بیگمان، در جهان پرشتاب و تصویرمحور امروز، گویی جایگاه رفیع کتاب و سکوت معنویِ همنشینی با آن، رفتهرفته به حاشیه رانده میشود؛ اما در پس این هیاهوی ظاهری، جانهای تشنه حقیقت و زیبایی، همواره در جستوجوی مأوایی برای آرامش و غذایی برای روح هستند.
در این میان، هنر کتابخوانی، این توانایی شگفتانگیز برای گفتوگو با بزرگان و سفر به اعماق زمان و مکان، زمانی به نهایت لذت و تأثیر میرسد که کلمات خشک و بیجان بر کاغذ، با گرمای نفسِ خوانندهای هنرمند، جان بگیرند و در فضای خیال به پرواز درآیند.
اینجاست که نقش رسانه خیالانگیز و عمیقِ رادیو، با قابلیت منحصربهفردش در خلق تصاویر بیکران در ذهن شنونده، جلوهای دیگر مییابد. رادیو با بهرهگیری از گویندگانی که هر یک، نه تنها صاحب صدایی دلنشین، بلکه واجد دانشی ادبی و شناختی ژرف از متون هستند، میتواند پلی استوار بین مخاطب و دنیای بیکران ادبیات ایجاد کند.
کتابخوانی و صوتی ساختن یار مهربان، که در واقع احیای سنت کهن قصهگویی به شیوهای مدرن است، این موهبت را دارد که ادبیات را از انزوای قفسههای کتابخانه به کانون زندگی روزمره بیاورد و آن را به تجربهای مشترک و زنده بدل کند.
برنامههای کتابخوانی رادیو، زمانی به کمال هنری خود دست مییابند که با گزینشهایی آگاهانه از میان گنجینه ادبیات ملل و قرائتی سنجیده و پرشور همراه شوند، تا نه تنها مخاطب را با آثاری ماندگار آشنا سازند، بلکه اشتیاقی سوزان در او برای در دست گرفتن کتاب و تجربه بیواسطه اقیانوس بیکران متن اصلی برانگیزند.
در این پهنه گسترده، برنامه «کتاب شب» از رادیو تهران، چون ستارهای درخشان و بیمدافع میدرخشد. سه دهه فعالیت بیوقفه و تعهد عمیق این برنامه به آرمانهای فرهنگی، خود گواهی استوار بر پذیرش گسترده و تأثیر نافذ آن در میان مخاطبان فرهیخته است.
آغاز راه؛ طلوع یک سنت ماندگار
برنامه «کتاب شب» در بهار سال 1374، با همت و مدیریت هادی سعیدیکیاسری که خود ادیب است و شاعر؛ زیر نظر سردبیری حسین قلعه قوند، متولد شد. هسته مرکزی ایده این برنامه، ارائه چکیدهای فشرده اما پرمغز از شاهکارهای ادبیات ایران و جهان بود؛ روایتی که در عین وفاداری به ساختار اصلی، شخصیتها و روح اثر، از حاشیهپردازیهای غیرضروری و جزئیات خستهکننده عاری باشد.
فلسفه وجودی این برنامه، آشنا ساختن مخاطبان با گوهر اصلی آثار ادبی بود، به گونهای که اگر بذر داستان در خاک حافظه و احساس آنها ریشه دواند، به سوی مطالعه متن کامل روی آورند و اگر نه، دستکم با روایت اصلی و چکیده آن مأنوس شده باشند.
در فصول نخستین این داستان بلند، صدای گرم و مألوف حسین معمارزاده، از پیشکسوتان عرصه گویندگی و دوبله، این باران تازهکننده روح آدمی به مدد روایت ادبی را بر جان شنوندگان باراند. پس از او، ژاله کیانی، بانوی هنرمند عرصه نمایش و رسانه، امانتدار این میراث فرهنگی شد و با ظرافتی کم مانند، روایتگر داستانها بود.
اما تحولی شگرف در سرنوشت برنامه زمانی رقم خورد که در سال 1378، تارهای صوتی استاد بهروز رضوی، این شمایل تجسد یافته تجسم صدایی که به جان مینشیند و به روان آدمی آرامش میبخشد در قامت گویندگی این برنامه، به خدمت «کتاب شب» درآمد. حضوری که همچون رودی خروشان، به مدت 26 سال پربرکت، بیوقفه و با عشقی ستودنی جاری بوده و کیمیاگری صدایش، مس را به طلا بدل کرده است.
