شناسهٔ خبر: 75372530 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: اکونیوز | لینک خبر

محراب خونین؛ روایت شهادت چهارمین شهید محراب انقلاب اسلامی - اکونی

اقتصاد ایران: کرمانشاه- ظهر خونین ۲۳مهر ۱۳۶۱، محراب نماز جمعه کرمانشاه صحنه شهادت آیت‌الله عطاالله اشرفی اصفهانی شد؛ فقیهی مردمی که عمرش را پای ایمان، انقلاب و مردم گذاشت و محراب را با خون خود امضا کرد.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها: در تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی ایران، نام‌هایی می‌درخشند که نه فقط نماد ایمان و ایثار، بلکه چراغ راه نسل‌های بعدی‌اند؛ مردانی که ریشه در خاک دین داشتند و قامت‌شان به بلندای آرمان‌های الهی بود. یکی از این چهره‌های درخشان، شهید آیت‌الله حاج عطاالله اشرفی اصفهانی است؛ عالمی پارسا، مبارزی نستوه و روحانی‌ای که با خون خود بر محراب عبادت، مُهر ماندگاری بر دفتر انقلاب زد. او که سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در راه ترویج معارف دین و مبارزه با طاغوت قدم گذاشته بود، سرانجام در محراب نماز جمعه کرمانشاه، آماج کینه منافقین قرار گرفت و به عنوان چهارمین شهید محراب، دعوت حق را لبیک گفت.

آیت‌الله اشرفی اصفهانی در سال ۱۲۸۱ هجری شمسی در اصفهان، در خانواده‌ای مذهبی و اهل علم دیده به جهان گشود. از همان کودکی، ذوق و شوق فراوانی به فراگیری علوم دینی داشت و با همت و پشتکار به حوزه علمیه اصفهان راه یافت. او پس از طی مقدمات، برای تکمیل تحصیلات خود راهی حوزه علمیه قم شد و از محضر بزرگانی چون آیت‌الله العظمی بروجردی، امام خمینی (ره) و آیت‌الله صدر بهره‌های فراوان برد. این روحانی وارسته نه تنها عالمی برجسته بود، بلکه اهل عمل و میدان نیز به شمار می‌رفت؛ در مبارزه با حکومت پهلوی حضوری فعال داشت و از نخستین روزهای شکل‌گیری نهضت امام خمینی (ره) با تمام وجود به حمایت از آن پرداخت.

با پیروزی انقلاب اسلامی، آیت‌الله اشرفی اصفهانی که از یاران نزدیک امام خمینی (ره) بود، بنا به دعوت و حکم رهبر کبیر انقلاب، به عنوان نماینده امام و امام جمعه کرمانشاه منصوب شد. در آن دوران پر التهاب، غرب کشور در خط مقدم تهدیدات امنیتی و سیاسی قرار داشت؛ از یک سو بقایای رژیم طاغوت و از سوی دیگر منافقین و ضد انقلاب تلاش می‌کردند آرامش مردم را برهم زنند. اما حضور این روحانی جهادگر، مایه آرامش دل‌ها و انسجام مردم مؤمن و انقلابی کرمانشاه شد. خطبه‌های آتشین و در عین حال پدرانه او در نماز جمعه، به کانونی برای بیداری، وحدت و امید تبدیل شده بود.

او تنها یک خطیب و امام جمعه نبود؛ پدری مهربان برای مردم، صدایی برای مظلومان و تکیه‌گاهی محکم برای رزمندگان و خانواده‌های شهدا به شمار می‌رفت. در روزهایی که کرمانشاه زیر سایه تهدید منافقین و حملات دشمن بعثی قرار داشت، آیت‌الله اشرفی اصفهانی همواره در میان مردم و رزمندگان حاضر بود و با روحیه‌ای بی‌نظیر، امید را در دل‌ها زنده نگه می‌داشت. منافقین که تاب دیدن این نفوذ و محبوبیت را نداشتند، بارها برای حذف او نقشه کشیدند تا سرانجام در ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱ هنگام برگزاری نماز جمعه، یکی از عوامل گروهک منافقین با بمب به او نزدیک شد و این عالم وارسته را به شهادت رساند.

شهادت آیت‌الله اشرفی اصفهانی، نه‌تنها دل مردم کرمانشاه بلکه دل تمام ملت ایران را به درد آورد. پیکر مطهر او بر دستان مردم غیور تشییع شد و نامش به عنوان چهارمین شهید محراب در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت گردید. خون او نه نشانه ضعف، که مهر تأییدی بود بر حقانیت راهی که پیموده بود؛ راهی که از محراب عبادت آغاز شد و تا قله شهادت ادامه یافت. او امروز نه فقط در سنگ مزارش که در خطبه‌های آتشینی که بر دل‌ها می‌نشاند، در وحدتی که میان مردم می‌پراکند و در یاد و نامی که هنوز در کوچه‌پس‌کوچه‌های کرمانشاه زنده است، جاودانه مانده است. شهید اشرفی اصفهانی، نماد روحانیت انقلابی و تجسم عینی «عالم عامل» است؛ عالمی که در اوج سادگی زیست، در مسیر حق ایستاد و جانش را فدای آرمان اسلام کرد.

