به گزارش قدس آنلاین، رمان «بامداد خمار» نوشته فتانه حاج سید جوادی، یکی از بحث برانگیزترین رمانهای معاصر ایران است که نویسنده آن در پنجاه سالگی اولین رمان خود را منتشر کرد و طی ده سال اول انتشار، حدود سیصدهزار نسخه از آن به فروش رفت. بسیاری از مخاطبان دهه شصتی و پیش از آن به یاد دارند که این رمان در اواسط دهه هفتاد تا چه حد در مرکز توجهات قرار گرفت و «بامداد خمار» را یکی از محبوب ترین رمانهای عامهپسند ایرانی کرد اما نگاه فرومایه نویسنده به طبقه فرودست باعث شد که مخالفانی هم داشته باشد از جمله هوشنگ گلشیری و شهلا لاهیجی که این اثر را بی مایه و واپسگرا توصیف کردند اما گروهی دیگر همچون نجف دریابندی و بهاء الدین خرمشاهی، آن را مثبت و قابل دفاع دانستند. در این سالها، برخی سعی کردند که اقتباسی از این رمان پرفروش بسازند اما تجربههای موفق آبیار در روایت داستانهای اجتماعی و عاشقانه، قرعه را به نام این فیلمساز زد تا «بامداد خمار» را بسازد با قصه ای درباره دختری به نام «محبوبه» از طبقه اشراف که همزمان با تلاطم سیاسی ایران در دوره رضاشاه به پسری نجار و فقیر دل میبندد و با وجود مخالفتهای خانواده تصمیم به ازدواج با او میگیرد اما رفته رفته ارزشهای خانوادگیاش را از دست میدهد و زندگی سختی را تجربه میکند.
* انتخاب درست بازیگران
آبیار که سریال دیگری را با اقتباس از رمان «سووشون» در نمایش خانگی دارد در «بامداد خمار» سعی کرده علاوه بر وفاداری به کتاب، جهان ذهنی خودش را هم وارد قصه کند و زبان تخیل داستانی را به زبان نمایشی برگرداند. او از دو ستاره جوان سینما یعنی ترلان پروانه و نوید پورفرج برای ایفای نقش های اصلی استفاده کرده و در کنار آن چند ستاره دیگر مانند علی مصفا، احترام برومند، گلاب آدینه، رضا کیانیان، لاله اسکندری، مرجانه گلچین، گلاره عباسی و ... هم برای ایفای دیگر نقشهای اصلی در سریال حضور دارند.
انتخاب درست بازیگران سریال را می توان از نقاط مثبت سریال تلقی کرد. کسانی که کتاب «بامداد خمار» را خوانده اند توصیف های ظاهری و حالات روحی شخصیت های کتاب را می توانند با آن نقش ها در سریال مطابقت دهند. محبوبه که دختری زیبا و جسور است با شمایل ظاهری ترلان پروانه در این نقش همخوانی دارد و رحیم که با وصف محبوبه، جوانی با ظاهری تنومند و جذابیت های مردانه است انتخاب نوید پورفرج را در این نقش، هوشمندانه کرده است. بازی مرجانه گلچین در نقش دایه، تحسین برانگیز است و با یک گریم خوب و به اندازه، چنان در این نقش جا افتاده که علی مصفا در ظاهر پدری مقتدر و اهل فضل یا لاله اسکندری در نقش زنی سربه راه و تجملاتی.
انتخاب احترام برومند در نقش دوران کهنسالی محبوبه و صدای شنیدنی و دلنشین او در روایت خاطرات جوانی اش، نشان از دقت فیلمساز در گزینش فهرست بازیگران دارد.
* اقتباسی که نعل به نعل نیست
آبیار در قسمت اول سریال سعی کرده که تا حد زیادی وفادار به متن اصلی باشد اما اقتباس نعل به نعل از کتاب نداشته و در چند جا با اضافه کردن جزئیات بیشتر، منطق روایی اثر را فربه تر کرده است. جایی که سودابه قصد رفتن به خانه عمه محبوبه را دارد رفتنش از سر استیصال است و نه نصیحت پذیری که اتفاقا با رفتارهای خودخواهانه او و نداشتن گوش پند پذیر، همخوانی دارد یا زمانی که قرار است عمه، جعبه خاطراتش را باز کند صدای آژیر خطر آنها را به زیرزمین می کشاند و آنجا صندوقچه پاندورا بازمی شود، جعبه ای که به روایت افسانههای یونانی، جعبه ای با محتوای تمامی بلاها و شوربختیهای ناشناخته بشر است و در اینجا محبوبه، صندوقچه خاطرات عشق آتشین جوانی اش که بلای جانش شد را برای برادرزاده اش باز می کند.
