سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، میتوان گفت که اهمیت صادرات صنعت چاپ بسیار فراتر از فروش محصولات چاپی به خارج از کشور است؛ بنابراین تأثیر گستردهای بر اقتصاد، فناوری، فرهنگ و جایگاه بینالمللی یک کشور دارد. مهمترین مولفههای اهمیت صادرات در صنعت چاپ شامل ارزآوری و تقویت اقتصاد ملی، گسترش بازار و کاهش وابستگی بازار داخلی، ارتقای کیفیت و فناوری، افزایش اشتغال و توسعه صنایع وابسته، توسعه صادرات غیرنفتی، افزایش تعاملات فرهنگی و برند ملی، مزیت رقابتی در منطقه است.
صادرات محصولات چاپی مثل بستهبندی، کتاب، مجله، لیبل، جعبه زمینه ورود ارز به کشور را تسهیل میکند، این امر بهویژه برای کشورهایی که مواد اولیه چاپ را وارد میکنند، موجب تعادل ارزی و پایداری اقتصادی میشود. با حضور در بازارهای جهانی، تولیدکنندگان چاپی، دیگر فقط به تقاضای داخلی وابسته نیستند؛ بنابراین در دورههای رکود داخلی یا کاهش سفارشها، صادرات میتواند تداوم تولید و اشتغال را حفظ کند.
از سوی دیگر رقابت در بازارهای بینالمللی، چاپخانهها را وادار میکند تا از فناوریکای نوین و استانداردهای جهانی استفاده کنند و شکلگیری این جریان، موجب بهبود کیفیت، بهرهوری و نوآوری در کل صنعت چاپ کشور میشود. برخی از کارشناسان بر این باورند که گسترش صادرات چاپ موجب رشد صنایع جانبی مانند تولید جوهر، کاغذ، کارتن، فیلمهای بستهبندی، مرکب و ماشینآلات میشود و به این ترتیب، زنجیره ارزش صنعت چاپ، گسترش مییابد و اشتغال مستقیم و غیرمستقیم افزایش پیدا میکند.
در کشورهایی مانند ایران که به دنبال تنوعبخشی به صادرات غیرنفتی هستند، صنعت چاپ میتواند یکی از گزینههای جذاب و قابل رشد باشد. صادرات «چاپی» بهویژه در حوزه بستهبندی و چاپ تجاری به کشورهای منطقه سودآور و کمریسک است. چاپ محصولات فرهنگی مثل کتاب و مجله برای بازارهای خارجی میتواند ابزار دیپلماسی فرهنگی باشد؛ همچنین کیفیت بالای چاپ و طراحی، میتواند اعتبار برند ملی را در سطح بینالمللی تقویت کند. بسیاری از کشورهای منطقه مانند عراق، افغانستان، آسیای میانه و قفقاز از ظرفیت چاپ داخلی محدودی برخوردارند و این وضعیت برای کشورهای دارای زیرساخت چاپی قوی (مثل ایران، ترکیک یا امارات) یک فرصت طلایی صادراتی فراهم میکند.
بزرگترین فرصت فعلی در بخشهای بستهبندی (کارتن/کاغذی و انعطافپذیر)، لیبل/برچسب و بستهبندیهای چاپ شده برای FMCG و تجارت الکترونیک است — بازار کاغذ و بستهبندی در منطقه خاورمیانه، رشد چشمگیری دارد. بازارهای همجوار (خصوصاً افغانستان و عراق) که واردات از ایران در سالهای اخیر رشد کرده، اولویت منطقی برای مقیاسپذیری صادرات کوچک و متوسط هستند. ایران در برخی زیرشاخههای بستهبندی و محصولات پلیمری صادرات قابلتوجهی داشته — یعنی ظرفیت تولید وجود دارد اما موانعی مثل مسائل بانکی/تحریم و استانداردها شناساییشدهاند.