بهروز رضوی؛ تبلور عشق به کلمه و نغمه
اگر «رادیو» را میهمانِ جاودانه در زندگی بهروز رضوی بدانیم، «کتاب» بیتردید میزبان همیشگی خانه روح اوست. استاد رضوی، سالها پیش از آنکه طنین صدای گیرایش در فضای رادیو بپیچد، در محافل مطبوعاتی دهههای چهل و پنجاه، با قلمی شیوا و نگاهی نقاد، به معرفی و تحلیل کتاب میپرداخت. بسیاری از ادیبان و شاعران صاحبنام آن دوران، نسخههای نخستین آثار خود را به او میسپردند تا در ستون مطبوعاتیاش مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
این پیشینه غنی ادبی، سنگ بنای محکمی شد برای حضورش در رادیو، جایی که با تلفیق دانش ادبی و صدای کمنظیرش، به چهرهای بیبدیل و خاطرهساز در تاریخ گویندگی ایران تبدیل شد.
برای بهروز رضوی، کتاب تنها مجموعهای از کلمات نیست، بلکه گذرگاهی است به سوی کشف حقیقت و جلوهگاه زیبایی. این نگاه عمیق را میتوان در گزینشهای هوشمندانهی او برای برنامه و حتی در یکی از ماندگارترین کارهایش، قرائت کامل ترجمه فارسی «قرآن کریمم مشاهده کرد. این اثر برای او تنها یک پروژه حرفهای نبود، بلکه سفری معنوی و بسیار ژرف به جهان وحی بود.
کارگاهی هنری برای آفرینش یک تجربه شنیداری
«کتاب شب» فراتر از خوانش ساده یک متن، حاصل فرآیندی پیچیده و امری تام و تمام تخصصی است که در کارگاهی هنری و با دقتی مثالزدنی به ثمر مینشیند.
نویسندگان و تنظیمکنندگان این برنامه که از میان برجستهترین چهرههای ادبیات داستانی انتخاب میشوند، متن اصلی را با در نظر گرفتن تمامی ظرایف و قواعد هنر نمایش رادیویی، تلخیص و بازآفرینی میکنند. آنها باید چنان بر فن روایت مسلط باشند که بتوانند جانمایه اثر را با تمام ظرافت و پیچیدگیهایش، در قالبی بدیع و مناسب برای شنیدن ارائه دهند.
در این مسیر پرپیچوخم، تهیهکنندگی خلاق رضا قربانی و نویسندگی محمدباقر رضایی، نقشی حیاتی در حفظ کیفیت، انسجام و تداوم این برنامه در طول عمر پُربار این برنامه به ویژه دهه سوم تنفس و حیات آن ایفا کردهاند.
گنجینهای زنده از ادبیات کهن و معاصر
در طول این 30 سال پُربار، «کتاب شب» به موزهای زنده و شنیداری از ادبیات ایران و جهان تبدیل شده است. از واکاوی رمانهای اجتماعی نویسندگان نامآوری مانند «جلال آلاحمد» و «سیمین دانشور» تا غور در رمانهای حماسی «محمود دولتآبادی» و قصههای پرمایه «هوشنگ مرادی کرمانی». از سویی دیگر، روایت شاهکارهای ماندگار ادبیات جهان، از رمانهای روانکاوانه «داستایفسکی» تا قصههای اجتماعی «چارلز دیکنز» و تراژدیهای «اِنورِه دو بالزاک»، گوشهای از تنوع و غنای این برنامه است.
افزون بر همه اینها که بیان یک از هزار هم نبود و نیست! روایت زندگی پرفراز و نشیب بیش از 100 نویسنده، شاعر و چهره فرهنگی، درک مخاطب را از بستر خلق این آثار عمق بخشیده و بر غنای این گنجینه افزوده است.
فلسفه ماندگاری؛ در میانه انتخاب و روایت
دلیل ماندگاری برنامهای چنین ریشهدار را باید در چند عنصر کلیدی جستوجو کرد: نخست، گزینش هوشمندانه و مبتنی بر دانشی عمیق از سوی کارشناسان برنامه که همواره آثاری درخور و ارزشمند را در کانون توجه قرار دادهاند.
