گروه فرهنگ خبرگزاری آناـ در فضای رسانهای امروز پیامها بهسرعت منتشر میشوند و هر جمله میتواند با تقطیع یا تغییر، معنایی متفاوت پیدا کند. در چنین شرایطی، مسئولیت اخلاقیِ هر نهاد یا فردِ رسانهای چند برابر میشود، زیرا حتی یک واژه میتواند مسیر برداشت عمومی را عوض کند؛ بهویژه وقتی منبع آن افراد مشهور باشند و پلتفرمهای ریزودرشت اعتبار خودشان را از گفتوگوهای پرشمار با چهرهها و ترغیب و تحریک این افراد به بیان نکات جنجالبرانگیز کسب کنند.
ماجرای اخیر مربوط به ویدئوی منتشرشده از خانم زهرهسادات هاشمی نمونهای روشن از همین مسئله است. او در بخشی از سخنانش که حاوی نقلقولی از پیمان جبلی، رئیس صداوسیماست، با افزودن واژهای کوچک، چارچوب جمله را تغییر داد و از دل گفتاری ناظر بر وحدت و همبستگی ملی با اشاره نمادین به یکی از واضحترین صحنههای نمود انسجام ملی، متنی برساخت که از آن برداشت انحصارگرایانه صداوسیما از مخاطب میشد. همین تغییر جزئی باعث شد مخاطب دچار برداشت نادرست از سخن اصلی شود و برخی نیر کاملاً دانسته از این موقعیت بهرهبرداری سوء کنند.
درواقع، در کنار پرفورمنس و نوع اجرای هاشمی که از لحن و تن صدا تا زبان بدنِ او را بهشکلی ماهرانه در خدمت اقناع مخاطب قرار داده بود، در بُعد کلام، او دست به نوعی تحریف معنایی از طریق تغییر قاب زد. در این سازوکار، فرد در ظاهر همان مفهوم را بازگو میکند، اما با حذف یا اضافه کردن برخی واژهها، زمینه احساس و قضاوت مخاطب را دگرگون میسازد. بهاینترتیب، پیام اصلی دیگر براساس واقعیت دریافت نمیشود، بلکه در چارچوبی تازه و جهتدار در ذهن مخاطب شکل میگیرد و برجسته میشود.
بدیهی است که اینجا دیگر مسئله فقط خطای یک جمله نیست؛ بلکه پیامدی گستردهتر دارد. وقتی محتوا یا گفتهای بدون زمینه و ناکامل منتشر میشود یا بخشهایی از آن گزینش و قاب گرفته میشود، مخاطب ناچار از روی ظاهر کلام و نوع چینش جملات قضاوت میکند. این کار، میدان احساسورزی و قضاوتهای سریع را باز میکند و فرصت فهم دقیق را از بین میبرد. هاشمی اعتراضی را که میگوید علیه صداوسیما داشته، با ذکر یک مقدمه درست (تکریم همبستگی ملی از سوی جبلی با «مردم» نامیدن نمادین کسانی که از اقشار و صاحبان عقاید مختلف در تشییع پیکر قهرمان ملت، سردار سلیمانی، حضور یافتند و دوربین صداوسیما هم همه آنان را مثل همه رویدادهای ملی دیگر نشان داد)، بلافاصله تبدیل به گزارهای خودخوانده و تحریفشده با افزودن «فقط» کرد و با بیان جملاتی در رد مصداق ملت بودن کسانی که در این صحنه حاضر شدند، از اشاره نمادین، محدود و منحرف به احصای تکبهتک ملت و منتهی به صدور حکم علیه صداوسیما ساخت.
رفتار خانم هاشمی و چهرههای مشهور دیگری را که دچار این مقوله شدهاند، میتوان از زاویهای دیگر هم تحلیل کرد. در بسیاری از موارد، افراد برای جلب توجه یا فاصله گرفتن از محیطهای قبلی، تلاش میکنند با نقد تند یا تحریف سخنان دیگران موقعیت تازهای برای خود بسازند. در این حالت، هدف اصلی اطلاعرسانی نیست، بلکه القای حس مخالفت و جلب توجه مخاطب است. چنین رفتاری اگرچه در فضای رسانهای کوتاهمدت بازتاب دارد، در بلندمدت به اعتماد عمومی آسیب میزند و از همین رو نیازمند مواجهه صحیح برای فرهنگسازی نوع برخورد مردم با نمونههای مشابه است.
البته همه اینها در حالی بود که زهرهسادات هاشمی در ادامه، غایت تمامی استدلالهایش را بهسمت موضوعی بسیار فرعی برد و همه دغدغهاش از بیان این سخنان را لزوم حضور مجریانی با پوششهای خلاف اصول و ضوابط رسانه رسمی جمهوری اسلامی ایران که اسناد بالادستی و اساسی کشور بر آنها صحه گذاشتهاند، عنوان کرد که خود از سطح نازل دغدغه افرادی نمایندگی میکند که در این طیف فکری قرار دارند.
