به گزارش خبرنگار دانش و فناوری گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، اخیراً گزارشی منتشر شده با این مضمون که نمایشگاه GITEX Global ۲۰۲۵ در دبی، به یکی از بزرگترین «چاههای گرانشی استعداد و سرمایه» در خاورمیانه بدل شده است؛ جایی که بسیاری از نخبگان ایرانی، کارآفرینان و استارتاپها به امید یافتن سرمایه، بازار بینالمللی و محیطی باثباتتر، در مدار آن قرار گرفتهاند.
در این گزارش آمده است که امارات متحده عربی با تکیه بر زیرساختهای دیجیتال، سیاستهای جذب نخبگان و حمایت از سرمایهگذاری خطرپذیر، توانسته است بخش قابل توجهی از ظرفیت علمی و فناورانه منطقه را به سوی خود بکشاند؛ و در مقابل، ایران با وجود دارا بودن پشتوانهی عظیم نیروی انسانی متخصص، هنوز نتوانسته این ظرفیت را به فرصت اقتصادی و فناوری پایدار تبدیل کند.
اما در پسِ این روایتِ غالب، پرسش دیگری نیز نهفته است:
آیا واقعاً همه نخبگان ایرانی «به اجبار» به امارات میروند؟
آیا ایران در این رقابت منطقهای، صرفاً در جایگاه تماشاگر ایستاده است؟
یا هنوز میتواند بازی را تغییر دهد و به بازیگری فعال در زنجیره نوآوری و فناوری خاورمیانه تبدیل شود؟
هدف این گزارش، واکاوی «نقطهٔ مقابل» این روایت است — نگاهی از درون به فرصتهای بالقوهای که ایران در اختیار دارد، از پارکهای علم و فناوری گرفته تا نیروی انسانی تحصیلکرده و بازار بزرگ داخلی؛ و نیز بررسی مسیرهایی که میتواند از دل همین چالشها، راهی تازه برای رشد، ماندگاری و بازگشت نخبگان بگشاید.
به بیان دیگر، این گزارش میکوشد پاسخی برای این پرسش بیابد: آیا ایران در جریان مهاجرت نخبگان، بازندهای قطعی است؟ یا میتواند با بازتعریف سیاستها، سرمایهگذاری هدفمند و ساختن زیستبوم نوآوری بومی، به یکی از هابهای فناوری منطقه بدل شود؟
وضعیت ایران: توانمندیها، چالشها و فرصتها
توانمندیها
ایران از نظر سرمایه انسانی و علمی، یکی از کشورهای پیشرو منطقه به شمار میآید. بدنهی عظیم مهندسان، پژوهشگران، دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی در رشتههای فنی و علوم پایه، پشتوانهای است که در کمتر کشوری در خاورمیانه با این گستردگی یافت میشود. براساس گزارشهای بینالمللی، ایران در حوزهی تولید علم و مقالات علمی، همواره در میان کشورهای برتر منطقه قرار داشته است و سهم قابلتوجهی از مقالات علمی حوزههای مهندسی، نانو، زیستفناوری و علوم پایه به پژوهشگران ایرانی اختصاص دارد. این آمار نشان میدهد که «ظرفیت تولید دانش» در کشور نهتنها فعال است، بلکه در بسیاری از حوزهها رشد پیوستهای را تجربه میکند.
در سالهای اخیر، این سرمایه علمی به تدریج به سمت تجاریسازی و نوآوری نیز حرکت کرده است. براساس مطالعهی توسعه زیستبوم نوآوری ایران که از سوی برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) منتشر شد، طی سال ۲۰۲۱ تعداد استارتاپها و شرکتهای نوپا در کشور رشد قابل توجهی داشته است. همزمان، زیرساختهایی مانند پارکهای علم و فناوری، مراکز رشد، شتابدهندهها و صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر گسترش یافتهاند و به تدریج شبکهای از نهادهای پشتیبان نوآوری را شکل دادهاند. این تحول نشان میدهد که مسیر شکلگیری اکوسیستم نوآوری در ایران هرچند هنوز در ابتدای راه است، اما جهتگیری آن به سوی تثبیت و بلوغ تدریجی پیش میرود.