همزمان با ۲۹ مهرماه روز صادرات، ایبنا میزبان امیرهومن محمدی، نایبرئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان صنعت چاپ بود، محمدی در این مصاحبه با اشاره به چالشها و مشکلاتی که فعالان صنعت چاپ در مسیر صادرات با آن دست و پنجه نرم میکنند به مزیتهای رقابتی ایران مثل نیروی کار و هزینه تولید نسبتاً پایین در مقایسه با ترکیه و اروپا اشاره کرد.
- فارغ از سمت شما در اتحادیک تولیدکنندگان و صادرکنندگان صنعت چاپ، شما در ادوار مختلف به عنوان صادرکننده برتر در جشنوارههای مختلف چاپی انتخاب شدهاید، اما خوب می دانیم که بهدلیل شرایط کلی کشور، صادرات با دستاندازها و چالشهای زیادی روبهرو است، ارزیابی شما از وضعیت کنونی چیست؟
صادرات در شرایط کنونی ایران بسیار پُرچالش و سختی است، اما غیرممکن نیست. یکی از بزرگترین معضلاتی که برای صادرات داریم انتقال پول است، چون نمیتوانیم با بانکهای کشورهای خارجی کار کنیم. بهعنوان مثال هنگام کار با کشورهای همسایه مثل عراق، تاجیکستان و ارمنستان مجبور میشویم، از مشتریان خود پول نقد دریافت کنیم. البته نمیخواهیم که این کار را انجام بدهیم اما خودشان قبول نمیکنند که بهطور رسمی، صادرات داشته باشیم، زیرا اغلب ساز و کار لازم را ندارند یا بلد نیستند. برای حمل و نقل هم خودشان، اغلب بارشان را میبرند اما ما را به چالش میاندازد. در این شرایط یا نباید با آنها کار کنیم یا باید بهطور غیررسمی از آنها ارز بگیریم. شاید جالب باشد بدانید که برخی از آنها آنقدر وارد شدهاند که هزینه را به ریال پرداخت میکنند و طرف ایرانی هم در ازای آن نمیتواند فاکتور صادر کند، چون آن فرد شناسه ملی ندارد.
اگر سفارش صادراتی بزرگ هم داشته باشیم و بتوانیم مواد اولیه آن را موقت بیاوریم، در بعضی مواقع میتوانیم رقابت بهتری با سایر کشورهای منطقه داشته باشیم، چون گمرکی نمیدهیم، کالا را «عموم موقت» میآوریم، به محصول تبدیل کرده و صادر میکنیم، اما مسئله اینجا است که این ساز و کار موقت خیلی سخت، پُرچالش و طولانی است. معتقدم که در این حوزه باید مثل همه کشورها راهکاری برای این موضوع در نظر گرفته میشد تا صادرات تسهیل شود و اینقدر کاغذبازی و مدرک برای صادرات نیاز نداشتیم. در حوزه صادرات، اگر دولت سیاستهای تشویقی ندارد، حداقل مراحل کار اداری صادرکننده را تسریع کند. اما بزرگترین چالش، برای اینکه بخواهیم کار صادراتی درجه یک انجام بدهیم، تامین مواد اولیه است، زیرا گاهی حدود ۹۵ درصد مواد اولیه مورد نیاز ما وارداتی است. به عنوان مثال ما الان یک بروشور دارو صادر میکنیم که اصلاً یک ورق کاغذ آن در ایران وجود ندارد، یک کاغذ ۳۵ گرم خاصی که خیلی هم گران است. در این بخش صادرکننده باید بتواند به شکل عبور موقت، کالای مورد نیاز خود را وارد کرده و کار را چاپ کند، در غیر این صورت، در خیلی از بازارهای رقابتی با همکاران کشورهای همسایه میبازیم، چون خیلی از سفارشدهندگان، به راحتی میتوانند کاری را به تفکیک، سفارش بدهند و قانونی، پول واریز کنند؛ نه اینکه با دور زدن تحریمهای ایران، چالش برای خود ایجاد کنند.
