شناسهٔ خبر: 75379888 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

یک‌روانشناس در گفت‌و‌گو با آناتک

پیامد‌های روانی جذابیت دیجیتال؛ دور شدن از خود واقعی چگونه رخ می‌دهد

وابستگی فزاینده انسان به فیلتر‌ها و تصاویر دستکاری‌شده در شبکه‌های اجتماعی، او را به تدریج از واقعیت وجودی خود دور کرده و به سمت الگویی مصنوعی از زیبایی سوق می‌دهد. این روند، که با مقایسه مداوم با تصاویر به ظاهر بی‌نقص همراه است، پایه‌های عزت‌نفس را سست می‌کند و پذیرش طبیعی بدن را به یکی از چالش‌های جدی نسل امروز تبدیل ساخته است. کارشناسان هشدار می‌دهند پیامد‌های این تغییر نه تنها فردی، بلکه اجتماعی نیز خواهد بود؛ چرا که تضعیف اعتمادبه‌نفس و فاصله گرفتن از هویت واقعی می‌تواند زمینه‌ساز آسیب‌های روانی عمیق و پایدار در آینده شود.

صاحب‌خبر -

در طول تاریخ، معیار‌های زیبایی همواره در تنوعی از فرهنگ‌ها و جوامع شکل گرفته‌اند؛ از آرایش‌های آیینی در تمدن‌های باستان تا الگو‌های بومی که هر نسل بر اساس شرایط فرهنگی و اجتماعی خود بازتعریف می‌کرد. این تنوع، بخشی از هویت جمعی و فردی را می‌ساخت و به انسان‌ها امکان می‌داد در چارچوبی بومی، احساس ارزشمندی کنند. 

اما در عصر فناوری‌های دیجیتال، مرز‌های فرهنگی فرو ریخته و تصاویر شبکه‌های اجتماعی در حال تحمیل الگو‌هایی جهانی و یکسان هستند. فیلتر‌های تصویری و ابزار‌های دستکاری دیجیتال، زیبایی را به کالایی مصرفی بدل کرده‌اند که بر اساس استاندارد‌های متغیر و بیرونی تعریف می‌شود.

روانشناسی اجتماعی نشان می‌دهد که وقتی ارزش‌های فردی به شدت در معرض مقایسه‌های بیرونی قرار می‌گیرند، عزت نفس دیگر به عنوان یک احساس پایدار و درونی شکل نمی‌گیرد، بلکه به سطحی شکننده و وابسته بدل می‌شود.

این مسئله به‌ویژه برای نسل‌هایی که در فضای مجازی رشد می‌کنند اهمیت دارد؛ زیرا آنها بیش از هر زمان دیگری هویت خود را در آینه‌ی تصویری می‌بینند که نه بر اساس واقعیت، بلکه بر اساس الگوریتم‌ها و فیلتر‌ها بازنمایی می‌شود. چنین فرایندی خطر دارد به تدریج توانایی پذیرش «خود متفاوت» را در نسل آینده تضعیف کند و به جای پرورش اعتمادبه‌نفس، نوعی وابستگی روانی به تایید عمومی ایجاد کند.

پیامد‌های این تحول تنها فردی نیستند، بلکه به سطح فرهنگی نیز گسترش می‌یابند. اگر در گذشته زیبایی به عنوان یک نشانه‌ی هویت محلی یا فرهنگی، تنوع و خلاقیت انسانی را تقویت می‌کرد، امروز روند همسان‌سازی دیجیتال می‌تواند تفاوت‌ها را کم‌رنگ و حتی تهدید تلقی کند.

در چنین فضایی، نسل‌های آینده ممکن است نه‌تنها از خویشتن خویش فاصله بگیرند، بلکه در ساختار اجتماعی نیز با هویتی استاندارد و ناپایدار روبه‌رو شوند؛ هویتی که در آن تفاوت دیگر سرمایه نیست، بلکه به حاشیه رانده می‌شود.

لیورا سعید، روانشناس و مشاور، در گفت‌وگویی تفصیلی با خبرنگار آنا به واکاوی پیامد‌های روانی و اجتماعی استانداردسازی زیبایی در شبکه‌های اجتماعی پرداخته است. او از تأثیر این روند بر عزت‌نفس نوجوانان، نقش کلیدی خانواده و آموزش در پیشگیری از آسیب‌ها، و همچنین خطرات بلندمدت مقایسه‌های مداوم بر هویت فردی سخن می‌گوید. برای مطالعه بیشتر، پیشنهاد می‌شود گفت‌وگوی مرتبط وی با عنوان «فناوری و بازنویسی استاندارد‌های زیبایی؛ وسواس در تن‌انگاره» را بخوانید.

