به گزارش ایکنا، حجتالاسلام علیرضا قبادی، جامعهشناس و کارشناس دین، سلسله یادداشتهایی با محور بررسی جایگاه صلح در قرآن کریم نوشته و در اختیار ایکنا قرار داده است که در ادامه بخش پایانی این مجموعه یادداشتها در قالب نتیجهگیری از 17 گفتار ارائه شده آمده است که آن را با هم میخوانیم:
چنانچه بخواهیم با توجه به آنچه در هفده گفتار گذشته درباره صلح در قرآن کریم تقدیم شد، به پرسش نخستین و اصلی سلسله گفتارها به صورت کلی پاسخ دهیم و از نتیجهگیری جزئی در گام نخست اجتناب کنیم، به صورت فهرستوار پاسخهای ذیل را تقدیم میکنم.
پاسخ اول اینکه بررسی و تحلیل آیات قرآن کریم، به خوبی روشن کرده است روایتی که رسانههای معاند از مفهوم جنگ در اسلام یا قرآن گزارش میکنند، با آنچه در بنیادیترین و اصیلترین ماخذ و مرجع دینی، یعنی قرآن کریم آمده است، تطابقی وجود ندارد. چنین مفهومی اساسا در قرآن کریم تاکنون یافت نشده است.
مسئله دوم اینکه مفاهیم متعددی در قرآن کریم به معنای صلح و جنگ بهکار رفته است و هر کدام قلمرو معنایی خاصی دارند و بهکارگیری و جایگزینی هر یک به جای یکدیگر جزء در مقام مسامحه چندان روا نیست.
سومین موضوعی که باید به آن اشاره کنیم این است که با توجه به مجموعه آیات، به نظر میرسد که صلح و جنگ هر دو واکنشاند نه کنش. صلح و جنگ، دو وضعیت هستند که تابع شرایط و عوامل مختلف به خصوص کنش و رفتار دشمنانند. از این رو نمیتوان هیچکدام را بر دیگری ترجیح دارد یا میان این دو وضعیت، از قبل اصلی بنا کرد. شرایط و مقتضیات است که تعیین میکند، صلح یا جنگ (مقابله) کدام مطلوب است.
چهارمین نتیجهگیری اینکه، در آیات متعدد قرآن کریم نشان داده شد که هم در جنگ (مقابله) و هم در صلح، قرآن کریم ملاحظاتی دارد؛ مثلاً در مقابله با دشمنان، به قویترین شکل مقابله دستور میدهد و حتی دستور میدهد که دشمنان را تار و مار کنید تا فتنه جنگ خاموش شود. یا عقبنشینی در میدان جنگ را مجاز نمیشمارد مگر اینکه قصد شود که نیروها مجددا سازمان دهی شوند و یا مقابله نباید به تعدی و تجاوز بیانجامد و... . همچنین درباره صلح هم ملاحظاتی در نظر دارد و میگوید: هرگاه دشمن پیشنهاد صلح داشت، صلح را بپذیرید مگر اینکه پیشنهاد صلح، برای فریب و خدعه باشد.
صلح هرگز کماهمیتتر از جنگ نیست
در پنجمین نتیجهگیری از 17 گفتار مطرح شده باید گفت، در قرآن کریم صلح هرگز کم اهمیتتر از جنگ (مقابله) شمرده نشده است. بسامد آیات جنگ و مقابله، در مقایسه با آیات صلح در قرآن کریم، نباید موجب تصور اشتباه ذیل شود، که جنگ بر صلح در قرآن کریم ترجیح دارد. بررسی آیات نشان میدهد که شواهدی که مویدی چنین مفروضی (جنگ و قتال بر صلح در قرآن کریم ترجیح دارد)، باشد، در قرآن کریم وجود ندارد.
هر چند درباره صلح به شاهدی استناد میشود که در محل خود بحث شد که چنین آیهای در مقام صلح به معنای مصطلح نیست. بررسی مقابلههای سه گانه صلح نیز چنین مفروضی را تایید نمیکند، همانگونه که اشاره شد اغلب مقابلههای صلح، شکل فرهنگی، نه نظامی دارند. در خصوص استقرار توحید و نفی شرک، جهاد (نهایت کوشش) تبیینی و مبتنی بر دعوت است.
آیه نفی سبیل، نیز به تنظیم روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دلالت دارد و مجموعه آیات قتال با ملاحظه قیدهایی که در آن ذکر شده است به جنگ دفاعی و مقابلی دلالت دارد.
نباید بین صلح و جنگ نگاه تقابلی داشت
ششمین نتیجه اینکه، آیات بررسی شده نشان میدهد که اساساً نباید نسبت به دو وضعیت صلح و جنگ نگاه تقابلی داشت. جنگ و صلح باید با توجه به شرایط و عوامل مختلف که مهمترین آن کنش دشمنان است، مورد ارزیابی قرار گیرد؛ مهم این است که مقابله به هنگام مصالحه و مصالحه به هنگام مقابله مورد تأیید قرآن کریم نیست، بلکه این مهم است که چه زمانی باید صلح کرد و چگونه باید مقابله کرد. افزون بر ملاحظه شرایط و عوامل، در قرآن کریم، به صورت کلی آموزههایی آمده است که به برخی از آنها در گفتار پیشین اشاره شده است.
در نهایت براساس سلسله گفتارهای پیشین میتوان چنین پیشنهاد کرد که نباید نسبت میان صلح و جنگ از قبل سوگیری شود، به خصوص آنکه این سوءگیری نباید به سمت تقابل گفتمانی پیش برود و برای ترجیح یکی بر دیگری، انجمنهای جنگ (مقابله) در مقابل انجمن صلح یا انجمنهای صلح در مقابل تشکلهای جنگ تشکیل داد.
چنین گفتمان سازیهایی ممکن است سبب شود در مقام عمل، به هنگام مقابله، صلح صورت گیرد و به هنگام مصالحه، جنگ و مقابله اتفاق بیافتد. افزون بر آنکه چنین تقابلی میان صلح و جنگ به لحاظ منطقی هم چندان معتبر نیست.
سایر نتیجهگیریها در گفتار بعد مطرح میشود؛ با توجه به اهمیت موضوع، ارائه ارشاد بزرگواران راهگشاست.
انتهای پیام