- صادرات مواد اولیه، نیازمند بایدها و نبایدهایی در تامین مواد اولیه درجه یک و استاندارد است، در این حوزه چه میکنید؟
در حوزه صادرات، به خصوص صادراتی که به کشورهای درجه یک میشود، رعایت یکسری استانداردها ضرورت است. برخی از شرکتهای بینالمللی روی این موضوع تاکید دارند که مواد اولیه آنها مثل مقوا، مرکب یا سلفون از کمپانیکای مشخصی باشد، اما وقتی با «کمپانیکا» ارتباط میگیریم، کالا نمیدهند، چون میگویند، ۷۰ درصد بازارمان در آمریکاست و نمیتوانیم به ایران بفروشیم؛ البته با برخی از شرکتها چون از قدیم کار کردیم، هنوز میتوانیم با دور زدن تحریمها تعاملات و ارتباطات کاری داشته باشیم.
فقط مواقعی میتوانیم کار کنیم که استانداردهای خیلی خاصی را ایجاد کنیم تا آن شرکت، مجاب شود با ما کار کند، کاری که برخی از چاپخانهها دنبال میکنند. منظورم استانداردهایی که تفکیک کمتر است، البته به این معنا نیست که استانداردها در تفکیک نیست، بلکه کمتر است، در این مواقع از نظر قیمتی و کاری، برنده بازار هستیم. اما اگر بخواهیم در نسبت مساوی حرکت کنیم، قیمتمان را به تفکیک میبازیم؛ زیرا آنها هم میتوانند قیمت بهتری بدهند، چون دولت از آنها حمایت میکند و برای صادرات مشوق دارند. اگر بخواهم یک کار صادراتی انجام بدهم، فرآیند سفارش مواد اولیه تا واردات حدود ۹ ماه طول میکشد، آن وقت فکر میکنید آیا مشتری صادراتی ۹ ماه صبر میکند، در حالی که میتواند طی ۶۰ روز، سفارش خود را آماده از کشورهای دیگر تحویل بگیرد.

- آیا استانداردسازی در چاپخانهها میتواند به جذب مشتری و سفارش بیشتر کمک کند؟
استانداردهایی که ما پیادهسازی میکنیم، هزینه تمام شده کار را افزایش میدهد اما با تمام ریسکهای موجود، این روش را انتخاب کردیم و سختی کار آن را هم تحمل کردیم. سفارشدهندههای ما اغلب از کشورهای درجه یک هستند که کار گرفتن از آنها سخت است، در مجموعه خودم از یک کمپانی اروپایی کاری را گرفتم که فرآیند سفارش گرفتن از آنها حدود ۶ سال طول کشید، یعنی ۶ سال کارشناسان آنها آمدند و رفتند تا تمام استانداردهای محیط زیستی و مدیریتی را چک کردند. قبل از آن، خیلی از استانداردها را نداشتیم، اما برای جذب مشتری و ارتقای سطح کار خود استانداردها را گرفتیم، این کار خیلی سخت بود، خیلی هزینه کردیم اما در نهایت حدود صد در صد، روی کیفیت کار تاثیر دارد. وقتی یک چاپخانه حتی استانداردهای ساده را مثل استاندارد رطوبت محیط و استاندارد دمای محیط را رعایت کند، همین دو مولفه در کیفیت چاپ و بهرهوری چاپخانه، خیلی تاثیر میگذارد، بهطوری که شاید خودش هم باورش نشود و با خودش بگوید که چرا تا الان این کار را نکردم.
تجربه نشان داده که وقتی رطوبت سالن یکدست، درست و دما استاندارد باشد، سرعت و کیفیت کار افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر، ماشینچی هم با چالش کمتری روبهرو خواهد بود.