دو دیگر؛ روایتگری استادانه و مسحورکنندهای که متن مکتوب را به پدیدهای زنده و چندبعدی تبدیل میکند و شنونده را تا انتهای داستان با خود همراه میسازد.
سه دیگر و شاید مهمتر از همه، وجود مخاطبانی فهیم و وفادار که در سکوت شبانه، به صدای مألوف راوی ادبیاتشان گوش میسپارند و سفرهای خیالی خود را با او ادامه میدهند.
اکنون، در آستانه گشایش چهارمین دهه از فعالیتش، «کتاب شب» رادیو تهران، دیگر تنها یک برنامه رادیویی نیست؛ بلکه به نهادی فرهنگی، دانشگاهی همگانی و میراثی گرانقدر برای تمامی دوستداران کتاب و ادبیات بدل شده است.
این برنامه به همگان اثبات کرده که رادیو، با وجود همه پیشبینیها درباره افول آن در عصر سلطه تصویر و در این آنِ اکنون -فضای هوش مصنوعی و جهان فناوری-؛ با خلق آثاری چنین ناب و انسانساز، میتواند کماکان زنده، تأثیرگذار و ماندگار باقی بماند. برنامهای که هر شب، با نوای آرامشبخش خود، نویدبخش روشنی و گرمای ادبیات در دل تاریکی شب است.
دیداری به صمیمت مهر و به بلندای آموختن
دیدن محمدباقر رضایی، نویسنده، رماننویس، سردبیر برنامه «کتاب شب» رادیو تهران و مرد دوستداشتنی از تبارِ اهالی خونگرم رادیو؛ همیشه برای راقم این سطور لبریز از جذابیت است. بهویژه آنکه خبرگزاری ایکنا، پیش از این درباره رمان «قفسی» گفتوگویی مبسوط را با وی انجام داده بود.
محمدباقر رضایی؛ هم لحن گرم، هم مِهری بیکران دارد و در کنار ادبیات جاری در زبان گفتارش که نشان از همنشینی بیچونوچرای او دههها با یار مهربان(کتاب) و دست به قلم بودن خود او میدهد؛ همیشه در هر گفتاری؛ نکته، توصیه، تذکاری و زنهاری برای آموزش دارد و همین است که فضای همراهان پیشکسوت رادیو ولو برای قدرِ لختی گفتوگو کردن برای آنکه طالب علم است مطلوب به آموزش بسیاری از آموزههای زندگی و آیینهگردانی تجربههای زیستهای است که بوی حرفهایگری و تخصص میدهد.
محمدباقر رضایی در کنار آنکه خود آثار مختلف و متعددی را به رشته تحریر درآورده، بیش از یک دهه است که کار تنظیم متنهای برنامه «کتاب شب» در غالب بدل کردن روایتهای ادبی رمانها و آثار شناختهشده ادبیات ایران و جهان به لحن و روایت گرم رسانه رادیو را در کولهبار تجربه خود دارد.
به ویژه آنکه او همواره بر این مهم تأکید کرده که پیش از به قلم بردن و تلخیص روایت رادیویی آثار ادبی، همواره یک نام و یک صدا را در پس ذهن خود تجسم کرده و آن کسی نیست جز استاد بهروز رضوی! فردی که 26 سال با برنامه «کتاب شب» همراه بود و تا به امروز بیش از 1100 کتاب، تنها با صدای گرم او در این برنامه 30 ساله روایت شده و عاشقان و مشتاقان یار مهربان را با خود همراه کرده است.
رضایی را در استودیوی ضبط شماره چهار ساختمان «شهدای رادیو» رسانه ملی دیدم که مشغول ضبطِ تازهترین بخش روایتهای برنامه «کتاب شب» بود و همین شد بهانهای برای گفتوگو با او و بعد کسب اجازه از این مرد مهربان رادیو برای همکلامی با رضا قربانی؛ تهیهکننده و سعید بارانی، گوینده «کتاب شب» که اینبار این برنامه مزین به نام «بابانظر» بود.
