گروه اجتماعی-پرستوشیرمحمدی: مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به کلانشهرهای ایران پدیدهای چندبعدی است که نتیجه تعامل عوامل اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، زیستمحیطی و سیاستهای توسعهای میباشد. تمرکز سرمایه و فرصتهای شغلی در کلانشهرها، توزیع نابرابر زیرساختها و خدمات عمومی و تضعیف معیشت روستایی تحت تاثیر تغییرات اقلیمی، از مهمترین محرکهای این جریان مهاجرتی هستند.
گزارش رسمی مرکز آمار
بر اساس گزارشهای رسمی مرکز آمار ایران و پژوهشهای جمعیتی اخیر، الگوی مهاجرت داخلی در کشور دستخوش تغییر شده است، سهم مهاجرت از روستا به شهر طی دهههای اخیر از حدود ۵۶ درصد به نزدیک ۲۰ درصد کاهش یافته و در مقابل، مهاجرتهای بینشهری افزایش چشمگیری داشتهاند علاوه بر این، ظهور الگوهای نوینی مانند مهاجرت معکوس به مناطق شمالی و سکونت چندمرکزی خانوارهای شهری، بازتابی از پیچیدگیهای نوظهور اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی است.
پیامدهای مهاجرت به کلانشهرها
پیامدهای عمده مهاجرت به کلانشهرها شامل رشد نامتوازن شهری، گسترش سکونتگاههای غیررسمی، کاهش هویت فرهنگی محلی و فشار فزاینده بر زیرساختها و منابع شهری میشود. چنین شرایطی ضرورت بازنگری جدی در سیاستهای آمایش سرزمین، تقویت عدالت فضایی و تدوین چارچوبهای منطقهای مدیریت جمعیت و توسعه پایدار را بیش از پیش مطرح میسازد.
ناهید نعمتی کوتنایی، دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری و تحلیلگر GIS، در گفتوگو با خبرنگار برنا درباره عوامل موثر بر مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به کلانشهرها، ابعاد اقتصادی، فرهنگی و اقلیمی این پدیده را تشریح میکند و بر لزوم اجرای سیاستهای عدالت فضایی و توسعه متوازن شهری تاکید دارد.
نعمتی کوتنایی در مورد مهمترین عوامل اقتصادی موثر در مهاجرت از شهرهای کوچک و روستاها به کلانشهرها بیان میکند: هسته اقتصادی جریان مهاجرت را میتوان در (تراکم فرصتها و درآمدها) جستوجو کرد.
وی میافزاید: فرصتهای شغلی مولد، دستمزدهای بالاتر، بازارهای بزرگتر و دسترسی بهتر به شبکههای مالی و سرمایهگذاری عمدتا در کلانشهرها متمرکز شدهاند و به همین دلیل، نیروی کار جویای درآمد و ارتقای معیشت به سمت این قطبها رانده میشود.
نعمتی کوتنایی بیان میکند: تمرکز تاریخی که ریشه در سیاستها و تحولات اقتصاد سیاسی گذشته دارد، ساختار فضایی توسعه را بهنفع چند مرکز بزرگ تغییر داده و نابرابری فضایی را بازتولید میکند. در مبدا نیز ناپایداری معیشت روستایی، بهویژه در بخش کشاورزی و دامداری، ناشی از مخاطرات اقلیمی، فرسایش خاک، فرونشست زمین و نوسانات قیمتی، فشار معیشتی را افزایش داده و توانایی خانوارها برای ادامه زیست مبتنی بر کشاورزی را کاهش داده است.
نعمتی کوتنایی با اشاره به دگرگونی ساختار کشاورزی، توضیح میدهد: تحول این بخش از شکلهای سنتی به نظامهای تجاری و مکانیزه، هم «دافعه» (کاهش نیاز به نیروی کار مولد در روستا) و هم «جاذبه» (پدید آمدن مراکز فرآوری و بازار در نقاط شهری) ایجاد کرده است.
وی میافزاید: عوامل فرهنگی و ارتقای سطح تحصیلات، انتظارات رفاهی و گرایش به سبک زندگی شهری نیز بهویژه در میان نسل جوان، نقش تقویتی در روند مهاجرت دارند و انگیزههای اقتصادی را تشدید میکنند در سالهای اخیر پدیدههایی مانند مهاجرت معکوس، خرید ویلا در روستاهای شمالی و سکونت چندمرکزی خانوارها نیز نشان میدهد که الگوهای جمعیتی امروز پیچیدهتر شدهاند و صرفا حرکتهای یکطرفه نیستند.