البته آمادهسازی این استانداردها برای چاپخانههای ایرانی سخت است، معمولاً بخشی از چاپخانههای ما که کارهای صنعتی انجام میدهند، به سمت دریافت استاندارد رفتهاند. اما ما با مجموعهای از چاپخانههای خرد و متوسط نیز روبرو هستیم که نیاز کشور هستند. نوع کار هر یک از این چاپخانهها با هم فرق دارد و شرایط کاری آنها هم متفاوت است. اینکه ما میگوییم استانداردسازی شود به این معنا نیست که همه چاپخانه بزرگ بشوند و همه چی داشه باشند، بلکه منظور این است که حداقلهای یک استاندارد را رعایت کنند.
- تعیین قیمت تمام شده نیز گاهی با چالشهایی روبهرو است، گاهی قیمتشکنیها شرایط کل بازار را بهم میزنند.
یکی از کمکهای خوب برای چاپخانهِهای خرد و متوسط توجه به بهای تمام شده است، اگر این چاپخانهها بتوانند بهای تمام شده کالا را به درستی محاسبه کنند، متوجه خواهند شد که خیلی از سفارشها را نباید با قیمتهای رایج در بازار کار کنند. بهنظر من در خیلی از موارد، از بیاطلاعی چاپخانههای ما سوءاستفاده میشود، چون گاهی چاپخانه به خاطر رقابت غیرسالم و ناسالم، قیمتی میدهد که سود آن را شرکت خریدار میبرد. این در حالی است که ماشین چاپخانه مستهلک میشود، نمیتواند حقوق کارگر را به موقع بدهد، نمیتواند پیشرفت کند، همچنین نمیتواند شرایط استاندارد ایجاد کند و همین مسئله نقدینگی او را کاهش میدهد و بعد از چند سال، ممکن است مجبور شود مجموعه خود را تعطیل کند. به یاد دارم، سالهایی فقط دنبال این بودم که کار بگیریم و دو شیفت فول کار میکردیم، اما بعد از سالها به این نتیجه رسیدیم که اگر یک شیفت کار کینم سودآوری بیشتری دارد تا اینکه بخواهیم سه شیفت، کار کنیم، با قیمت نادرست.
- میتوان گفت، یکی از ابزارهای حضور در بازارهای صادراتی توجه به بحث برندینگ است، این موضوع چقدر در چاپخانههای ایران، جدی گرفته میشود؟
متاسفانه خیلی کم! امروزه برندینگ در صنعت چاپ یک مسئله خیلی مهم است، امروزه اگر بخواهیم در بازارهای جهانی و حتی بازار داخلی سرآمد باشیم، باید به بحث برندینگ دقت زیادی کنیم و هزینه کنیم. برندینگ کار سادهای نیست، کار پُر هزینه و علمی است، اما هرکس فراخور حال خودش باید برندسازی کند. بعضیها فکر میکنند برندینگ یعنی همه باید مثل یک شرکت شاخص عمل کنند؛ درحالی که اینگونه نیست و هر چاپخانهای باید فراخور حال خودش در این حوزه کار کند، یک چاپخانه کوچک میتواند برندینگ کوچکتری انجام بدهد، در حد کار خودش، همچنین یک چاپخانه خیلی بزرگ هم میتواند یک برندینگ خیلی ویژهای انجام بدهد. اگر شما میخواهید کارتان حتی در داخل کشور هم سرآمد باشد باید کار برندینگ را خوب انجام بدهید.
- به برخی از مقصدهای صادراتی اشاره کردید، آیا کشورهای اروپایی نیز در فهرست این مقاصد هستند؟
به افغانستان، عراق، ارمنستان و کشورهای اروپایی مثل دانمارک و اتریش صادرات داریم؛ هر چند مقاصد اروپایی سخت است؛ زیرا تامین مواد اولیه مورد نیاز این کشورها سخت است. همکاران هم با عبور از یک مسیر پُرچالش این راه را طی میکنند. میخواهم بگویم این کار غیرممکن نیست و توانستیم این کار را انجام بدهیم. هرچند دوست داریم، در آینده مقاصد صادراتی محصولات چاپی ایران افزایش پیدا کند اما همه چیز به شرایط کلی کشور برمیگردد. اگر درهای بازار بینالمللی باز شود، نقل و انتقال پول به بانکهای خارجی تسهیل شود، میتوانیم خیلی بهتر عمل کنیم.