از سوی دیگر، گزارش سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO) درباره شاخص جهانی نوآوری (Global Innovation Index) در سال ۲۰۲۴ نکتهی جالبی را آشکار میکند: ایران در بخش «خروجیهای نوآوری» (Innovation Outputs) عملکردی بهمراتب بهتر از «ورودیهای نوآوری» (Innovation Inputs) دارد. به بیان ساده، هرچند منابع مالی و زیرساختی نوآوری در ایران محدود است، اما خروجیهای علمی، فناورانه و خلاقانهی کشور فراتر از میزان ورودیهاست. این یعنی ایران با وجود محدودیتهای تحریم، کمبود سرمایهگذاری خارجی و چالشهای نهادی، همچنان توانسته بازده بالایی از نوآوری ایجاد کند. به تعبیر دیگر، «خلاقیت ایرانی» حتی در شرایط دشوار نیز به حرکت ادامه داده است.
این شاخصها در مجموع نشان میدهند که ایران از منظر منابع انسانی، تولید دانش و ظرفیت نوآوری، نه تنها دارای پایهای مستحکم است، بلکه در صورت فراهم شدن بسترهای حمایتی، مالی و ارتباطی مناسب، میتواند یکی از قطبهای نوآوری منطقهای و حتی فرامنطقهای شود.
چالشهای ساختاری در مسیر نوآوری و اقتصاد دانشبنیان
با وجود پیشرفتهای قابلتوجه در تولید علم و شکلگیری زیستبوم نوآوری، ایران همچنان با مجموعهای از موانع ساختاری و نهادی مواجه است که بر سرعت و کیفیت توسعه فناوری تأثیر میگذارند. یکی از اصلیترین چالشها، ضعف در ورودیهای نوآوری است؛ یعنی در حوزههایی همچون واردات فناوریهای پیشرفته، انتقال دانش فنی، زیرساختهای نوآوری، سرمایهگذاری خارجی و دسترسی به بازارهای بینالمللی.
براساس گزارش شاخص جهانی نوآوری (GII ۲۰۲۴) منتشرشده از سوی سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO)، ایران در شاخص «ورودیهای نوآوری» در رتبهی ۸۵ قرار دارد، در حالی که در بخش «خروجیهای نوآوری» رتبهی ۴۸ را کسب کرده است. این اختلاف معنادار نشان میدهد که کشور در تبدیل منابع محدود به نتایج نوآورانه عملکرد بالایی دارد، اما ضعف در جذب سرمایه، زیرساختهای فناورانه و پیوند با زنجیرههای ارزش جهانی مانع از پایداری و گسترش این دستاوردها میشود.
در سطح کلانتر، تحریمهای بینالمللی، محدودیتهای رگولاتوری داخلی، دشواری در جذب سرمایهگذاری خارجی، و محدودیت همکاریهای علمی و فناورانه با نهادهای بینالمللی از جمله عواملی هستند که مسیر توسعه فناوری را کند کردهاند. این چالشها سبب شدهاند که بسیاری از ظرفیتهای بالقوه کشور در حوزههای نوظهور مانند زیستفناوری، انرژیهای پاک، و هوش مصنوعی، کمتر از حد انتظار بالفعل شوند.
