شناسهٔ خبر: 75423577 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

«عبد کریم»؛ روایتی از زندگی آیت‌الله میرزا عبدالکریم حق‌شناس

کتاب «عبد کریم»؛ روایتی از زندگی آیت‌الله میرزا عبدالکریم حق‌شناس به کوشش محمدحسن سیف‌اللهی و با همت انتشارات کتاب جمکران، به چاپ رسید.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایکنا؛ «عبد کریم» سرگذشت یکی از صادق‌ترین و زلال‌ترین علما و خداشناسان ایران است. مردی که وقتی شروع به خواندن زندگیش کنید، از این همه صفا و یکرنگی او تعجب می‌کنید. آیت‌الله میرزا عبدالکریم حق‌شناس، در هر فصل با روایتی از شاگردان یا هم‌نشینانش معرفی می‌شود و تقریر کتاب طوری است که انگار همه این روایت‌ها منسجم و برای شناخت هر چه بهتر این عالم بزرگ است.

میرزا عبدالکریم، درس اخلاق داشته و شاگردان زیادی در محضر او درس زندگی کردن آموخته بودند؛ اما زندگی خود این شخصیت نورانی، پر از نکته‌های ناب و دلنشین است.

ماجرای نمازهای اول وقتی که در هر صورت می‌خوانده، شگفت‌انگیز است. ما آدم‌های معمولی خیلی راحت و در شرایط بسیار ساده‌تر، نمازمان را به تأخیر می‌اندازیم اما آیت‌الله حق‌شناس حتی در صورتی که ضرر مالی در پیش بوده، نماز را اول وقت می‌خوانده است.

کتاب «عبد کریم» فقط یک زندگی‌نامه نیست، آشنایی با مردی است که خلوص شخصیتش از همه خاطرات کتاب برمی‌آید. در بین کسانی که از آیت‌الله خاطره گفته‌اند اسم‌های آشنای زیادی خواهید دید. اسم‌هایی که خود آنها حالا هرکدام به درجاتی از عرفان و دانش دینی رسیده‌اند.

کتاب  «عبدکریم» که مروری بر زندگی و زمانه آیت‌الله میرزا عبدالکریم حق شناس است در 397 صفحه و با قیمت 310 هزار تومان، به قلم محمدحسن سیف‌اللهی، توسط انتشارات کتاب جمکران در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

من در يک خانواده روحانى و متشرّع بزرگ شده بودم. از نوجوانى و قبل از آمدن به مسجدِ حاج‌آقاى حق‌شناس، به‌طور معمول در محله خودمان در مسجدى كوچک، معروف به مسجد آيت‌اللّه لواسانى، مرتب در نمازهاى جماعت حاضر می‌شدم. سن‌وسالم كه بالاتر رفت، به مساجد مهم تهران نیز رفته بودم و علماى بسیارى را زيارت كرده بودم، ولى حالا در هفده‌هجده سالگى، از وقتى پايم به مسجد امين‌الدوله باز شده بود، انگار حاج‌آقاى حق‌شناس تازه مرا بيدار كرده بود. ايشان در آن‌زمان، سه شب در هفته بعد از نماز درسِ اخلاق داشت. در همان اوايل كه تازه در پاى درس و موعظه ايشان می‌نشستم، يک شب خودشان همين مطلب را گوشزد كردند. عين عبارت را الان به ياد ندارم؛ ايشان فرمودند: «شما بايد شكر كنيد كه در چنين سِنّی بيدار شديد.»

انتهای پیام