- تجربه ادوار مختلف نشان میدهد که حضور پاویون ایران در نمایشگاههای بینالمللی یا حضور هیئتهای تجاری در رویدادهای مهم چاپی میتواند به توسعه صادرات کمک کند، کما اینکه در ادوار مختلف نیز اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان صنعت چاپ نیز این کار را انجام میداد اما بهنظر میرسد در سالهای اخیر این روند با کندی انجام میشود. علت آن چیست؟
بله؛ اما مسئله اینجا است که وقتی به دلایل مختلف در شرایط سخت قرار میگیریم، تلاشمان در این بخش باید دوچندان شود. اتحادیه در نمایشگاه چاپ «گلف پرینت» چندین دوره متوالی، پاویون داشت که با استقبال خوبی هم از سوی شرکتهای ایرانی و مخاطبان روبهرو شده بود و به برندسازی در کار صادرات صنعت چاپ کمک زیادی کرده بود. درصدد پیگیری و حضور مجدد فعالان صنعت چاپ ایران در قالب پاویونهای مختلف هستیم، اما متاسفانه به دلیل تحریمهای ظالمانه علیه ایران، بخشی از این کارها و برنامهها متوقف شده است. شرایط کمی سخت است، برای حضور در نمایشگاههای خارجی باید هزینه زیادی از سوی شرکتها پرداخت شود، اما وقتی این حضور در قالب یک پاویون انجام شود که اتحادیهای پشت آن قرار دارد، هزینهها تقسیم میشود، تعداد بیشتری از شرکتها میتوانند شرکت کنند و نتیجه هم خوب خواهد بود، اما متاسفانه به دلیل شرایط مختلف، گاهی در اجرایی شدن این موضوع وقفه ایجاد میشود. مجدداً روی مقاصد صادراتی جدید در حال برنامهریزی هستیم تا پاویون چاپ ایران حضور داشته باشد یا هیئت تجاری ببریم. در این میان اما مسئله مهم، توجه شرکتها و فعالان صنعت چاپ به بحث بازاریابی است.

- چندی پیش مدیرکل دفترچاپ از رشد ۴۰ درصدی کالاهای صادراتی خبر دادند که بخش عمدهای از آنها به افغانستان و عراق است؛ بهنظر شما آیا میتوان این ظرفیت را افزایش داد؟
افزایش این ظرفیت به زیرساختهای زیادی نیاز دارد؛ بهعنوان مثال به حمایت دولت و تلاش مضاعف چاپخانهها. اگر شرایط سیاسی هم مساعد شود، میتوان انتظار وضعیت بهتری را داشت. یکی از اقدامات خوب مدیرکل دفتر چاپ طی ماههای اخیر که خودم از نزدیک شاهد آن بودم، جلوگیری از واردات کالاهای چاپی مشابه داخل بود.
این کار به درستی انجام میشود. هدف این بوده که از ظرفیت چاپخانههای ایرانی استفاده شود. گاهی کالایی در ایران تولید میشود که کیفیت خوبی ندارد، یا کالایی نیاز است که امکان تولید آن در کشور نیست، طبیعی است که مجوز واردات آن صادر شود؛ در غیر این صورت نه.
خوشبختانه مدیرکل خیلی محکم پای این موضوع ایستاده است و این موضوع کمک خوبی برای ایجاد گردش کاری و نقدینگی برای چاپخانهها است. اینکه با وجود امکان تولید کالاهای چاپی در ایران، اجازه واردات صادر شود، خیانت به تولید و کشور است. اگر این روند همینطور ادامه پیدا کند، تحول بزرگی در بازار ایران رخ خوهد داد، چون کار میان چاپخانهها تقسیم میشود و رونق و جان دوبارهای به چاپخانهها میآید، مسئله اصلی این است که باید به تولید داخلی اعتماد کنیم.
∎