نعمتی کوتنایی با اشاره به ضرورت سیاستگذاری دقیق، میگوید:تمرکززدایی هدفمند اشتغال، تابآوری معیشت روستایی، توسعه مهارتهای فنیحرفهای و سیاست سکونت چندمرکزی از جمله محورهای سیاستی اولویتدار هستند که در صورت پیگیری با شاخصهای قابل اندازهگیری، میتوانند روند تمرکز را کند و فرصتهای باثباتتری در سطح منطقهای ایجاد کنند.
نابرابری فرصتها، ریشه ۶۰ درصد مهاجرتهای داخلی
نعمتی کوتنایی درباره میزان تاثیر توزیع نامتوازن فرصتها در شکلگیری مهاجرت، توضیح میدهد:مطالعات ملی و منطقهای نشان میدهد بخش قابلتوجهی از مهاجرتهای داخلی ایران ناشی از توزیع نامتوازن فرصتهای شغلی و خدمات عمومی است. بر اساس تحلیل دادههای سرشماری، بین ۴۰ تا ۶۰ درصد جریانهای مهاجرتی برای همین نابرابریهای فضایی است.
وی تاکید میکند: ساختار اقتصادی کشور که بر تمرکز سرمایه و مدیریت در چند کلانشهر متکی است، موجب کاهش فرصت ارتقای اجتماعی در مناطق پیرامونی شده و الگویی مشابه کشورهای رانتمحور را رقم زده است، نتیجه بازتولید نابرابری و رشد حاشیهنشینی است.
نعمتی کوتنایی همچنین دو نوع مهاجرت معکوس را در ایران برمیشمارد: نخست، مهاجرت اختیاری طبقات مرفه به مناطق روستایی با کیفیت زیست بالاتر و دوم، مهاجرت اجباری ناشی از فشار اقتصادی و آلودگی در کلانشهرها. او هشدار میدهد که بدون برنامهریزی منطقهای منسجم، این روند صرفاً به جابهجایی جمعیت از نقطهای به نقطه دیگر منجر خواهد شد.
نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی
نعمتی کوتنایی درباره نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی در مهاجرت میگوید:تصمیم به مهاجرت صرفا ناشی از فشار اقتصادی نیست بلکه پاسخ به میل به تجربه سبک زندگی شهری، آزادی فردی و ارتقای منزلت اجتماعی است. تمرکز آموزش عالی در کلانشهرها، موتور محرک این نوع مهاجرت است.
وی میافزاید: گرچه در سالهای اخیر، مهاجرت معکوس محدود برای دستیابی به آرامش و کیفیت زندگی بهتر مشاهده میشود، اما این روند هنوز فراگیر نیست و عمدتادر میان اقشار مرفه دیده میشود. برای اکثریت جوانان، شهرهای بزرگ همچنان نماد فرصت و رشد هستند.
تحولات اقلیمی و مهاجرت روستاییان
این برنامهریز شهری با اشاره به نقش تغییرات اقلیمی بیان میکند:در سالهای اخیر، خشکسالی، کاهش بارندگی، افت سطح آبهای زیرزمینی و فرسایش خاک معیشت کشاورزان را از بین برده و مهاجرت روستایی را تشدید کرده است. بر اساس مطالعات، بیش از ۷۰ درصد مهاجرتهای روستایی به تغییرات اقلیمی مرتبط است.
وی میافزاید: نبود مدیریت جامع منابع آب و ضعف سیاستهای سازگاری با تغییرات اقلیمی، این روند را تشدید کرده است در نتیجه شاهد فرونشست زمین، گردوغبار نمک، نابودی اراضی کشاورزی و گسترش فقر شهری هستیم.
پیامدهای رشد نامتوازن شهری و حاشیهنشینی
نعمتی کوتنایی در تحلیل پیامدهای مهاجرت گسترده از شهرهای کوچک میگوید:ورود جمعیت مهاجر به کلانشهرها بدون ظرفیتسنجی، فشار شدیدی بر بازار مسکن و زیرساختهای شهری وارد کرده است که نتیجه آن، گسترش سکونتگاههای غیررسمی و افزایش فقر شهری است این وضعیت ناشی از ضعف حکمرانی و نبود هماهنگی میان سیاستهای فضایی و اقتصادی است.
