به گزارش خبرگزاری آنا؛ اخیراً اتحادیه اروپا در ادامه مواضع غیرسازنده درباره مساله هستهای ایران، با صدور بیانیهای اعلام کرد چند کشور غیرعضو این اتحادیه از جمله آلبانی، بوسنی و هرزگوین، نروژ، صربستان و اوکراین با تصمیم شورای اروپا برای بازگرداندن تحریمهای هستهای علیه ایران، در پی اجرای سازوکار پسگشت (اسنپبک) همسو شدهاند.
اروپا در حال ایفای نقشی است که ایالات متحده برای آن تعریف کرده است: اعمال فشار حداکثری به جای میانجیگری موثر
تحولات اخیر در پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران و تصمیم شورای اروپایی برای فعالسازی مکانیسم ماشه در چارچوب برجام (توافقنامه جامع اقدام مشترک)، بار دیگر ابهامات جدی در مورد استقلال عمل و درک عمیق اتحادیه اروپا از دینامیکهای پیچیده ژئوپلیتیکی کنونی را به نمایش گذاشته است.
این یادداشت به بررسی پیامدهای منفی این اقدام و استدلال مبنی بر غیرسازنده بودن رویکرد کنونی اتحادیه اروپا در قبال تهران، به ویژه با تمرکز بر فعالسازی مکانیسم اسنپبک توسط تروئیکای اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان)، میپردازد.
اساسا تصمیم سهجانبه تروئیکای اروپایی برای به حرکت درآوردن مکانیسم اسنپبک در شورای کمیسیون مشترک (Joint Commission) برجام، حرکتی بود که نه تنها از منظر دیپلماتیک با احتیاط همراه نبود، بلکه نقطه آشکارساز بازی انگلیس، آلمان و فرانسه در زمین کاخ سفید محسوب میشود.
فعالسازی مکانیسم ماشه در شرایطی صورت میگیرد که ایالات متحده آمریکا، پس از خروج یکجانبه در سال ۲۰۱۸، عملاً سازوکار دیپلماتیک رسمی توافق را تضعیف کرد. هنگامی که سه قدرت اروپایی اصلی در چارچوب برجام (E۳)، تصمیم به استفاده از این ابزار میگیرند، این عمل میتواند به عنوان یک تسلیم استراتژیک در برابر فشارها و روایتهای واشنگتن تفسیر شود.
این حرکت، ناشی از عدم اشراف اتحادیه اروپا به واقعیات متنی (جزئیات فنی نقض تعهدات) و واقعیات فرامتنی (بافت سیاسی و امنیتی منطقهای و بینالمللی) است
در نهایت، اروپا به این بازی تن داد و به صورتی کاملا خودخواسته به یکی از اجزای پازل تقابل راهبردی مشترک واشنگتن-تلآویو علیه تهران تبدیل شد. اروپا همواره ادعا میکرد که به دنبال حفظ برجام به عنوان یک دستاورد دیپلماتیک و مقابله با سیاست «فشار حداکثری» است. با این حال، فعالسازی اسنپبک، این فرمول را خدشه دار کرد.
این اقدام نشان میدهد که منافع کوتاهمدت امنیت انرژی و فشارهای سیاسی داخلی (به ویژه در فرانسه و آلمان) بر استقلال راهبردی اتحادیه اروپا غلبه کرده و اروپا در حال ایفای نقشی است که ایالات متحده برای آن تعریف کرده است: اعمال فشار حداکثری به جای میانجیگری موثر.
در چنین شرایطی، مذاکره با اتحادیه اروپا نه تنها حکم یک خبط راهبردی و محاسباتی، بلکه حکم یک خطای شناختی را در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.
مهمترین نقد استراتژیستهای غربی به این حرکت، ناشی از عدم اشراف اتحادیه اروپا به واقعیات متنی (جزئیات فنی نقض تعهدات) و واقعیات فرامتنی (بافت سیاسی و امنیتی منطقهای و بینالمللی) است.
با این حال، بیانیه اخیر اتحادیه اروپا نشان داد که این مجموعه هنوز تا رسیدن به بلوغ راهبردی در نظام بین الملل فاصله زیادی دارد.
انتهای پیام/