فرزند شهید آیت‌الله اشرفی اصفهانی: اعزام پدرم به کرمانشاه مأموریتی تاریخی از سوی آیت‌الله بروجردی بود

حجت‌الاسلام محمد اشرفی اصفهانی فرزند شهید آیت‌الله اشرفی اصفهانی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به بخشی از زندگی و مجاهدت‌های علمی و دینی پدر بزرگوارش، شهید آیت‌الله عطاالله اشرفی اصفهانی اظهار کرد: در سال ۱۳۳۵ شمسی مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی، مرجع بزرگ تقلید شیعیان، تصمیم گرفتند یک حوزه علمیه مفصل در کرمانشاه تأسیس کنند. این تصمیم در دوره‌ای گرفته شد که استان کرمانشاه یکی از مراکز مهم ارتباطی و مذهبی کشور بود و نیاز به حضور علمای برجسته برای گسترش فعالیت‌های علمی و دینی در آن به‌شدت احساس می‌شد.

محراب خونین؛ روایت شهادت چهارمین شهید محراب انقلاب اسلامی

وی افزود: برای تحقق این هدف بزرگ، آیت‌الله بروجردی تصمیم گرفتند سه نفر از شاگردان ممتاز و علمای برجسته حوزه علمیه قم را به عنوان نمایندگان خود به کرمانشاه اعزام کنند؛ این بزرگان مأموریت یافتند ضمن تدریس در حوزه علمیه تازه تأسیس، اقامه نماز جماعت را برعهده گرفته و به عنوان نمایندگان تام‌الاختیار آیت‌الله بروجردی فعالیت کنند.

فرزند شهید آیت‌الله اشرفی اصفهانی با اشاره به نقش تاریخی این اعزام خاطرنشان کرد: هر سه بزرگوار از اهالی خمینی‌شهر بودند و با عشق و اخلاص راهی کرمانشاه شدند تا بار سنگین تبلیغ، تدریس و اقامه شعائر دینی را در این خطه بر دوش بگیرند. حضور پدرم در کرمانشاه، زمینه‌ساز تحولات عمیقی در شکل‌گیری و شکوفایی حوزه‌های علمیه غرب کشور شد و بعدها همین پایگاه علمی و دینی نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کرد.

اشرفی اصفهانی تأکید کرد: این روابط مردمی و حضور علمای برجسته در دل جامعه باعث شد روحانیت کرمانشاه جایگاه ویژه‌ای در دل مردم پیدا کند و همین اعتماد و پیوند عمیق بعدها در مسیر نهضت امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی نقش مهمی ایفا کرد.

وی در پایان گفت: تصمیم آیت‌الله بروجردی برای اعزام علمای برجسته به کرمانشاه، نه یک مأموریت معمولی بلکه یک حرکت تاریخی و آینده‌نگرانه بود؛ مأموریتی که پایه‌های علمی و معنوی مستحکمی برای این خطه بنا نهاد و میراث آن تا امروز نیز ادامه دارد.

مسجد آیت‌الله بروجردی مرکز تحرکات انقلاب بود

جلیل کرم، از پاسداران و محافظان شهید آیت‌الله عطاالله اشرفی اصفهانی، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره نقش مسجد آیت‌الله بروجردی در شکل‌گیری فعالیت‌های انقلابی، سازوکار حفاظت از این عالم و نیز حرکت تیم حفاظتی به مناطق آزادشده در تابستان ۱۳۶۱ توضیح داد. او که سال‌ها در کنار شهید اشرفی حضور داشت، تشکیل «ستاد» یا «کمیته» ای را قبل از پیروزی انقلاب در مسجد آیت‌الله بروجردی یادآور شد و گفت این مکان هسته مرکزی راهپیمایی‌ها و محل گردهمایی‌های مردمی و انقلابی بوده است.

کرم درباره اهمیت مسجد برای حرکت‌های مردمی گفت: محور انقلاب و راهپیمایی‌ها از آن مسجد شروع می‌شد و شهید اشرفی اصفهانی آن‌جا نماز می‌خواندند. مسجد، نخستین حلقه ما بود؛ حلقه دوم شهربانی آن زمان قرار داشت.

وی با تاکید بر جایگاه مسجد در شبکه‌سازی حرکت انقلابی، نقش روحانیت را در بسیج و هدایت مردم محلی برجسته خواند.

