شناسهٔ خبر: 75408455 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسکانیوز | لینک خبر

ایسکانیوز گزارش می‌دهد؛

مسابقه پوچِ روحانی، ناطق، ظریف و دیگران/ چه کسی بازنده است؛ مردم یا دوگانه‌سازان؟

حمله خارجی و آشوب داخلی دو مولود شوم ضربه فنی شدن اتحاد مردم در برابر دوقطبی‌سازی سیاستمداران یک جامعه هستند. زنگ خطر این وضعیت هنگامی بلندتر از همیشه به گوش می‌رسد که جامعه هنوز زخم‌های جنگ قبلی را ترمیم نکرده و در تلاش برای پیشگیری از حادثه‌ای دیگر است. 

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز؛ بنا به رسمی نانوشته اوج دوقطبی سیاسی در ایام نزدیک به انتخابات بروز پیدا می‌کند اما متأسفانه در ماه‌های اخیر جامعه ایران با چالش‌هایی روبه‌رو بوده که رقابت‌های صفر و صدی شرایط را به سمت دو قطبی شدن بیشتر نزدیک کرده است.

بیشتر بخوانید؛

تاثیر دوقطبی‌های کاذب سیاسی بر شکل‌گیری دو قطبی‌های واقعی در جامعه

یکی از عوامل تشدید این دوقطبی دستاویز قرار دادن برخی مسائل برای پیشگیری از جنگ است، فارغ از این که همین نسخه پیچی‌های یک جانبه ممکن است زمینه‌ساز جنگ دیگری شود. این درحالی است که شکل‌گیری «اتحاد ملی» پس از جنگ یکی از کم سابقه‌ترین نمودهای این پدیده اجتماعی در چند دهه اخیر بود.

جامعه ایرانی در فضای پساجنگ به این باور مبنایی رسید که برای ایستادگی در برابر هژمونی زورمداران، انتخابی جز «اتحاد» ندارد اما متاسفانه رقابت‌های کور جناحی و محفلی بازیگران سیاسی را به نقطه مقابل این باور رسانده است! هر چند برخی از این رفتارهای معکوس آن‌ها ممکن است از سر دلسوزی باشد اما فقدان کل‌نگری، زمینه‌ساز کنش‌گری‌های سیاسی معکوس شده است.

«می‌توانیم هم نجنگیم، هم تسلیم نشویم»، «قانون حجاب اجباری در ایران لازم‌الاجرا نیست»،«موشک مهم است اما زندگی مردم مهم‌تر است»، «تصرف سفارت آمریکا اشتباه بزرگی بود»، «بعد از وقوع حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی، بلافاصله به رئیس‌جمهور (حسن روحانی) اطلاع دادم.»

این چند عبارت کوتاه اما پربسامد در هفته‌های گذشته، صفحات خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های خبری کشور را به گونه‌ای در هم نوردیده است که گویی شهروندان ایرانی دغدغه دیگری جز دانستن تئوری های پرتکرار روحانی درباره مذاکره، ادعای باهنر درباره مساله حجاب، تحلیل ظریف از اهم و مهم در دوگانه نخ‌نمای موشک و مردم، افسوس ناطق نوری از تسخیر سفارت آمریکا پس از نیم قرن! و روایت شمخانی درباره زمان مطلع شدن روحانی از سقوط هواپیمای اوکراینی ندارند!

واقعیت این است که متاسفانه جست و خیز کردن در صفحات خاک خورده تاریخ و نسخه پیچیدن برای زندگی مردم از نوع پوشش تا صنعت موشکی کشورشان این روزها تبدیل به مسابقه‌ای پرهیجان برای سیاستمداران کشور تبدیل شده است.

این رقابت به حدی برای آن‌ها جذاب است که با وسواسی مثال‌زدنی در حال تبعیت محض از مثل «خواهی نشوی رسوا، هم رنگ جماعت شو!» هستند و به هر خاطره و حرف و حدیثی متوسل می‌شوند تا در این مسابقه از یک دیگر جا نمانند!

آش رقابت هم به قدری شور شده است که هربار یکی دیگری را یا یک کنش بحث‌برانگیز در گذشته‌های دور را محکوم می‌کند و جریان رسانه‌ای وابسته به هر یک از این چهره‌ها نیز با سرعتی عجیب مصاحبه‌ها و یادداشت‌های حمایتی را وایرال می‌کند و جریان رقیب نیز با همان سرعت در جهت معکوس حرکت می‌کند و چند کلیپ طنز و کاریکاتور هم چاشنی کار می‌کند تا خوب از خجالت طرف مقابل دربیاید!

اما فارغ از جهان موازی سیاستمداران، در جهان عینی، ملموس و البته پر دغدغه مردم کوچه و بازار چه می‌گذرد؟

قیمت طلا و ارز، مناسبت‌های فصلی و روندهای منطقه‌ای اصلی‌ترین دغدغه مردم

بر اساس داده‌های Google Trends ایرانیان در یک ماه منتهی به دهه اول شهریور ۱۴۰۴ بیش از یک میلیون جستجو برای «قیمت دلار» ثبت کرده‌اند که با رشدی ۵۰ درصدی نسبت به ماه پیش از آن، نشان‌دهنده نگرانی عمیق مردم از نوسانات ارزی و تأثیر آن بر زندگی روزمره است.