از سوی دیگر، یکی از دغدغههای مهم سالهای اخیر، پدیدهی خروج نخبگان یا «فرار مغزها» (Brain Drain) است. اما تحلیل دقیقتر نشان میدهد که مسئله تنها مهاجرت فیزیکی نیست، بلکه از بین رفتن زنجیرهی بازگشت و ارتباط مؤثر میان نخبگان ایرانی خارج از کشور با اکوسیستم داخلی نیز چالشی اساسی است. در واقع، مهاجرت نخبگان اگر با سیاستهای «چرخش مغزها» و شبکههای همکاری فراملی همراه شود، میتواند به منبعی برای انتقال تجربه، دانش و سرمایه تبدیل شود؛ اما در شرایط فعلی، نبود بسترهای نهادی برای این ارتباط، به معنای از دست رفتن فرصتهای ارزشمند برای نوآوری ملی است.
با توجه به این واقعیتها، تحلیلگران تأکید میکنند که ایران برای عبور از «دام ظرفیتهای بالفعلنشده»، نیازمند اصلاحات ساختاری در حوزه سیاستگذاری علم و فناوری، تسهیل سرمایهگذاری خارجی، و ایجاد پلهای ارتباطی پایدار میان نخبگان داخلی و جهانی است.
فرصتهای پیشِروی ایران برای تثبیت جایگاه در اقتصاد دانشبنیان
در کنار چالشهای ساختاری، ایران از ظرفیتهای راهبردی قابلتوجهی برخوردار است که میتواند پایهگذار مدلی بومی از نوآوری و توسعه فناورانه باشد. نخستین مزیت، بازار داخلی بزرگ و متنوع کشور است؛ بازاری با بیش از ۸۵ میلیون نفر جمعیت و تقاضای رو به رشد در حوزههای فناوری اطلاعات، انرژیهای نو، بهداشت، و صنایع خلاق. این بازار، همراه با موقعیت ژئواستراتژیک ایران در اتصال سه منطقهی خاورمیانه، آسیای مرکزی و خلیج فارس، ظرفیت بالقوهای برای تبدیل شدن به یک هاب منطقهای نوآوری و تبادل فناوری فراهم میکند.
از سوی دیگر، ایران میتواند به جای الگوگیری صرف از مدلهای اقتصادی امارات یا ترکیه، مدل بومی نوآوری خود را بر مبنای واقعیتهای داخلی و مزیتهای علمی و فرهنگی بنا کند. ترکیب دانش بومی، شبکهی گستردهی دانشگاهها و پژوهشگاهها، و حضور نیروی انسانی متخصص در حوزههای مهندسی، علوم پایه و پزشکی، بستر مناسبی برای طراحی «نوآوری ایرانی» فراهم کرده است — مدلی که بتواند میان فناوری، فرهنگ، و اقتصاد اجتماعی پیوند برقرار کند.
در نهایت، اگر اصلاحات در حوزهی رگولاتوری، جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی، و تسهیل همکاریهای بینالمللی بهطور هدفمند دنبال شود، ایران نه تنها از مسیر خروج نخبگان خواهد کاست، بلکه میتواند به مقصدی برای بازگشت، همکاری و جذب استعدادهای منطقهای بدل شود. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که ایران، بهواسطهی هزینهی پایین نیروی انسانی متخصص، ظرفیت بالای علمی، و موقعیت جغرافیایی ممتاز، پتانسیل آن را دارد که در آیندهی نزدیک از صادرکنندهی استعداد به صادرکنندهی نوآوری و فناوری تبدیل شود — به شرط آنکه مسیر سیاستگذاری در جهت تقویت اکوسیستم نوآوری و تعامل جهانی بازتعریف گردد.
وضعیت امارات و مدل جذب نخبگان
نمایشگاه GITEX ۲۰۲۵ در دبی، به یکی از مهمترین رویدادهای فناوری در سطح جهان تبدیل شده است؛ جایی که بیش از ۶٬۸۰۰ شرکت فناور و ۲٬۰۰۰ استارتاپ از ۱۸۰ کشور حضور داشتهاند. این حجم از مشارکت، نشاندهندهی قدرت امارات در نمایش فناوری، جذب سرمایه و ایجاد شبکههای بینالمللی است و جایگاه آن را به عنوان یک هاب منطقهای فناوری و نوآوری تثبیت میکند.
