شناسهٔ خبر: 75417800 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

کارگردان فیلم کوتاه «اتاق کثیف» در گفت‌وگو با ایبنا:

اقتباس از نمایشنامه محمد مساوات کاری سخت و پرچالش بود/ فیلمسازان فیلم کوتاه دنبال داستان خواندن نمی‌روند

علی دارایی، کارگردان فیلم کوتاه «اتاق کثیف» معتقد است اقتباس از نمایشنامه کار بسیار دشواری است. معمولاً اگر بخواهیم از نمایشنامه اقتباس کنیم مجبوریم نماهای لانگ‌تِک یا پلان‌سکانس استفاده کنیم. غیر از این باید پشت سر هم نماهای بسته بگیریم که چندان در سینمای ما مرسوم نیست.

صاحب‌خبر -

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا علی دارایی امسال با اقتباسی از نمایشنامه «اتاق کثیف» به جشنواره فیلم کوتاه تهران آمده است. «اتاق کثیف» اثر محمد مساوات است و دارایی با اقتباس از این نمایشنامه خودش را به چالش کشیده است. چنین کارهایی باید بیشتر در سینمای کوتاه و بلند اتفاق بیفتد و کارگردانان جوان به سراغ متن‌های خوب و جذاب بروند. با دارایی، کارگردان فیلم کوتاه «اتاق کثیف» درباره اقتباسی که انجام داده و چالش‌هایی که با آن مواجه بوده، به گفت‌وگو پرداختیم.

امسال جشنواره فیلم کوتاه رویکرد ویژه‌ای نسبت به مقوله اقتباس دارد؛ این موضوع را چطور ارزیابی می کنید؟

سال‌های گذشته تعداد فیلم‌هایی که در بخش اقتباسی حضور داشتند، به مراتب کمتر از امسال بود و تنها فیلم‌هایی که در بخش ملی و بین‌الملل بودند، می‌توانستند در بخش اقتباسی جشنواره حضور داشته باشند ولی گویا امسال تعداد فیلم‌ها بسیار بیشتر شده که جای خوشحالی است.

سینمای اقتباسی در سینمای کوتاه و بلند همیشه با مشکلاتی روبرو بوده است؛ چرا که در حوزه ادبیات، بانک اطلاعاتی خوبی نداریم که فیلمسازان بتوانند به صورت منسجم از آن استفاده کنند. با این حال امسال در جشنواره، چند فیلم کوتاه از نمایشنامه‌ها اقتباس شده است. فیلم من هم همینطور بود و از نمایشنامه محمد مساوات اقتباس شده است. به نظرم امسال رویکرد خوبی در پیش گرفته‌اند، ما بانک نمایشنامه و نمایشنامه‌نویسان خوبی داریم که نمایشنامه‌های خوبی روی پرده می‌برند، می‌توانیم از آنها اقتباس کنیم. شاید در بخش ادبیات داستانی بانک ضعیف‌تری داشته باشیم. به نظرم در این حوزه بیشتر تنبلی می‌کنیم وگرنه در جهان کارهای فاخری وجود دارد که بلافاصله بعد از اینکه کتاب نوشته می‌شود حق اقتباس آن خریداری می‌شود. ولی ما در این حوزه ضعف داریم، نمی‌دانم منشأ آن کجاست. در حال حاضر کتاب دیگری که برای اقتباس در نظر دارم مربوط به یکی از دوستان است که بلافاصله بعد از انتشار، حق اقتباس آن را خریداری کردم.

چطور به این نمایشنامه برای اقتباس رسیدید؟

امسال به طور اتفاقی یکی از دوستانم نمایشنامه‌ای از محمد مساوات را اجرا می‌کرد که در جریان کم و کیف آن قرار گرفتم و به نظرم داستان جذابی آمد. با خود محمد مساوات صحبت کردم و اجازه اقتباس و پروسه نگارش را از خود ایشان گرفتم.

چقدر مرسوم است که از نمایشنامه برای سینما اقتباس شود؟ در جهان نمونه آن را زیاد داریم ولی در ایران بسیار کم است.