کاربران نه ‌تنها به دنبال نرخ لحظه‌ای ارز بودند، بلکه پیش‌بینی‌ها و تحلیل‌های مرتبط با آینده بازار ارز نیز توجه آن‌ها را جلب کرده است. در کنار این دغدغه، بازار طلا هم با حدود ۲۰۰ هزار جستجو همچنان یکی از کانون‌های توجه سرمایه‌گذاران و مردمی بود که به دنبال حفظ ارزش دارایی‌های خود هستند.

پس از قیمت دلار، دومین ترند در این مدت «سامانه آموزش و پرورش» بود. با نزدیک شدن به سال تحصیلی جدید، سامانه آموزشی «my.medu.ir» با حدود ۵۰۰ هزار جستجو به یکی از پرمخاطب‌ترین موضوعات تبدیل شد.

همچنین رویدادهای سیاسی و منطقه‌ای نیز در این مدت جزو موضوعات مورد توجه مردم بود. یکی از موارد «سقوط بالگرد شهید رئیسی» بود که حساسیت موضوع و برخی حواشی دیگر هنوز آن را در کانون توجه کاربران ایرانی قرار داده است. همچنین در پی تنش‌های منطقه‌ای در بهار و تابستان اخیر عباراتی مانند «حمله اسرائیل» و «تنش ایران و اسرائیل» در میان کاربران همچنان پرطرفدار هستند.

در حوزه اقتصادی، علاوه بر ارز و طلا، رمزارزها نیز از جمله موارد مورد علاقه جامعه ایرانی است و عباراتی مانند «بیت‌کوین» و «تتر» با بیش از ۱۰۰ هزار جستجو، نشانه علاقه مردم به سرمایه‌گذاری در بازارهای زودبازده در شرایط فعلی است.

دوقطبی کاذب، زیرساز دو قطبی واقعی

با این حال، مروری ساده بر بسامد آن چند ادعای جنجالی اما بی‌حاصل که پیشتر نقل شد، حاکی از شکل‌گیری دوقطبی چند لایه در رسانه های کشور برای یک هفته متمادی یا حتی بیشتر از آن است. نکته عجیب این است که این ادعاها پس از پردازش چندباره به سرعت جای خود را به عبارات نخ‌نما و بی‌حاصل دیگری می‌دهد و این دور باطل همچنان در هفته‌های آینده نیز تکرار می‌شود! سرانجام در فضای «دوقطبی‌های کاذب»، اولا اولویت‌های مردم اگر فراموش نشود به حاشیه می‌رود، ثانیا به تدریج مرز «دوقطبی‌های واقعی» و «دوقطبی‌های کاذب» نامتمایز می‌شود.

این فضا در حالی شکل می‌گیرد که بنا به گفته بسیاری از نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی مرز خودی و غیرخودی، انقلابی و غیرانقلابی وفاداری به آرمان‌های جمهوری اسلامی ایران است. در این چارچوب رهبر انقلاب در اسفندماه سال ۱۳۹۴ با تاکید بر این که دو قطبی اصیل، «دوقطبی انقلاب و استکبار» است، تصریح کرده بودند: «در ایران اسلامی یک دوقطبی‌ای وجود دارد؛ دوقطبی انقلاب و استکبار. [بین] آن کسانی که به امام علاقه‌مندند، به انقلاب علاقه‌مندند، با کسانی که اصل انقلاب را قبول ندارند، اصل نظام را قبول ندارند دوقطبی هست.»

فشار مضاعف دوقطبی در فضای روانی پساماشه

در همین ایامی که دوقطبی‌سازی داغ‌تر از همیشه شده است، جو روانی پس از فعال شدن مکانیسم ماشه مردم را نگران کرده است که مبادا از ارزش سرمایه‌های آن‌ها در تلاطم‌های اقتصادی، کاسته شود.

هر چند به گفته بسیاری از مسئولان و تحلیلگران اقتصادی، مکانیسم ماشه صرفا بار روانی بر اقتصاد کشور تحمیل می کند که البته قابل کنترل است اما متاسفانه دوقطبی‌ها و تهدید به افشاگری درباره اسرار مگو نیز نگرانی‌های مضاعفی برای مردم ایجاد کرده است. اگر نگوییم بزرگ‌ترین، قطعا یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های این روزهای جامعه ایرانی -همانطور که پیشتر نیز آمد- چگونگی حفظ ارزش سرمایه‌های خرد برای روزهای سخت‌تر و در امان نگه داشتن آن از حوادث احتمالی آتی است.

اما وقتی مردم نظاره‌گر سرگرم شدن مسئولین به دوگانه‌سازی و ربودن گوی «بگم بگم‌ها» هستند، به این نتیجه می‌رسد که از دغدغه آن‌ها تا دغدغه مسئولین نه تنها زمین تا آسمان فاصله است! بلکه حتی کسی در تلاش برای یافتن راه‌حلی برای غلبه بر این مشکلات نیز نیست!

