از زمانی که ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای آخرین بار مسأله در اختیار گرفتن پایگاه نظامی بگرام در افغانستان را مطرح کرد، شاید دو-سه هفتهای میگذرد. اما بعد از آخرین اظهار نظر وی تاکنون در این باره مطلب خاصی را در ظاهر از زبان ترامپ نشنیدهایم.
آیا ترامپ بگرام را فراموش کرده و دیگر نمیخواهد این موضوع را دنبال کند یا سکوت کرده تا مسائلی همچون غزه و جنگ روسیه و اوکراین را به جایی برساند و سر فرصت به مسأله بگرام بپردازد؟ شاید هم این احتمال وجود داشته باشد که مذاکراتی پشت پرده در جریان است، ولی ما درباره آن چیزی نمیدانیم. هر چند طالبان تحویل بگرام را به آمریکا انکار کرده و گفتهاند که چنین هدفی را دنبال نمیکنند، اما در عین حال درهای مذاکرات را بر روی آمریکا نبستند و اعلام کردند که آماده گفتوگو با آمریکا برای عادیسازی روابط هستند. اما این نکته نباید فراموش شود که دونالد ترامپ فشارهای خود را برای بازپسگیری بگرام ادامه خواهد داد؛ هر چند که معلوم نیست چقدر موفق خواهد شد.
بگرام یک پایگاه بزرگ نظامی است که اهمیت استراتژیک دارد. فاصله آن با مرز ایران و همچنین استان سین کیانک چین حدود ۸۰۰ کیلومتر است. این پایگاه تا اقیانوس هند و دریای عمان که بندر گوادر پاکستان قرار دارد و چینیها در حال توسعه آن هستند، ۱۶۰۰ کیلومتر فاصله دارد. بندر مهمی که در آینده به یکی از بنادر مهم در شمال و پیشانی اقیانوس هند تبدیل میشود، غرب چین را به این اقیانوس متصل میکند و به احتمال قوی علاوه بر کشتیهای تجاری کشتیهای نظامی چین و حتی زیر دریاییها در آنجا رفت و آمد خواهند داشت. ضمن آنکه تسهیلکننده ابتکار یک کمربند جاده چین در منطقه خواهد بود.
علاوه بر موارد فوق بگرام به مرز آسیای مرکزی نیز بسیار نزدیکتر است. بنابراین آمریکا میتواند از بگرام بر مرزهای منطقه نظارت داشته باشد؛ به ویژه مرزهایی همچون مرز ایران و پاکستان که میلیونها افغان در تردد هستند؛ سین کیانگ را تحت نظارت قرار دهد و همچنین آسیای مرکزی را که تحت نفوذ روسیه قرار دارد و اخیرا هم به خاطر اجرای پروژههای مربوط به یک کمربند جاده چین در آنجا فعال است.
ممکن است ما این سؤال را از خود بپرسیم که آمریکاییها تا چند سال قبل با بیش از یکصد هزار نیروی نظامی و برای مدت حدود ۲۰ سال در افغانستان فعال بودند. حالا چرا حضور آمریکا در بگرام باید حساسیتزا باشد؟ برای پاسخ به این سؤال باید اشاره کرد که:
آن زمان آمریکاییها در حال جنگ با طالبان بودند که به خاطر عملیات تروریستی گسترده در داخل افغانستان حریف آنها نمیشدند. سال به سال بر مشکلاتشان افزوده میگشت و نهایتا وقتی فهمیدند که حریف دشمن نمیشوند، برخلاف میل دولت افغانستان وارد مذاکرات جدی با آنها شدند. در نهایت هم با عجله افغانستان را رها کردند و طالبان قدرت را به دست گرفت. اما اگر آنها دوباره به بگرام برگردند دغدغه ای ندارند. آنها عمدتا بر فعالیتهای اطلاعاتی در داخل افعانستان و همسایگان آن کشور تمرکز خواهند کرد.
گفته میشود که بیش از ۲۰ گروه تروریستی در افغانستان حضور دارند که بسیاری از آنها فعال هستند. این میتواند فرصتی برای آمریکا باشد که سازمانهای اطلاعاتی آنها را جذب کرده و در بی ثباتی همسایگان افغانستان آنها به کار گیرند.