آنچه در ادامه از خاطرتان میگذرد حاصل گپوگفتهای راقم این سطور با عوامل تولید برنامه «کتاب شب» رادیو تهران، ویژه کتاب ماندگار و درخشان «بابانظر» است و در ادامه گفتوگویی با خانم نوشین رهگذر؛ مدیر «گروه ورزش و تفریحات رادیو تهران»، که برنامه «کتاب شب» ذیل تمهیدات این گروه تولید و ارائه میشود.
اما پیش از هر چیز بدانیم و آشنا شویم با یکی از اسطورههای شناسای ایرانِ جانِ همیشه قهرمان در سالهای حماسهسازی دفاع مقدس هشت ساله که کتاب «بابانظر» براساس زندگینامه او قلمی و منتشر شده است.
140 ماه؛ سند یک عشق بیپایان
سال 1333 در روستای «اَرَنْد» از توابع سبزوار، در خانهای از خشت و کاهگل، پسری به دنیا آمد که نامش را محمدحسن نظرنژاد گذاشتند. او در دامان طبیعت سختکوش و مردم صبور خراسان بزرگ شد. از همان نوجوانی، ردپای زورخانه و ورزشهای پهلوانی در زندگیاش پیدا بود. عرقریزان و سنگگیری، روحیهای ایثارگر و جسمی نیرومند برای او ساخت. اما تقدیر، صحنه دیگری برای نمایش پهلوانیاش در نظر داشت؛ صحنهای به وسعت میدان نبرد حق علیه باطل.
با شعلهور شدن آتش جنگ تحمیلی، محمدحسن مانند بسیاری از جوانان این مرز و بوم، بیدرنگ خود را به جبهه رساند. او پیش از جنگ، راننده لودر بود و این مهارت، باعث شد تا در جبهه به عنوان یک «لودرچی» به خدمت گرفته شود. این آغاز افسانه «بابانظر» بود.
مأموریت او سنگین و خطرناک بود؛ پاکسازی معابر و ایجاد گذر برای نیروهای خودی در زیر آتش دشمن. او پشت فرمان لودرش، مانند یک رزمنده اسلحه به دست، به خطوط دشمن یورش میبرد و خاکریز میزد. اینجا بود که لقب «بابانظر» برازندهاش شد. همه، حتی فرماندهان ارشد، او را با این لقب میشناختند؛ لقبی که مهر و اقتدار را یکجا در خود داشت.
«بابانظر» در طول هشت سال دفاع مقدس، ۱۴۰ ماه مستمر در جبهه حضور داشت. این عدد به تنهایی، گویای همهچیز است. او به تقریب تمام دوران جنگ را در دل خط مقدم و در سختترین عملیاتها سپری کرد. از قصرشیرین و بستان تا فاو و شلمچه، هر کجا که بوی خاکریز و باروت به مشام میرسید، ردپای لودر بابانظر و دلیریهایش دیده میشد.
پیکرِ پارهپاره، روحی آهنین
جسم «بابانظر»، نقشهای از رشادتها و جراحتهایش بود.
در «عملیات بستان»؛ یک ترکش به صورتش اصابت کرد و باعث شد چشم و گوش چپش را برای همیشه از دست بدهد. اما او حتی پس از این جراحت سنگین، از پای ننشست.
در «فکّه»؛ در حین انجام ماموریت، سقوطی وحشتناک داشت که منجر به شکستگی کمرش شد.
در «فاو»: این بار، ترکشی قفسه سینهاش را شکافت و ریههایش آماج گازهای شیمیایی قرار گرفت. نفسکشیدن برایش به یک جنگ جدید تبدیل شد.
پس از دوران هشت ساله دفاع مقدس؛ پزشکان با عکسبرداری، حضور ۱۶۰ ترکش ریز و درشت را در بدنش تأیید کردند. پیکری که گویی از ترکش ساخته شده بود.
با این همه، روحش هرگز شکسته نشد. او را به عنوان «جانباز ۹۵ درصد» شناختند، اما این درصدها هرگز گویای عظمت تحمل و ایثار او نبود.