امارات با بهرهگیری از سیاستهای جذب استعداد، زیرساختهای مدرن، آزادی نسبی اقتصادی و موقعیت تجاری استراتژیک توانسته است محیطی فراهم کند که سرمایهگذاران، کارآفرینان و نخبگان منطقهای را به سوی خود جلب کند. این سیاستها، علاوه بر جذب سرمایه، شبکهای گسترده برای تعامل و تبادل دانش بینالمللی ایجاد کردهاند.
با این حال، برخی تحلیلها هشدار میدهند که مدل امارات در برخی حوزهها نیز محدودیتهایی دارد. به عنوان نمونه، گزارشها نشان میدهند که سرمایهگذاریهای منطقهای در حوزههای نوظهور مانند «کلایمتتک» (فناوریهای مرتبط با تغییرات اقلیمی) بیشتر به کشورهای خارج از منطقه اختصاص یافته و سهم منطقه از این سرمایهگذاریها نسبتاً محدود بوده است.
از سوی دیگر، حضور ایرانیها در این اکوسیستم به هیچ وجه همگانی یا ساده نیست. طبق گزارشها، ایران در GITEX ۲۰۲۵ تنها با یک شرکت در نمایشگاه حضور داشته است، که نشان میدهد مشارکت نخبگان ایرانی محدود و محدودیتهای اداری و سرمایهای هنوز پابرجا هستند.
نکته مهم این است که خروج نخبگان به امارات به معنی قطع ارتباط با ایران نیست، اما اگر این مهاجرتها به شکل «رفته بماند» ادامه یابد، فرصتهای بازگشت، تأثیرگذاری منطقهای و ایجاد حلقههای دانش و نوآوری برای ایران از دست خواهد رفت. تحلیلگران بر این باورند که ایران باید با ایجاد بسترهای بازگشت و همکاری بینالمللی، از این جریان به عنوان فرصت بهره ببرد و نه صرفاً به عنوان تهدید.
مسیر ایران برای تبدیل شدن به هاب فناوری
تغییر بازی از خروج نخبگان به «گردش مغزها» (Brain Circulation)
به جای نگرانی صرف از خروج نخبگان، ایران میتواند با اتخاذ سیاستهای هدفمند به سمت گردش و بازگشت نخبگان، همکاری بینالمللی، سرمایهگذاری مشترک و ایجاد پلتفرمهای مشارکت حرکت کند. این رویکرد نه تنها از مهاجرت استعدادها جلوگیری میکند، بلکه آنها را تشویق میکند تا در فرآیندهای فناورانه و اقتصادی کشور مشارکت فعال داشته باشند و تجربه و دانش خود را به زیستبوم نوآوری ایران منتقل کنند.
راهکارهای عملی برای تحقق این هدف شامل موارد زیر است:
ایجاد شبکههای بینالمللی: برقراری ارتباط مستمر با نخبگان ایرانی مقیم خارج و جذب سرمایه، فناوری و فرصتهای همکاری از طریق آنان.
تسهیل ساختارهای ارتباطی: ایجاد دفاتر نمایندگی، همکاریهای پروژهای، استارتاپهای مشترک و برنامههای مشارکتی که امکان ارتباط مستقیم نخبگان خارج با اکوسیستم داخلی را فراهم کنند.
کاهش موانع قانونی و اداری: اصلاح قوانین، مقررات مالی و نظام سرمایهگذاری به نحوی که مشارکت نخبگان در پروژهها و کسبوکارهای داخلی، آسان، سریع و جذاب باشد.