استقرای قابلمطالعه این گروه، از بیان حضور مجریان محجبه روی آنتن آغاز میشود و، چون از نگاه آنها، رسانه ملی وقتی ملی میشود که پوشش در آن، قاعده و قانونی بر اساس موازین بنیادین ج. ا. ا. نداشته باشد، پس این رسانه ملی نیست و مردم در آن نیستند.
انتشار بخشی از یک سخنرانی رئیس صداوسیما، اما تمام هدفی را که از تلاش هاشمی و رسانه میزبانش برای مخدوش کردن تصویر متوقع مردم در ایدئولوژی و رفتار صداوسیما استنباط میشد، ناکام کرد. جبلی در این سخنرانی، «مخاطب»، «ولینعمت» و «جمهور»ی را که صداوسیما به عنوان مردم تعریف میکند، کسانی دانست که سردار سلیمانی را قهرمان خود میدانند، از پیروزی حسن یزدانی خوشحال و از شهادت محسن حججی غمگین و سربلند میشوند. او مردم را کسانی میخواند که از فساد تلخکام میشوند و با فسادستیزی به شوق میآیند و....
این ویدئو بهجای واکنش هیجانی یا رد مستقیم، صرفاً واقعیت را بازتاب داد تا مردم خود، معنای درست را ببینند و شفافیت و بازتاباندن واقعیت امر، دفاع از حقیقت را با ارائه سند و مصداق، نه با جدل و حاشیه، ممکن سازد.
اما برشهای فراگیرشده مصاحبه هاشمی فقط این نبود. او در برش دیگری ادعا کرد مسئولان صداوسیما دو ماه مانده به انتخابات ۱۴۰۰، رسماً به او گفتهاند میخواهند ابراهیم رئیسی پیروز انتخابات شود.
اگرچه، این توالی انتشار برشها، احتمال این برداشت نادرست عمومی را هم افزایش میداد که مدعای هاشمی درخصوص انتخابات نیز درراستای همان بحث مرتبط با سیاستهای چند سال اخیر صداوسیما و زمان ریاست پیمان جبلی است -که این نیز خود از تکنیکهای اثرگذاری بر افکار عمومی است- این بار ماجرا منحصر به یک ادعا علیه فرد یا اشخاصی خاص نبود. اساساً انتصاب جبلی چند ماه بعد از انتخابات ۱۴۰۰ و مقطع زمانی موصوف رخ داده بود؛ اما این ادعا متضمن زیر سؤال بردن جریان انتخابات در کشور و هویت سازمان صداوسیما بهمثابه یکی از مهمترین بازوهای اطلاعرسانی و آگاهسازی مردم و دعوت به مشارکت بود و نیاز به یک رسیدگی دقیق داشت.
از همین رو، دادستانی وارد عمل شد و ضمن احضار مدیرمسئول رسانه میزبان زهرهسادات هاشمی، از خود او نیز خواست تا حاضر شود و دراینباره توضیح بدهد. این اقدام نیز اقدامی بجا و کاملاً دقیق بود تا افراد مشهور، رسانهها و... به لزوم التزام به فرهنگ بیان مستند و رعایت اصول اخلاقی در قبال جامعه و ارکان آن توجه داده شوند.
واقعیت این است که تحریف معنا، انتقال ناقص پیام و تعمیمهای ناروا فقط به یک فرد یا سازمان لطمه نمیزند، بلکه اعتماد مخاطبان به کل فرایند اطلاعرسانی را تضعیف میکند. جامعهای که به صحت نقلقولها بیاعتماد شود، دیر یا زود در برابر هر خبر درست هم تردید خواهد کرد. بنابراین، دفاع از حقیقت در چنین مواردی، صرفاً دفاع از یک نهاد نیست، دفاع از اصل صداقت در ارتباطات عمومی است.
رسانهها باید بر اساس اصول حرفهای روزنامهنگاری همچنان پایبند به اصل بیان کامل و دقیق و مستند باقی بمانند و هرقدر جریانهای فرعی سعی کنند با تقطیع و تغییر واژهها روایتهای انحرافی بسازند، پاسخ درست را در پیش بگیرند که همان نشان دادن کل واقعیت، بدون حذف، بدون تحریف و بدون تعمیمهای نارواست.
در کنار همه تحلیلهای مبتنیبر حرفهایگری، جنبه اخلاقی ماجرا بسیار مهم است. آنکه روزی در رسانه سخن گفته، باید بداند که با افکار عمومی سروکار دارد؛ کوچکترین بیدقتی در نقل یا دستکاری در گفتار دیگران، نوعی بیاحترامی به همان مخاطب است. صداقت در رسانه فقط فضیلت اخلاقی نیست، بلکه شرط زنده ماندن ارتباط است و این التزام به صداقت، در همه ارکان آن باید جاری باشد و اشخاص بهصِرفِ اختلاف سلیقه، یا بهقول زهرهسادات هاشمی، «دلشکستگی» از سازمان متبوعشان، مجاز به بیان هر نکتهای بدون ارائه مستند آن، که مخل آن اعتماد عمومی باشد، نیستند.
انتهای پیام/