اقتباس از نمایشنامه کار آسانی نیست. معمولاً یک تئاتر پر از مونولوگ و دیالوگ است و ما در فیلم کوتاه ایرانی دوست داریم از فضای صامت‌تری استفاده کنیم و این کار را دشوارتر می‌کرد. از طرفی معمولاً زمان نگارش نمایشنامه از یک یا دو لوکیشن استفاده می‌کنند؛ اما در فیلم کوتاه تک لوکیشن مثل «اتاق کثیف» کار کارگردان برای کارگردانی و دکوپاژ بسیار سخت است، چالش زیادی در این خصوص داشتم. علی حسین‌زاده فیلمبردار این فیلم که سال گذشته از جشنواره جایزه دریافت کرده است، در دکوپاژ به من بسیار کمک کرد. به کمک او، طی دو هفته میزانسن و دکوپاژ می‌چیدیم؛ کار بسیار دشواری است. معمولاً اگر بخواهیم از نمایشنامه اقتباس کنیم مجبوریم نماهای لانگ‌تِک یا پلان‌سکانس استفاده کنیم. غیر از این باید پشت سر هم نماهای بسته بگیریم که چندان در سینمای ما مرسوم نیست. بچه‌های فیلم کوتاه بیشتر آرت کار می‌کنند و فضای هنری دارند برای همین چندان تناسب ندارد. به نظر من اگر جشنواره نگاه ویژه‌تری به اقتباس داشته باشد ممکن است سال‌های بعد بچه‌ها بیشتر سراغ نمایشنامه برای اقتباس بروند.

تعامل شما با نویسندگان و ادبیات داستانی چگونه است و چه چالش‌هایی دارید که از این منابع برای اقتباس استفاده کنید؟

«اتاق کثیف» اولین کار اقتباسی من است و من پیش از این چندان به اقتباس فکر نمی‌کردم. به هر حال در دانشگاه ادبیات داستانی و نمایشنامه خوانده‌ایم ولی فکر نمی‌کردم که بشود نمایشنامه را در فضای فیلم کوتاه کار کرد. پیش از این حق اقتباس کتاب یکی از دوستانم را خریداری کرده بودم و مشغول ساختن مینی سریال از روی آن بودم که نمایشنامه «اتاق کثیف» به دستم رسید. با خود گفتم این کار کوتاه‌تری است و سریع‌تر به جشنواره فیلم کوتاه می‌رسد. من در پروسه‌ای قرار گرفتم که توانستم از نمایشنامه و ادبیات داستانی اقتباس کنم. راستش را بخواهید چالشی که نداریم هیچ، کار ما آسان‌تر هم می‌شود. چون باید بگردیم، ایده نابی پیدا کرده و نگارش کنیم که پروسه طولانی خواهد داشت ولی زمانی که نمایشنامه چاپ و اجرا شده، امتحان خود را پس داده، شما فقط باید بتوانید برای تبدیل به فیلم کردنش آن را دراماتیزه کنید. این کار از جهاتی سخت است چون همکاری نمایشنامه‌نویسان و نویسندگان ادبیات داستانی هنوز آنقدر مرسوم نشده و شاید همکاری لازم را با فیلمسازان انجام ندهند. فضای فیلم کوتاه بسیار مهجور است و از لحاظ مالی بچه‌ها سرمایه‌ای ندارند؛ برای همین تعامل خوبی شکل نمی‌گیرد. اگر فرصتی فراهم شود که هزینه‌های معقولی برای این کار در نظر گرفته شود به نظرم همکاری و همیاری بیشتری صورت می‌پذیرد.

یک فیلمساز فیلم کوتاه برای اقتباس از نمایشنامه چه چالش‌هایی دارد؟

چالش اکثر بچه‌های فیلم کوتاه بحث مالی است. اگر از آن بگذریم، دراماتیزه کردن نمایشنامه به سمت فیلمنامه چالش بزرگ‌تری است چون نمایشنامه احتمالاً پردیالوگ است و صحنه تئاتر جولانگاه دیالوگ است ولی در فیلم کوتاه این طور نیست. در فیلم کوتاه باید کمی از دیالوگ‌ها را کم کنیم و به سمت بصری و تصویری‌تر شدن برویم.

موضوع فیلم کوتاه «اتاق کثیف» چیست؟

داستان درباره دو پرستار خانم است که در بخش زایمان یک بیمارستان کار می‌کنند و با یک سهل‌انگاری و اشتباه نوزاد تازه متولد شده را به مادری می‌دهند که فرزندش زمان زایمان از بین رفته است، حال این دو نفر به دنبال راهی هستند که بتوانند اشتباه خود را جبران کنند یا تصمیم بگیرند که فرزند کنار همان زن بماند.