همرزمانش از او به عنوان فردی بسیار خوشاخلاق، متوکل و شجاع یاد میکنند. میگفتند وقتی برای انجام مأموریت سخت، داوطلب خواسته میشد، بابانظر اولین کسی بود که دست بلند میکرد. اعتقاد راسخی به خدا و ائمه اطهار(ع) داشت و این باور، پشتوپناه اصلیاش در سختترین لحظات بود. پهلوانیاش تنها در زورخانه نبود، در گذشتن از جان، در تحمل درد و در مهربانی با همرزمانش تجلی مییافت.
سرانجام این پیکر پُرترکش و ریههای زخمی، تاب بیشتری نیاورد. «بابانظر» در نهم اردیبهشت ماه 1383، پس از سالها تحمل درد و رنج ناشی از مجروحیتهای جنگ، چشم از جهان فروبست و به همرزمان شهیدش پیوست. پیکر این رزمنده قدیمی در زادگاهش، روستای ارند سبزوار، به خاک سپرده شد.
خاطرات این رزمنده شانه زده بر شانه اسطورهها، نخستین بار توسط سیدحسین بیضائی به صورت مصاحبه شفاهی ثبت و ضبط شد. سپس مصطفی رحیمی، با تدوین و ویرایش این خاطرات، کتاب «بابانظر» را خلق کرد که توسط انتشارات سوره مهر (وابسته به حوزه هنری) منتشر شده و تاکنون نزدیک به 60 نوبت تجدید چاپ شده است. این کتاب، روایت صادقانه و بیپیرایهای از زندگی مردی است که خود را وقف اسلام و میهن کرده بود.
بابانظر، نماد نسلِ ایستاده تا پای جان است؛ پهلوانی که جنگ برایش تمام نشد، بلکه با ۱۶۰ ترکش در بدنش به زندگی ادامه داد و در نهایت، با سکوتی پرصلابت، شهادت را در آغوش کشید.
بازخوانی روحیه مقاومت و ایستادگی
محمدباقر رضایی؛ سردبیر و نویسنده برنامه «کتاب شب» در گفتوگو با ایکنا با بیان آنکه در «کتاب شب» آثار ادبی مشهور ایران و جهان، به خصوص رمانهای شاخص را بازخوانی میکنیم گفت: کتابهای تاریخی، زندگینامهای، سیاسی، دفاع مقدس، دینی و اجتماعیِ معروف را برای خوانش رادیویی انتخاب میکنیم و بعد از تلخیص و تنظیم شنیداری، آن را طی یک هفته و گاهی دو هفته به آنتن میفرستیم.
سردبیر و نویسنده برنامه «کتاب شب» اظهار کرد: گاهی نیز به توصیه آقای کوچکزاده تهمتن؛ مدیر رادیو تهران، به خاطر شرایط ویژه و مناسبتهای خاص، آثاری که بازخوانی آنها روحیه مقاومت و ایستادگی ایجاد میکند را برای بازخوانی بر میگزینیم. کتاب «بابانظر» بنا بر همین توصیه، ضبط شده و در کنداکتور پخش قرار گرفته است و به زودی پخش آن اطلاعرسانی خواهد شد.
استاد رضوی شناسنامه «کتاب شب» است
رضا قربانی؛ تهیه کننده برنامه «کتاب شب» نیز در گفتوگو با ایکنا؛ این برنامه را یکی از کارهای مورد علاقه خود میداند و میگوید: کسی که کار فرهنگی میکند، هیچگاه احساس خستگی نمیکند. تهیهکننده برنامه «کتاب شب» برای من چنین حالتی دارد و سالهاست که با آن عجین شدم.
وی با بیان آنکه یکی از مهمترین مؤلفههایی که همیشه به من انرژی مثبت میدهد تا این برنامه را به بهترین حالت از نظر فنی تهیه کنم - چون از نظر محتوایی این مهم در مسئولیت سردبیر است - وجود استاد بهروز رضوی است، تصریح کرد: امیدوارم استاد رضوی همیشه سلامت باشند و به برنامه بیایند تا ما از وجودشان بهره ببریم و انرژی بگیریم.
قربانی یادآور شد: استاد رضوی سالها قبل بارها و بارها این برنامه را از تعطیلی نجات دادند و امروز که این برنامه در اوج شهرت و محبوبیت قرار دارد مدیون تلاشهای او است.