حضور بینالمللی؛ ضرورتی برای رشد شرکتهای دانشبنیان
یکی از مؤلفههای کلیدی در توسعه اقتصاد دانشبنیان، فراهمکردن فرصت حضور فعال شرکتهای فناور ایرانی در نمایشگاهها و رویدادهای بینالمللی است. چنین حضوری نه تنها ویترینی برای معرفی توانمندیهای فناورانه کشور محسوب میشود، بلکه دریچهای است برای آشنایی با روندهای جهانی، استانداردها و نیازهای بازارهای نوظهور در حوزه فناوریهای پیشرفته. شرکتهای دانشبنیان از طریق این تعاملات میتوانند درک دقیقتری از جهتگیری جهانی نوآوری به دست آورند و محصولات خود را با معیارهای بینالمللی همسو کنند.
نمایشگاههای جهانی فناوری، بهویژه رویدادهایی مانند GITEX و CES، فرصتهای بینظیری برای شبکهسازی، یافتن سرمایهگذاران خارجی و ورود به زنجیره جهانی تولید و عرضه فناوری فراهم میکنند. فراهمکردن بستر حضور گستردهتر شرکتهای دانشبنیان ایرانی در چنین رویدادهایی، میتواند مسیر جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) را هموار کرده و به توسعه صادرات محصولات دانشبنیان ایرانی منجر شود. این روند نه تنها موجب رشد اقتصادی شرکتها خواهد شد، بلکه جایگاه ایران را در عرصه نوآوری منطقهای ارتقا میدهد.
بهمنظور بهرهگیری مؤثر از این فرصتها، لازم است نهادهای حاکمیتی و حمایتی کشور از جمله معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاستجمهوری، صندوق نوآوری و شکوفایی و پارکهای علم و فناوری، برنامههای ویژهای برای پشتیبانی از حضور بینالمللی شرکتها طراحی کنند. ارائه بستههای حمایتی برای حضور در نمایشگاهها، تسهیل فرآیندهای صادراتی، و آموزش تیمهای بازاریابی فناورانه میتواند نقش تعیینکنندهای در گسترش سهم شرکتهای ایرانی از بازار جهانی داشته باشد. این سیاست، گامی مؤثر در جهت تبدیل ایران به بازیگری فعال در اکوسیستم جهانی فناوری و نوآوری خواهد بود.
کارشناسان معتقدند که با اجرای این سیاستها، ایران میتواند از وضعیت مهاجرت مغزها به فرصت گردش مغزها تبدیل شود و علاوه بر حفظ استعدادهای داخلی، شبکهای فعال از نخبگان ایرانی خارج از کشور برای توسعه نوآوری، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ایجاد کند.
سیاستها و زیرساختهای لازم برای توسعه اکوسیستم نوآوری
برای اینکه ایران بتواند به یک هاب منطقهای فناوری و نوآوری تبدیل شود، تقویت سیاستها و زیرساختها ضروری است. نخستین گام، بهبود ورودیهای نوآوری است؛ این به معنای افزایش بودجه تحقیق و توسعه (R&D)، تقویت زیرساختهای فناورانه، توسعه شتابدهندهها، مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری است. براساس گزارش برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP)، اکوسیستم نوآوری ایران رشد کرده، اما هنوز مسیر پیشرفت و تثبیت کامل را طی نکرده است.
علاوه بر این، ایجاد انگیزههای مالی و قانونی برای نخبگان نقش مهمی دارد؛ این شامل معافیتهای مالیاتی، حمایت از سرمایهگذاری، و تسهیل روابط میان شرکتهای دانشبنیان و نهادهای داخلی و بینالمللی است. چنین اقدامات حمایتی میتواند مشارکت نخبگان در پروژههای داخلی و بازگشت استعدادها را تشویق کند.
بهبود ارتباط با بازارهای بینالمللی و جذب سرمایه خارجی نیز از دیگر ضرورتهاست. باز کردن پنجرههای سرمایهگذاری و توسعه همکاری با دانشگاهها و پژوهشگاههای خارج از کشور، ضمن انتقال دانش، امکان ورود فناوری و سرمایه را برای اکوسیستم داخلی فراهم میکند.