نمایشنامه آن را محمد مساوات در کلاسش یاد می‌دهد؛ در واقع، نمایشنامه آن چاپ شده ولی اجرای آن یک اجاره کلاسی بوده است و شاگردانش آن تئاتر را در تمامی شهرهای ایران اجرا کرده‌اند اما اینکه خود محمد مساوات بخواهد این تئاتر را کارگردانی کرده باشد، ندیده‌ام.

اقتباس از نمایشنامه محمد مساوات کاری سخت و پرچالش بود/ فیلمسازان فیلم کوتاه دنبال داستان خواندن نمی‌روند

معمولاً فیلمسازان برای اقتباس سراغ نویسندگان مطرح‌تری همچون هوشنگ مرادی‌کرمانی می‌روند؛ از آنجا که فیلم کوتاه می‌تواند فرصت خوبی برای اقتباس باشد، چطور فیلمسازان می‌توانند سراغ نویسندگان و نوشته‌های جدید بروند؟

به نظرم مسئله این است که فیلمسازان فیلم کوتاه دنبال داستان خواندن نمی‌روند؛ همین دوستم که قرار است از کتاب او فیلم بعدی‌ام را اقتباس کنم، نویسنده جدیدی محسوب می شود و این اولین کتابش است. حال اگر او دوست من نبود و با کتاب او آشنا نمی شدم از کجا باید با نویسندگان جدید آشنا می‌شدیم؟ این مستلزم آن است که فیلمسازان بانک اطلاعاتی خود درباره کتاب‌ها را بالا ببرند. این با خواندن و مطالعه به‌دست می‌آید. فیلمسازان باید هر کتابی که به دستشان می‌رسد بخوانند. به نظرم اتفاقاً ما که در هنر فعالیت می کنیم بیشتر باید کتاب بخوانیم. ولی به محض اینکه با فیلمسازان فیلم کوتاه اسمی از کتاب به میان می‌آید سراغ کتاب نویسندگان و مشاهیر بزرگ جهان نام می‌برند. در حالی که در ایران نویسندگان زیادی داریم که بسیاری از آنها مهجور مانده‌اند که داستان‌های خوبی هم نوشته‌اند. هیچیک از نویسندگان از ابتدا معروف نبوده‌اند بلکه به مرور زمان اسم آنها بر سر زبان‌ها افتاد. ولی ما به عنوان فیلمساز بهتر است داستان‌های کوتاه ایرانی که چاپ می‌شود را بلافاصله بعد از چاپ بخوانند. هم کمکی به معرفی آن نویسندگان می‌شود و هم این فرهنگ کتاب خواندن میان بچه‌های فیلمساز نهادینه می‌شود.

از نویسندگان جدید کسی را می‌شناسید که بخواهید معرفی کنید؟

بله. تیرداد دارابی، نویسنده «چه کسی در قوطی آواز می‌خواند» که من می‌خواهم از آن اقتباس کنم و خاطره اسدی، دو نویسنده خوبی هستند که کتاب‌های دومشان در دست چاپ است. این افراد، نویسندگانی هستند که در ژانر ماورایی و وحشت نوشته‌اند که اتفاقاً برای فیلمسازان فیلم کوتاه مناسب است. هر چند در فضای فیلم بلند هم سراغ این ژانرها می‌توان رفت ولی بسیار کم اتفاق می‌افتد و بیشتر مورد استقبال فیلم کوتاه سازان است.

ادبیات کهن برای ساخت فیلم کوتاه چقدر ظرفیت دارد؟

حتماً این نوع ادبیات پتانسیل ساخت فیلم کوتاه را دارد ولی فکر می‌کنم اکثر فیلمسازان فیلم کوتاه دوست دارند سراغ داستانی بروند که نو باشد. داستان‌های «کلیله و دمنه» و کتاب‌های تاریخ مشاهیر ما همه خوانده شده‌اند و مخاطب جلوتر از ما می‌داند چه اتفاقی می‌افتد؛ این از نظر من یک نقطه ضعف است. ما می‌خواهیم در فیلم کوتاه تعلیق ایجاد کنیم و یا روایتی اجرا کنیم ولی اگر داستان معروفی باشد مخاطب می‌داند چه اتفاقی قرار است بیفتد. مگر اینکه اقتباس آزاد انجام دهیم که این هم یک بحث دیگر است. اگر بخواهیم اقتباس وفادارانه انجام دهیم مخاطب از من جلوتر است.

البته در جهان همیشه اقتباس‌های وفادارانه مخاطب زیادی داشته است.