کارگردان در فضاسازی دوره های تاریخی هم سعی کرده که به جزئیات توجه کند مثلا زمانی که سال 1363 را به تصویر می کشد اخبار رادیو از روزهای ملتهب آن دوران می گوید یا وقتی قرار است سال 1298 را بازنمایی کند سعی دارد آن زمانه را با بیشترین جزئیات به تصویر بکشد یعنی علاوه بر نمایش فضای داخلی خانه و نماهای بسته، فضای شلوغ بازار و محله را با نماهای لانگ شات به نمایش می گذارد که کار پرزحمتی است.
طراحی صحنه و لباس هم از نکات مثبت قسمت اول است بویژه دقت در بازنمایی جزئیات دوران تاریخی قاجار. از لباس های زنان و مردان گرفته تا گریم های دقیق همچون گریم رحیم، پسر نجار محله که ظاهر جذابش، دل محبوبه جوان و کم تجربه را می رباید تا طراحی صحنه پرزحمت و پرکار از فضاسازی خانه و محله. باید دید که در قسمت های آینده، تا چه اندازه شاهد تنوع لوکشین ها و فضاسازی ها هستیم.
* اعتنا به سلیقه جامعه
جذابیت های بصری دوران قاجار چه در نمایش خانه های زیبای قاجاری، چه در پوشش زنان و چه زرق و برق زندگی طبقه اشراف آن دوره، مخاطب را با اثری خوش رنگ و لعاب مواجه می کند و او را برای تماشای ادامه سریال ترغیب خواهد کرد اما بیش از همه، قصه عاشقانه و سرگرم کننده سریال، برگ برنده آن است چرا که اولین کارکرد تولیدات رسانه ای، سرگرمی است و اگر اثری سرگرم کننده نباشد، مخاطبی ندارد که سازنده بتواند بعد از آن عناصر محتوایی را در ذهن بیننده، معماری کند.
به نظر می رسد که سازندگان «بامداد خمار» با علم به اهمیت عنصر سرگرمی، سراغ اقتباس از پرفروش ترین رمان ایرانی معاصر رفتند. رمانی که قصه یک عشق نامتعارف را در دوران پرچالش اواخر قاجار و آغاز پهلوی از زبان دختری شیدا و بی پروا روایت می کند.
استقبال از رمان «بامداد خمار» در دهه هفتاد به عنوان یک پدیده فرهنگی مورد بررسی قرارگرفت و پای تحلیلگران سیاسی و جامعه شناسان را هم به میان آورد. عده ای معتقد بودند فتانه حاج سید جوادی اثری نمادین در رابطه با ایران دوره رضاشاه نوشته و قصد داشته بگوید همانطور که محبوبه با انتخاب خود، زندگی اش را بر باد داد، مجلس موسسان که رضاشاه را بر تخت نشاندند اختیار ایران را در اختیار فردی نالایق گذاشتند آنچنانکه در بخش ابتدایی داستان از زبان محبوبه روایت می شود؛ «در بیرون از خانه، ایران خود را در آغوش رضا شاه انداخته بود و من در آرزوی یک شاگرد نجار بودم. ایران خیلی زودتر از من موفق شده بود.»
اما جامعه شناسان نظر دیگری داشتند و معتقد بودند که این رمان به بازتولید ارزش های محافظه کارانه منجر می شود چرا که ازدواج طبقاتی را ضد ارزش و خطرناک می داند و این پیام را به جامعه می دهد که هرکس از طبقه خودش خارج شود، نظم اجتماعی را به خطر انداخته و نابود می شود.
اما آنچه در ساخت یک اثر اقتباسی اهمیت دارد توجه به صدای جامعه است، چه با نگاه نویسنده دراین رمان موافق باشیم یا نباشیم اما جامعه روی خوش به زبان و روایت آن نشان داده است. البته این نکته را نباید نادیده گرفت که رمان «بامداد خمار» در کنار درسها و عبرتهایی که به قول نویسنده اش برای جوانان دارد اما از نگاه بسیاری دچار نوعی توهین به جامعه فرودست و دفاع از اصالت و اشرافیت است و باید دید که نرگس آبیار در ساخت سریال به کمرنگ کردن این مسائل توجه کرده است یا نه.
ضمن اینکه نویسنده چندان روی اتفاقات تاریخی آن زمان که دوران پرآشوبی در ایران بود، متمرکز نشده و ماجراها بیشتر در جهان ذهنی و اتفاقات شخصی یک خانواده اشرافی می گذرد تا اتفاقات روز تاریخی. باید دید که آبیار روی حوادث تاریخی آن دوران که اتفاقا حوادث مهمی بودند چطور مانور می دهد و چه روایتی از آن روزگار و پیوندش با ماجرای عاشقانه قصه اصلی دارد. بهرحال قسمت اول سریال نشان داد که احتمالا با اثری تماشایی و پرمخاطب روبرو هستیم.