سعید بارانی هستم؛ شاگرد استاد رضوی
سعید بارانی، گوینده و راوی برنامه «کتاب شب» در گفتوگویی کوتاه با ایکنا به شیوه خود میگوید: من سعیدم؛ بارانی! یکی از افتخارات دوران گویندگیام، انتخاب شدن به عنوان راویِ برنامه «کتاب شب» است؛ یعنی برنامهای که استادم بهروز رضوی، صاحب اصلی آن است و در زمان غیبت ایشان، ما جسارت میکنیم و روی صندلی و پشت میکروفن این استاد مینشینیم.
بارانی ضمن تقدیر از مدیریت و عوامل برنامه «کتاب شب» که او را برای گویندگی در این برنامه انتخاب کردهاند گفت: این افتخار با خوانش کتاب «بابانظر»، برایم لذت مضاعفی ایجاد کرده است.
«کتاب شب»؛ نهادی فرهنگی و ادبی است
نوشین رهگذر، مدیر گروه «ورزش و تفریحات رادیو تهران» نیز در گفتوگو با ایکنا در توصیف این برنامه میگوید: در دنیای پرشتاب امروز که تصاویر و محتوای بصری سلطه یافتهاند، گاهی اوقات فراموش میکنیم که قدرتِ کلمه و شگفتیِ روایتگری صوتی چه تأثیری عمیقی بر ذهن و جان مخاطب دارد. برنامه «کتاب شب» رادیو، بیش از سه دهه است که با اتکاء بر همین قدرت، توانسته جایگاهی تثبیتشده و بیبدیل در میان شنوندگان فرهیخته کسب کند.
وی ادامه میدهد: «کتاب شب» نه تنها یک برنامه رادیویی، بلکه نهادی فرهنگی و ادبی است که هر شب، مخاطبان را به سفری آرامشبخش در دل شاهکارهای ادبی جهان و ایران میبرد. این برنامه، با انتخابی دقیق و هوشمندانه از متون فاخر، سطح ذائقه ادبی جامعه را ارتقا میبخشد.
رهگذر تصریح میکند: نقش راویانی چون بهروز رضوی، سعید بارانی و الهام شوقی و تیم تنظیمکننده رادیویی این آثار، نه تنها خوانش متن، بلکه بخشیدن روح و جان به کلمات و شخصیتها است. کیفیت بالای تنظیم رادیویی توسط محمدباقر رضایی، موسیقیهای متن هوشمندانه که رضا قربانی به درستی انتخاب میکند، باعث میشود شنونده، خود را در بطن داستان و حوادث آن احساس کند؛ تجربهای که اغلب در سایر قالبهای رسانهای کمتر یافت میشود.
رهگذر یادآور میشود: «کتاب شب» در واقع پل ارتباطی نسلها با ادبیات است و نشان میدهد که چگونه میتوان با بهرهگیری از ابزارهای ساده (صدا و روایت)، اثرگذاری فرهنگی عظیمی ایجاد کرد. این برنامه، در سکوت و آرامش شبانگاهی، به وظیفه خطیر رسانهای خود یعنی ترویج کتابخوانی و احیای ادبیات غنی فارسی و جهان عمل میکند.
مدیر گروه «ورزش و تفریحات رادیو تهران» در پایان اظهار کرد: این برنامه ارزشمند با حمایت همه جانبه مدیر شبکه تهران آقای دکتر رضا کوچکزاده، سعی دارد نقشی حیاتی در حیات فرهنگی کشور ایفا کند تا چراغ «کتاب شب» همچنان روشنیبخش شبهای دوستداران ادبیات و هنر داستانگویی باشد.
اگر به شنیدن نسخه صوتی کتاب «بابانظر» علاقهمندید؛ به زودی تلخیص، تنظیم رادیویی و خلاصه تفصیلیِ آن را طی هفت شب از برنامه کتاب شب روی موج FM ردیف ۹۴ مگاهرتز و AM ردیف ۱۳۳۲ کیلوهرتز خواهید شنید.
این برنامه بعد از پخش از رادیو در کانال رادیو تهران در پیام رسان بله به نشانی@Radiotehranplus و همچنین در برنامه کاربردی (اپلیکیشن) ایرانصدا و تارنما (سایت) رادیو تهران بارگذاری میشود و برای همیشه و همه قابل شنیدن است.
گزارش از امین خرمی
انتهای پیام