از منظر روانشناسی، پیامد‌های بلندمدت استانداردسازی زیبایی در شبکه‌های اجتماعی برای عزت نفس نسل آینده چه می‌تواند باشد؟

تعریف عزت نفس این است که فرد احساس ارزشمندی کند و خودش را همان‌گونه که هست دوست داشته باشد که این شامل چهره، اندام، احساسات، افکار و کل وجودش می‌شود. نسل جوان به خصوص نوجوان، به طور طبیعی در این سنین که بدن و چهره‌اش رشد می‌کند و تغییر قیافه می‌دهد، دچار تردید است، زیاد جلوی آینه خود را نگاه می‌کند، زیاد مقایسه می‌کند، از والدین و دوستان می‌پرسد: آیا من خوبم؟ آیا من خوشگلم؟ آیا این لباس را بپوشم بهتر نیست؟ آیا این آرایش را انجام بدهم بهتر نیست؟ مدام در حال تردید و سوال است و نیاز دارد کسی او را تایید کند.

این نسل نوجوان، حدود سنین ۱۲ تا ۱۸ سالگی، وقتی در حالت طبیعی هم با خودش مشکل دارد و هنوز نتوانسته خودش را بپذیرد، حالا اگر در این شبکه‌ها وقت زیادی بگذراند و ببیند هم‌سن و سالانش صورتشان را دستکاری کرده‌اند، چه به صورت واقعی سراغ آرایشگاه‌ها و پزشکان زیبایی رفته باشند یا چه با روتوش و فیلتر عکس‌هایشان، حالش بدتر می‌شود و حس بدتری نسبت به خود واقعی و ظاهر واقعی‌اش می‌گیرد. طبیعی است که در این شرایط بخواهد خود را شبیه افراد دیگر کند تا احساس خوبی در مورد خودش داشته باشد و پذیرش دیگران، به خصوص همسالانش را بگیرد؛ بنابراین پیامد بلندمدتش روی عزت نفس است؛ همان‌طور که در سوال مطرح شد، عزت نفس فرد مدام دستخوش تغییر می‌شود، زیرا هر روز ممکن است چیزی مد شود، هر روز ممکن است دوستان و همسالانش چهره یا اندامی از خود نشان دهند که باعث نگرانی او از ظاهر خودش شود و در نتیجه خود را دوست نداشته باشد و برای احساس بهتر، به تغییرات ظاهری واقعی یا تصویری در شبکه‌ها رو بیاورد.

فکر می‌کند طرف مقابل استاندارد است و خودش استاندارد نیست. برای گرفتن تایید، مجبور است خودش را شبیه دیگران کند و به استاندارد نزدیک شود؛ بنابراین مهم‌ترین تاثیری که این روند می‌گذارد روی روان و هویت فرد است؛ کم‌کم افراد آن تمایز و تفاوت خود را با دیگران از دست می‌دهند و کنار می‌گذارند و فکر می‌کنند تفاوت داشتن چیز بدی است

فکر می‌کند طرف مقابل استاندارد است و خودش استاندارد نیست. برای گرفتن تایید، مجبور است خودش را شبیه دیگران کند و به استاندارد نزدیک شود؛ بنابراین مهم‌ترین تاثیری که این روند می‌گذارد روی روان و هویت فرد است؛ کم‌کم افراد آن تمایز و تفاوت خود را با دیگران از دست می‌دهند و کنار می‌گذارند و فکر می‌کنند تفاوت داشتن چیز بدی است

نقش آموزش در کاهش آسیب‌های احتمالی چقدر پررنگ است؟

آموزش نقش بسیار زیادی دارد، به این شکل که وقتی کودک یا نوجوان توسط والدین، معلمان و بزرگسالان تایید شود و ظاهر و اندامش همان‌طور که هست پذیرفته شود و به او گفته شود تو چقدر دوست‌داشتنی و زیبا هستی، این کودک وقتی بزرگ می‌شود نسبت به خودش حس خوبی دارد.

متاسفانه برخی والدین مدام به فرزندانشان غر می‌زنند: تو چاقی، داری چاق می‌شوی، کمتر بخور، پوستت چقدر بد شده. وقتی این‌گونه صحبت می‌کنند، پایه‌های عزت نفس ضعیف را برای بچه می‌گذارند. کودک هم نگاه می‌کند به والدین و معلمان که نظر آنها چیست، چون می‌خواهد عزت نفسش را بسازد. اما اگر از همان کودکی پدر و مادر کودک را تایید کنند، او نسبت به چهره و اندام خود احساس خوبی خواهد داشت.