در نهایت، بهرهگیری از موقعیت منطقهای ایران میتواند زمینه را برای تبدیل کشور به یک هاب منطقهای فناوری فراهم کند. نمونهای از این ظرفیت، حضور ایران در نمایشگاههای جهانی فناوری مانند GITEX است؛ هرچند حضور شرکتها و استارتاپهای ایرانی محدود بوده است، اما به تازگی «پانل ایران» در GITEX ۲۰۲۵ به صورت رسمی برگزار شد، که فرصت مهمی برای معرفی توانمندیها و جذب سرمایههای بینالمللی فراهم میکند.
مدل خاص ایران؛ مسیر بومی و چالشمحور نوآوری
ایران میتواند به جای تقلید صرف از مدل امارات یا سایر هابهای منطقهای، مدلی بومی و متناسب با ظرفیتهای داخلی طراحی کند. این مدل میتواند ارزانتر و با اتکا بر نیروی انسانی متخصص داخلی باشد و تمرکز خود را بر فناوریهای چالشمحور منطقهای قرار دهد؛ حوزههایی مانند مدیریت آب، کشاورزی هوشمند، انرژیهای تجدیدپذیر و فناوری سلامت که هم نیازهای داخلی را پاسخ میدهند و هم در سطح منطقه مزیت رقابتی ایجاد میکنند.
نمونهای از این رویکرد، پارک فناوری پردیس در ایران است که با ترکیب ظرفیت دانشگاهی، زیرساختهای نوآوری و تمرکز بر شرکتهای دانشبنیان، به عنوان یک مرکز توسعه فناوری بومی عمل میکند.
نکته کلیدی در طراحی مدل ایران این است که فناوری باید پاسخگوی مسائل واقعی داخلی و منطقهای باشد، نه صرفاً تولید برای صادرات یا نمایش بینالمللی. این رویکرد میتواند مزیت رقابتی ایران را در مقابل هابهای فناوری منطقهای مانند امارات افزایش دهد و امکان جذب نخبگان و سرمایهگذاران را به شکل پایدار فراهم کند.
ایران با وجود چالشهای ساختاری و محدودیتهای تحریم، هنوز دارای سرمایه انسانی، ظرفیت علمی و اکوسیستم نوآوری قابل توجه است. تولید علم و نوآوری در کشور، علیرغم ضعف در «ورودیها» و محدودیتهای زیرساختی، نشان میدهد که پتانسیل بالفعلنشدهی فناوری و دانش ایرانی بالا است و با حمایتهای هدفمند میتواند به رشد پایدار برسد. این نکته مهم، تصویر ایران را از یک کشور صرفاً «بازنده در فرار مغزها» به یک بازیگر بالقوه در منطقه تغییر میدهد.
در عین حال، محدودیتهای قانونی، سرمایهگذاری، زیرساختی و دسترسی به بازارهای بینالمللی، همراه با روایت غالب خروج نخبگان، همچنان مانع اصلی توسعه پایدار فناوری و اقتصاد دانشبنیان هستند. ایران اگر نتواند مسیر بازگشت، مشارکت و گردش نخبگان را تسهیل کند، ممکن است فرصتهای ارزشمند همکاری، انتقال دانش و سرمایهگذاری بینالمللی را از دست بدهد.
با این وجود، ایران میتواند با طراحی مدل نوآوری بومی، تمرکز بر فناوریهای چالشمحور منطقهای، بهبود زیرساختها و سیاستهای حمایتی، و بهرهگیری از موقعیت ژئواستراتژیک خود، نه تنها خروج نخبگان را به فرصت تبدیل کند، بلکه به یک هاب منطقهای فناوری و نوآوری بدل شود. این مسیر میتواند ایران را به مقصد نخبگان و سرمایهگذاران تبدیل کند و جایگاه علمی و فناورانه کشور را در سطح منطقه تثبیت نماید.