محافظ شهید سپس به جزئیات سازماندهی حفاظت از آیت‌الله اشرفی اشاره کرد: به دستور و با توجه به تأکیدات امام (ره) برای حفظ جان شهید اشرفی، حدود ده نفر از نیروها را از هر واحد انتخاب کردیم و به‌عنوان محافظ تعیین شدند. دو دستگاه خودروی بنز تحویل گرفتیم، چندین سلاح یوزی و دو دستگاه موتور سنگین ۷۵۰ نیز در اختیار گذاشتند تا اسکورت و تدابیر مقدماتی را انجام دهیم.

کرم افزود: تیم حفاظتی مسئول انجام شناسایی‌های دقیق نیز بوده است: شناسایی محل، منزل ایشان و مکان‌هایی که برای سخنرانی یا نماز جمعه می‌رفتند را انجام دادیم تا در هر حرکت از امنیت لازم برخوردار باشند.

به گفته وی، سازماندهی حفاظتی تا نزدیک زمان شهادت شهید اشرفی ادامه یافت و تغییراتی نیز در آخرین روزها رخ داد: تقریباً یک ماه یا کمتر، حدود بیست روز تا شهادت ایشان، از طرف سپاه ابلاغ شد که تعدادی از بچه‌ها دیگر تحت نظر سپاه نباید باشند. بنا به دلایلی که الآن جای طرحش نیست، آن تغییرات انجام شد.

کرم این تصمیمات را بخشی از پیچیدگی‌های شرایط امنیتی آن مقطع خواند که گاهی مجبور به بازنگری در ترکیب تیم‌ها می‌شدند.

بخش دیگری از صحبت‌های او به نذر شهید اشرفی و سفر به قصرشیرین پس از آزادسازی آن اختصاص داشت.

محراب خونین؛ روایت شهادت چهارمین شهید محراب انقلاب اسلامی

کرم گفت: ایشان نذری کرده بودند که اگر قصرشیرین آزاد شود، در مهدیه قصرشیرین دو رکعت نماز بخوانند. تابستان ۱۳۶۱ که قصرشیرین آزاد شد و ارتش دشمن عقب‌نشینی کرد، ایشان فرمودند باید به منطقه برویم؛ هم بازدید انجام دهیم و هم نزدیک وارد شهر شویم.

جلیل کرم شرح داد: گروه حفاظتی و همراهان با هماهنگی راهنما و نیروهای محلی وارد منطقه شدند: ابتدا به منطقه قلاجه و مقر ارتش رفتیم؛ فرمانده قرارگاه ارتش آن موقع سرهنگ سهرابی بود و یک حاج آقای غروی که ظاهراً اهل قصرشیرین بود، به‌عنوان راهنما همراه‌مان شد تا در داخل شهر هدایت کنند.

وی ادامه داد: هنگام ورود به شهر و بررسی اوضاع، برخورد گروه با آثار حضور نظامی دشمن و وضعیت شهر بسیار چشمگیر و تأثیرگذار بوده است: وقتی وارد شهر شدیم، دیدیم تنها ساختمانی که همچنان برجسته بود و به آن «ساختمان مهدیه» می‌گفتند، مقر فرماندهی عراقی‌ها شده بود.

کرم با اشاره به حال و هوای ورود به شهری که تازه از حضور ارتش دشمن پاک شده بود، گفت: این تجربه برای همگان پرمعنا و تلخ و شیرین بود تلخ به خاطر صحنه‌های ویرانی و شیرین به خاطر مهیا شدن امکان انجام نذر و ادای وظیفه دینی شهید اشرفی.

در سخنان جلیل کرم جلوه‌ای از تعامل میان روحانیت، نیروهای مردمی و ساختارهای نظامی پس از آزادسازی مناطق دیده می‌شود؛ او تاکید کرد: مجموعه این فعالیت‌ها نشان‌دهنده تلاش هماهنگ برای تأمین امنیت، بازدید میدانی و حضور معنویِ رهبران دینی در مناطق آسیب‌دیده بود.

کرم همچنین یادآور شد: نقش محافظان تنها در حفاظت فیزیکی خلاصه نمی‌شد بلکه شامل اجرای مأموریت‌های شناسایی، هماهنگی با فرماندهان نظامی و فراهم کردن مقدمات حضورهای نمادین و دینی نیز بود.

جلیل کرم در پایان گفت‌وگو، با لحنی آمیخته به احترام و دلتنگی از شهید اشرفی سخن گفت و تاکید کرد: خاطرات آن روزها، از شکل‌گیری ستاد در مسجد آیت‌الله بروجردی تا شب‌ها و روزهای حفاظت و نهایتاً سفر به قصرشیرین، بخش مهمی از تاریخ مقاومت و تلاش‌های مردمی برای پاسداری از میهن و دین است و باید ثبت و بازگو شود تا نسل‌های آینده از آن درس بگیرند.

