نویسنده کتاب «اشک فیض» در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، با اشاره به وجه اشتراک این اثر با آثار گذشته او از باب موضوع بیان کرد: من همیشه فکر میکردم بهترین کار این است که علمای گذشته خود را به نحوی به بچههای امروز معرفی کنیم که آنها را درک کنند. من در این اثر به سراغ فردی رفتم که بسیار دوستش داشته و ارتباط زیادی با او داشتم و ایشان «ملا محسن فیض کاشانی» بود؛ به همین دلیل سعی کردم یک روایت داستانی را به نحوی داستانگونه از ایشان بنویسم که بچهها و بهخصوص جوانان آن را دوست داشته باشند و با آن ارتباط برقرار کنند و در طول خواندن کتاب، با فیض، تفکرات او و زندگیاش آشنا میشوند.
محسن غفاری با بیان اینکه ایده نوشتن این کتاب همیشه در ذهن او بوده، افزود: من برای بیان ایده ذهنیام در قالب کتاب، مدت زیادی فکر کردم. ۸۰ درصد این کتاب براساس واقعیت و ۲۰ درصد آن تخیلات است که لازمه کار است.
غفاری در خصوص منابع بهکاررفته در نوشتن این کتاب خاطرنشان کرد: بخشی از منابع، نوشتهها، رساله، کتاب و کلیات شعر شخص «فیض کاشانی» است و بخشی دیگر نیز خاطرات خود من است که چندین سال همراه من بود که سعی کردم همه اینها را باهم تلفیق کنم و «اشک فیض» ثمره آن است.
او اضافه کرد: من فکر میکنم جوانان باید با علما و بزرگان ارتباط بگیرند و آنها را بشناسند. معمولاً همیشه از در و دیوار و محراب و ستون صحبت شده است؛ برای مثال در کاشان گفته میشود در خیابان ملاحبیبالله شریف، یک خانه تاریخی وجود دارد؛ درصورتیکه جوان امروز هنوز شناختی از ملاحبیبالله شریف ندارد. من فکر میکنم غیر از رفتن به در خانه آنها، راه بهتری برای شناخت آنها وجود ندارد و اگر بخواهیم فرهنگ، هنر و معرفت دینی خود را حفظ کنیم، باید با زبان امروز، علما و بزرگان خود را بشناسیم.
از آثار دیگر این نویسنده میتوان به «سالهای بیقراری»، «دوازده بند» (مجموعه فیلمنامه)، «شور شیرین»، «تو را کجا بنویسم»، «کودک و دریا»، «مرغ سحر»، «بند ریگ» و «گلدون و طیاره» اشاره کرد.
∎