وی میافزاید: برای کنترل این روند باید به توسعه مسکن مقرونبهصرفه در شهرهای میانی، ارتقای زیرساختها در مناطق کمبرخوردار و بازنگری در سیاستهای آمایش سرزمین توجه شود.
چالشهای مدیریت شهری در کلانشهرها
نعمتی کوتنایی درباره چالشهای خدمات عمومی میگوید:افزایش جمعیت مهاجر در کلانشهرها موجب شده ظرفیت خدماتی با نیازها همخوانی نداشته باشد کمبود مسکن، ازدحام در حملونقل عمومی، فشار بر شبکههای آب و برق و گسترش اقتصاد غیررسمی از نتایج این روند است.
وی تاکید میکند: اصلاح مدل مالی شهرداریها، واگذاری اختیارات بیشتر به مدیریتهای محلی، طراحی شبکه حملونقل یکپارچه و استفاده از فناوریهای هوشمند شهری برای پایش مصرف انرژی از راهکارهای اساسی در این زمینه است.
تاثیر مهاجرت بر هویت فرهنگی شهرها
نعمتی کوتنایی بیان میکند: ورود گروههای متنوع فرهنگی میتواند هم فرصت و هم تهدید باشد اگر مدیریت فرهنگی و اجتماعی بهدرستی انجام شود، این تنوع منبعی برای خلاقیت و تعامل اجتماعی است، اما در صورت بیتوجهی به شکلگیری مشکلات فرهنگی و کاهش انسجام اجتماعی منجر میشود.
مزایا و معایب مهاجرت از منظر توسعه ملی
نعمتی کوتنایی در تبیین دیدگاه توسعهای میگوید:مهاجرت نیروی کار در وجه مثبت میتواند به افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی در مراکز بزرگ کمک کند، اما در صورت جذب در مشاغل غیررسمی، موجب فشار بر زیرساختها و گسترش نابرابری میشود، سیاستگذاری آگاهانه میتواند این روند را از تهدید به فرصت تبدیل کند.
نقش شهرهای میانی در تعادلبخشی جمعیت
نعمتی کوتنایی تاکید میکند:توسعه هدفمند شهرهای میانی و منطقهای از موثرترین راهها برای تعادلبخشی به جریان مهاجرت است این شهرها در صورت برخورداری از صنایع کوچک و زیرساختهای مناسب میتوانند بهعنوان حلقههای اتصال میان روستا و کلانشهر عمل کنند و مانع تمرکز بیشازحد جمعیت شوند.
وی تصریح میکند: برای تحقق این هدف، باید نظام برنامهریزی فضایی کشور بازطراحی شود و بودجههای توسعه بر اساس شاخصهای محرومیت و ظرفیت رشد شهرهای میانی تخصیص یابد.
عدالت فضایی و ضرورت بازنگری در حکمرانی
نعمتی کوتنایی میگوید: اگرچه عدالت فضایی در اسناد بالادستی مطرح شده است، اما در عمل الگوی توزیع منابع مالی و خدمات عمومی همچنان نابرابر است، توسعه متوازن زمانی محقق میشود که تصمیمگیری از پایین به بالا و بر اساس ظرفیتهای محلی صورت گیرد.
آینده مهاجرت در ایران
ناهید نعمتی کوتنایی ۳ سناریو را برای آینده مهاجرت داخلی ترسیم میکند:در سناریوی اول، تداوم وضع موجود به تمرکز جمعیت در کلانشهرها و بحران زیستمحیطی میانجامد، در سناریوی دوم، اصلاحات محدود تاثیر چندانی نخواهد داشت، اما در سناریوی سوم، با اجرای سیاستهای عدالت فضایی و تقویت شهرهای میانی، میتوان جریان مهاجرت را از مسیر اجبار به مسیر انتخاب آگاهانه هدایت کرد.
وی در پایان هشدار میدهد:اگر در دهه پیشرو اصلاحات ساختاری در حکمرانی شهری و منطقهای انجام نشود، مهاجرت از نشانه توسعه به علامت ناپایداری تبدیل خواهد شد، هنوز زمان برای اصلاح باقی است، اما فرصت اندک است.
انتهای پیام/