یکی از شاهد مثال‌های آشنای این مسئله که در دسته تالی فاسدهای دوقطبی جنگ-مذاکره صورت‌بندی می‌شود، توئیت اخیر حسام‌الدین آشنا است. مشاور دولت روحانی نوشته است: «زبان روحانی و ظریف را باز نکنید. ضرر می‌کنید!»

در واکنش به این افشاگری آشنا، سید نظام‌الدین موسوی، فعال سیاسی اصول‌گرا نیز نوشته است: «آقای آشنا راست می گویند! آقایان روحانی و ظریف یک بار دهان باز کردند و گفتند ما زبان دنیا را بلدیم، ما مرد مذاکره ایم ‌و هر کس می‌لرزد برود به جهنم. ۱۰ سال همه ضرر کردیم. ضرر که چه عرض کنم: خسارت محض! چشم‌آقای آشنا! ما سکوت می‌کنیم. لطفا بگویید دهان باز نکنند!»

وقتی افراد جامعه به این نقطه تلخ کنش‌های پینگ پنگی و سمی کارگزاران سابق می‌رسند و مشکلات خود را لاعلاج می‌یابند، دست به رفتارهای غیرمنطقی و خودخواهی افراطی‌گری می‌‍زنند. گران‌فروشی کاسبان خرد، تمایل افراطی به خرید بیش از حد مایحتاج روزانه، بی‌اعتمادی افراطی نسبت به مراجع خبری رسمی، بی‌تفاوتی نسبت به هم‌نوعان از جمله این موارد است که به تدریج وحدت ملی را به لب پرتگاه می‌برد.

کاسبان دوقطبی چه می‌خواهند؟

بسیاری از تحلیل‌گران بر این باورند که هر زمانی‌که دوقطبی‌ در جامعه شکل می‌گیرد، می‌توان ردی از دشمنان را هم یافت. این بیماری نه تنها نیروهای یک جامعه را به سمت تقابل با یکدیگر می‌برد بلکه در صورت مزمن شدن، جامعه و ساختار قدرت را نیز در مقابل هم قرار می‌دهد و سرانجام گسل‌ها را فعال می‌کند. و متاسفانه هر بار نتایج دوقطبی‌سازی نسبت به دفعات پیشین قابل تامل‌تر است.

جمیله کدیور، تحلیلگر سیاسی پس از حوادث پاییز ۱۴۰۱ در توصیف خطرات دوقطبی‌سازی در آن سال نوشت: «دو قطبی‌سازی‌های پس از اعتراضات اخیر، از جهاتی با دو قطبی‌سازی‌های گذشته تفاوت جدی دارد. آن‌چه این دوقطبی‌سازی‌ها را از هم متمایز می کند، تلاش فزاینده اپوزیسیون خارج کشور (براندازان دیروز و انقلابیون جدید امروز!) و رسانه‌های حامی آن‌ها در ایجاد تقابل جمهوری اسلامی در برابر ایران است. »

با این وجود، در داخل کشور، برخی بازیگران سیاسی که حیات، دوام و قوام خود را در قطبی‌سازی می‌بینند و تصور می‌کنند که رمز فعال‌ شدن پایگاه اجتماعی‌شان در همین دوگانه‌سازی‌ها است. آن‌ها امید دارند تا به جای داشتن برنامه‌ای مشخص، با تخریب رقیب به کسب رای و فتح کرسی‌های قدرت دست یابند.

در چنین فضایی کاسبان دوقطبی‌های کاذب ناخواسته آب در آسیاب کاسبان دوقطبی‌های واقعی می‌ریزند و به تدریج مردم را در برابر حاکمیت قرار می‌دهند؛ این همان پروژه‌ای است که دشمنان سال‌هاست در صدد دست یافتن به آن هستند. بنابراین نباید از این نکته کلیدی غفلت کرد که شکسته شدن قبح تعدی به حریم اتحاد مردم، ولو با بهانه‌های مشفقانه، بار دیگر سایه جنگ را در آسمان کشور می‌گستراند.

دوگانه جنگ و مذاکره، حجاب اجباری، پوشش اختیاری، مفید و مضر بودن تسخیر سفارت و آمریکا و بسیاری از دوقطبی‌های قارچی و کاذب که روزانه در فضای سیاسی کشور می‌رویند و روز بعد جای خود را به قارچ سمی دیگری می‌دهند؛ در نهایت نقشی جز کاتالیزور برای پیشبرد اهداف جنگ‌طلبان بیرونی و معدود عوامل داخلی آن‌ها ندارند.

اگر دشمنان بخواهد دوباره اقدامی علیه امنیت ملی کشور انجام دهد، در صورت مهیا شدن فضای داخلی، این فرصت را از دست نخواهند داد. پس حتی ورود ناخواسته سیاستمداران به این ورطه خطرناک، قابل تامل است.

انتهای پیام/