البته من مخالف رژیم گرفتن افراد چاق یا اصلاح بعضی قسمت‌های صورت در مورد افرادی که مشکلی دارند نیستم؛ موضوع این است که افراد خودشان را دوست نداشته باشند، به ظاهر خودشان احترام نگذارند و خودشان را نپذیرند که این خود یک آسیب برای روان فرد است.

اگر هم فرد بخواهد رژیم بگیرد یا بخواهد قسمتی از چهره خود را اصلاح یا جراحی کند، باید با این هدف باشد که من خوبم و دوست‌داشتنی‌ام و فقط می‌خواهم مشکلم را برطرف کنم. اما کسی که عزت نفس پایینی دارد و تصویر خوبی از خودش در ذهنش ندارد، وقتی یک کار زیبایی انجام می‌دهد، به کار‌های بعدی هم رو می‌آورد، چون برایش راضی‌کننده نیست.

در مقیاس بزرگسالان، حتی همسران وقتی از هم تعریف کنند و چهره و اندام یکدیگر را دوست داشته باشند، به خصوص مرد نسبت به زن، زن کمتر سراغ مقایسه می‌رود، کمتر می‌خواهد خودش را تغییر دهد، صورت و چهره خود را عوض کند و کار‌های مختلف انجام دهد برای گرفتن تایید.

این رویکرد برای کاهش آسیب بسیار مهم است و والدین چه به صورت مستقیم چه غیرمستقیم باید الگو و مشوق فرزندانشان باشند؛ به خصوص برای نوجوان. الگوی مستقیم یعنی والد باید خودش را بپذیرد، خودش را دوست داشته باشد و چندان سراغ چنین فیلتر‌ها و دستکاری‌ها نرود؛ الگوی غیرمستقیم هم این است که با تایید چهره و اندام کودک و نوجوان خود به او نشان دهد نیازی به این کار‌ها نیست.

شما آینده تاثیر تصویر‌های فیلترشده در شبکه‌های اجتماعی بر روان انسان را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

مقایسه و مد آدم را از خود واقعی‌اش، با احساسات و افکاری که نسبت به دیگران متفاوت است، دور می‌کند و باعث می‌شود آدم بخواهد خودش را شبیه دیگران کند، چون فکر می‌کند طرف مقابل استاندارد است و خودش استاندارد نیست. برای گرفتن تایید، مجبور است خودش را شبیه دیگران کند و به استاندارد نزدیک شود؛ بنابراین مهم‌ترین تاثیری که این روند می‌گذارد روی روان و هویت فرد است؛ کم‌کم افراد آن تمایز و تفاوت خود را با دیگران از دست می‌دهند و کنار می‌گذارند و فکر می‌کنند تفاوت داشتن چیز بدی است. یعنی اگر یک سوراخ روی گوش خود داشته باشند، می‌گویند این دیگر مد نیست پس من زیبا نیستم، اما اگر چهار جا گوشم را سوراخ کنم خیلی قشنگ‌ترم؛ یا اگر تتو داشته باشم در گوشه ساق پا، بیشتر مورد تایید قرار می‌گیرم؛ یا اگر مژه طبیعی خودم باشد، فکر می‌کنم ضایع است و آن کسی که مژه مصنوعی گذاشته زیباتر است؛ یا لب‌ها و گونه‌های برآمده.

اینها وقتی استاندارد می‌شوند، ما خودمان را مدام با استاندارد مقایسه و نزدیک می‌کنیم و از خود واقعی‌مان دور می‌شویم. هرچه از خود واقعی‌مان دور شویم و تمایز و تفاوت خود را نسبت به دیگران از دست بدهیم، روان ما دستخوش تغییر و نوسان می‌شود.

همیشه منتظریم و در صددیم ببینیم هر روز در جامعه چه اتفاقی می‌افتد که ما عقب نمانیم و بتوانیم آن کار‌ها را انجام دهیم. حداقلش این است که تصویر و فیلتر می‌کنیم، حداکثرش این است که سراغ جراحی‌های پرخطر و هزینه‌بر، پزشکان مختلف و آرایشگاه‌های متعدد برویم که متاسفانه اغلب آنها هم به خاطر کسب درآمد به هیچ‌کس دست رد نمی‌زنند.

انتهای پیام/