حضور آمریکا در بگرام بر همسایگان افغانستان تأثیر منفی میگذارد. فعلا طالبان روابط نسبتا خوبی با ایران، روسیه، چین و ازبکستان دارد. اگر معاملهای بین طالبان و آمریکا صورت پذیرد، خاک افغانستان صحنه رقابت ژئوپلیتیکی قدرتهای منطقهای و جهانی خواهد شد که برای ثبات آن کشور مضر است.
البته که اگر این معامله انجام شود طالبان هم امتیازاتی به دست خواهد آورد. دلارهای افغانستان در بانکهای آمریکا آزاد میشود، کمکهای مالی از آمریکا دریافت میکند و حکومت طالبان توسط آمریکا و احتمالا بعضی کشورهای غربی به رسمیت شناخته خواهد شد.
حضور آمریکا در بگرام یک تهدید منطقهای
دخالت قدرتهای خارجی در افغانستان سبب شده که همسایگان این سرزمین با مشکلاتی مواجه گردند. به ویژه در ۴۶ سال گذشته که همیشه این دخالت به صورت آشکار وجود داشته است. در طول چهار سال گذشته که نیروهای آمریکایی افغانستان را ترک کردند، ما شاهد نوعی ثبات نسبی در این کشور بودهایم؛ علیرغم مشکلاتی که طالبان برای مردم ایجاد کردند. برگشت آمریکا به بگرام ممکن است این ثبات را تحت تأثیر قرار دهد.
ایران یک کشور همسایه افغانستان با مرزی طولانی است. این مرز متصل میشود به مرز پاکستان که آن هم مرز امنی نیست. بعضی گروههای تروریستی که از سوی کشورهای خارجی تغذیه میشوند در این مرزها فعال هستند. از آنجایی که بخش شرقی ایران عمدتا بیابانی است، اکثر نیروهای نظامی ایران در مرزهای غربی، جنوبی و شمالی مستقر هستند. بسیاری از پایگاههای موشکی ایران نیز در منطقه شرقی کشور قرار دارد. علاوه بر آن هزاران هزار اتباع افغان سالیانه از مرزهای شرقی به طور غیر قانونی تردد میکنند. لذا حضور آمریکا در بگرام میتواند به عنوان یک تهدید برای ایران تلقی شود به ویژه آنکه بعد از جنگ ۱۲ روزه و حمله آمریکا وضعیت نیز فرق کرده است.
بگرام برای چین هم میتواند تهدید باشد. سین کیانگ بزرگترین استان چین است که بی مسأله نیست و حساس هم هست. آمریکا و بعضی قدرتهای غربی دوست دارند که این استان را بی ثبات ببینند. علاوه بر مورد فوق رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که ما بگرام را نیاز داریم چون که نزدیک پایگاههای هستهای چین قرار دارد. ضمن اینکه اگر چین بخواهد روزی تایوان را به سرزمین اصلی بازگرداند؛ بگرامی که در اختیار آمریکا قرار گرفته باشد میتواند تهدیدی برای آن کشور به حساب آید.
کشورهای آسیای مرکزی و روسیه نیز نسبت به تغییر وضعیت بگرام نگران خواهند شد. چندین گروه تروریستی از جمله داعش خراسان و احزاب اسلامی تحریر که خواهان تغییراتی در آسیای مرکزی هستند در افغانستان فعالیت دارند. آنها برای حکومتهای تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان، قزاقستان و حتی روسیه تهدید تلقی میشوند.
به نظر میرسد که پاکستان نیز از حضور آمریکا در بگرام راضی نباشد. چین و پاکستان رابطه استراتژیک دارند، لذا پاکستان در صورت حضور نظامی آمریکا در کنار مرزش باید فشار بیشتری را تحمل کند. در زمانی که قبلا آمریکا در بگرام حضور داشت، پاکستان به بهانه ترور رهبران القاعده و طالبان مورد حمله هوایی آمریکا قرار گرفت. شاید هم پاکستان به جهت هند و نفوذش در افغانستان دوست نداشته باشد آمریکا در بگرام حضور یابد.
..............................................................................
* استاد ژئوپلیتیک