به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سعید یوسفنیا جایگاه شعر در رویدادهای فرهنگی را متین و محکم دانست و بیان کرد: شعر فارسی بسیار فراتر از این رویدادهاست و رسالتی عظیمتر و عمیقتر دارد؛ شعر فارسی خصوصاً شعر حکیمانه و عارفانه فارسی بر آن است تا ادراک ما از کلمات را فراتر ببرد و به جوهره مرگ و زندگی نزدیکتر کند و به همین علت است که فروغ فرخزاد میگوید: «به من چه دادهاید ای واژههای ساده فریب؟» یا سهراب سپهری میگوید: «و من و ثانیهها بهترین کتاب جهان را به آب میبخشیم» یا حافظ میگوید: «بشوی اوراق اگر همدرس مایی / که علم عشق در دفتر نباشد»
صاحب مجموعه شعر «ناگهان جهان» ادامه داد: بسیاری از کتابها اصلاً ارزش یک بار خواندن را هم ندارند و معدودند کتابهایی که ما را به آن سوی خودمان میبرند و از خودشیفتگی و خودبینی دورمان میکنند و متاسفانه اغلب کتابها شرح خودبینی و اظهار فضل نویسندهاند و ما را از آنچه که باید بدانیم و دریابیم دور میکنند. وظیفه شعر آگاه کردن است؛ آگاهی به بودن و نبودن، هستی و نیستی و آگاهی به هر آنچه که ما را به یگانگی و توحید نزدیک کند همچون عشق، محبت و بندگی محض و بیچشمداشت. اگر کتابی این ویژگیها را داشته باشد ارزش بارها و بارها مطالعه را دارد که معمولاً به اینگونه کتابها، کتاب بالینی میگویند.
یوسفنیا در بخش دیگری از سخنان خود شعر را یک رویداد مهم فرهنگی دانست و افزود: البته همه شعرها این ویژگی را ندارند و شعر هم مثل هر کتابی تا به حقیقت حیات نزدیک نشود جز اشتغال به الفاظ نخواهد بود و ارزشی نخواهد داشت.
شاعر کتاب «چارانههای رهایی» با بیان اینکه شعرخوانی در رویدادهای فرهنگی جدی گرفته میشود، گفت: مردم ما شعر را دوست دارند و میدانند که شعر اصیل و ریشهدار چگونه شعری است و به همین علت دست به انتخاب میزنند و به شعری گوش جان میسپارند که درد و حکمتی دارد و از حقیقتی ناب میگوید.
وی اضافه کرد: شعر کمک میکند تا ما همه جهان را به صورت کتابی ببینیم که پر از راز و رمزهای شگفتانگیز است و از همین رو سعدی میگوید «برگ درختان سبز در نظر هوشیار / هر ورقش دفتریست معرفت کردگار» برای کسی که اهل تحقیق باشد همه عالم کتاب است.
یوسفنیا با بیان اینکه شعر اصیل معمولاً سالها طول میکشد تا مخاطبان خود را پیدا کند، گفت: کمیت اصلاً مهم نیست بلکه مهم کیفیت مخاطب است؛ بیدل دهلوی از هر شاعری مخاطب کمتری دارد ولی ارزش و اعتبار اشعار او انکارناپذیر است. شعر اصیل، شعر کممخاطب است، اما در گذر زمان از پشت ابرهای غفلت و گمنامی بیرون میآید و به دست آن کسی که باید میرسد؛ سنایی میگوید «جگرها خون شد و پالود تا باشد کزین معنی / خبر یابد مگر یک دل شود در آسمان پران» درحال حاضر سنایی چقدر مخاطب دارد؟ خیلی کم ولی همین تعداد کم از کیفیت ادراک بالایی برخوردار هستند.
∎