بله ولی ما نمی‌توانیم سینمای جهان را با سینمای خودمان مقایسه کنیم. این فیلم‌ها آنقدر زرق و برق دارد که ما در ایران چنین امکاناتی نداریم. در سینمای جهان عده‌ای بازیگر معروف و سلبریتی هستند که مخاطب به خاطر آنها به سینما می‌آید. گاهی ژانر متفاوتی یا جلوه‌های ویژه خاص دارد که مخاطب را جذب می‌کند.

مهم این است که مخاطب داستان را می‌داند ولی باز هم به سینما می‌آید تا ببیند چطور ساخته شده است.

بله. اگر داستان را می‌داند چرا به سینما می‌آید؟ که دلیلش آن جذابیت‌هایی است که گفتم. در سینمای جهان مثلاً هالیوود به فیلمساز کمک می‌کنند تا چنین فیلم‌هایی ساخته شود. اگر من با یک بازیگر ناآشنا و کست غیرحرفه‌ای فیلم اقتباسی بسازم، ممکن است بازخوردی که خود کتاب داشته را بدست نیاورم. در هالیوود نسخه کتاب‌هایی انتخاب می‌کنند که در سطح جهان به شدت پرفروش بوده و مخاطب خود را دارد. ولی فکر می‌کنم بازیگر خوب و جلوه‌های ویژه خوب و تبلیغات عالی در سطح جهانی می‌تواند کمک کند. البته در آمریکا هم سطح مطالعه بالایی ندارند.

اقتباس از نمایشنامه محمد مساوات کاری سخت و پرچالش بود/ فیلمسازان فیلم کوتاه دنبال داستان خواندن نمی‌روند

گاهی هم همان فیلم باعث می‌شود که مخاطب برود و آن کتاب را تهیه کند.

بله گاهی فروش کتاب بعد از فیلم بیشتر شده است. تهیه‌کننده کمپانی‌های هالیوود به محض اینکه کتاب چاپ می شود سراغ خرید حق اقتباس آن می‌روند؛ آنها از مخاطب جلوترند. قبل از اینکه مخاطب کتاب را تهیه کند آنها حق اقتباس را خریده‌اند. یعنی کتاب هنوز به فروش حداقلی هم نرسیده است. این همان حرفی است که من به فیلمسازان فیلم کوتاه هم می‌گویم. کتاب‌هایی که تازه چاپ می‌شود را بخوانید و از آن استفاده کنید. در کمپانی‌های هالیوود افرادی را برای این کار قرار داده‌اند که ظرفیت کتاب‌های جدید را شناسایی کنند چون در رقابت هستند و روی کتاب برای فیلمسازی حساب ویژه‌ای باز می‌کنند ولی در ایران این گونه نیست. اگر این فضا در ایران هم ایجاد شود آثار اقتباسی بهتری خواهیم داشت.

ایده‌ای دارید که در جشنواره‌ها بخش جداگانه‌ای برای اقتباس قرار داده شود و توجه ویژه‌ای به این بخش داشته باشند؟

به نظرم متولیان امر یعنی مسئولان انجمن سینمای جوانان و بنیاد سینمایی فارابی، باشگاه فیلم سوره و حوزه هنری یا هر ارگان دیگر می‌توانند برای خرید کتاب‌های جدید بن خرید به فیلمسازان اختصاص دهند، یا بن خرید کتاب از نمایشگاه بین‌المللی کتاب در اختیار فیلمسازان بگذارند تا به کتاب دسترسی داشته باشند چون در شرایط فعلی، خرید کتاب چندان مقرون به صرفه نیست. در حالت عادی شاید بتوانیم هفتگی یا ماهانه یک کتاب خریداری کنیم. هزینه‌های خرید کتاب بسیار بالا رفته است. البته که کمی هم در مطالعه تنبل هستیم.

من حتی فکر می‌کنم بچه‌های فیلم کوتاه بیشتر از فیلمسازان دیگر مطالعه می‌کنند.

بله قطعاً موافقم. ولی برای کتاب‌های جدید باید اطلاع‌رسانی شود. من پیش از این فکر نمی‌کردم که بشود از داستان‌های ایرانی هم اقتباس کرد. آن هم کتابی جدیدی که در حد ۵۰۰ نسخه چاپ شده است؛ این بسیار جذاب است. ولی اگر فضایی ایجاد شود که کتاب راحت‌تر در اختیار فیلمسازان قرار گیرد حتماً بچه‌های فیلمساز استفاده می‌کنند.