حاج صادق اشک‌تلخ: شهید اشرفی در خط مقدم راهپیمایی‌های انقلابی کرمانشاه بود

حاج صادق اشک‌تلخ از مبارزان انقلابی استان کرمانشاه در گفتگو با خبرنگار مهر به بازگویی خاطرات خود از نقش شهید آیت‌الله عطاالله اشرفی اصفهانی در روزهای پر التهاب پیش از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: شهید اشرفی در تمام میتینگ‌ها و اجتماعاتی که در مسجد آیت‌الله بروجردی برگزار می‌شد، حضور داشت و به معنای واقعی مردم و مبارزان را یاری می‌کرد. او فقط یک مرجع دینی نبود، بلکه عملاً در صحنه بود و نقش میدانی داشت.

وی در ادامه با اشاره به یکی از خاطرات ماندگار آن روزها افزود: بعد از شهادت شهید صادق صابون پز در روزهای ابتدایی مهرماه سال ۱۳۵۷، مجلس ختم این شهید در همین مسجد مرحوم آیت‌الله بروجردی برگزار شد. جمعیت فراوانی از مردم و نیروهای انقلابی در مراسم حاضر شدند. پس از پایان مجلس، اعلام شد که برای تجدید میثاق با آرمان‌های این شهید، به مزار او حرکت خواهیم کرد و راهپیمایی در سکوت کامل برگزار می‌شود. تأکید شده بود که حتی صلوات هم در مسیر فرستاده نشود تا نظم و انسجام حرکت حفظ شود.

محراب خونین؛ روایت شهادت چهارمین شهید محراب انقلاب اسلامی

حاج صادق اشک‌تلخ ادامه داد: من خودم در صف چهارم یا پنجم راهپیمایی بودم و شهید اشرفی در صف اول قرار داشت. حرکت از مسجد آیت‌الله بروجردی آغاز شد و جمعیت به سمت سه‌راه نواب حرکت کرد. وقتی نزدیک مغرب بود و راهپیمایی به حوالی سه‌راه نواب رسید، ناگهان دیدم یک خودروی ارتشی از سمت مسجد جامع فعلی که در آن زمان شهربانی مرکز استان نیز در همان نزدیکی قرار داشت، به سمت جمعیت آمد. روی سقف خودرو تیربار نصب کرده بودند و مستقیماً به‌سمت مردم رخ به رخ ایستادند و تیراندازی کردند.

وی با صدایی که هنوز آثار آن صحنه‌ها را در خود داشت، گفت: از همان فاصله شروع کردند به رگبار بستن به سمت جمعیت. شهید اشرفی که جلو جمعیت قرار داشت، کوچک‌ترین عقب‌نشینی نکرد و در همان خط مقدم ایستاد. آن روز یکی از صحنه‌های به‌یادماندنی و تعیین‌کننده در مبارزات انقلابی کرمانشاه رقم خورد. مردم با وجود خطر، با صلابت و انسجام در کنار رهبران دینی‌شان ایستادند.

اشک‌تلخ با اشاره به شخصیت اجتماعی و ارتباط شهید اشرفی با نسل جوان گفت: حقیقتاً ایشان یک فقیه مردمی بود؛ بسیار خوش‌مشرب، اهل مزاح و اهل ارتباط با جوان‌ها. هیچ‌گونه تنگ‌نظری نداشت و با وجود فاصله سنی زیاد با نسل جوان، این فاصله را با رفتار پدرانه و ارتباط صمیمی‌اش پر کرده بود. هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد فاصله نسلی باعث حائل شدن بین او و جوانان شود. به همین خاطر جوان‌ها به‌طور طبیعی گرد وجودش جمع می‌شدند و به او اعتماد داشتند.

این مبارز انقلابی افزود: شهید اشرفی با حضور مستمر در مسجد و اجتماعات و ارتباط نزدیک با نسل جوان، توانسته بود پل ارتباطی محکمی میان روحانیت و بدنه جامعه، به‌ویژه جوانان، ایجاد کند. این ویژگی او را به چهره‌ای تأثیرگذار و محوری در جریان انقلاب در کرمانشاه تبدیل کرده بود.

وی در پایان تأکید کرد: حضور شهید اشرفی در صف اول راهپیمایی‌ها تنها یک نماد نبود، بلکه پیام روشنی داشت روحانیت واقعی همواره دوشادوش مردم است. این ایستادگی و شجاعت او، الهام‌بخش نسل جوان آن روزها بود و همین روحیه بعدها در دوران دفاع مقدس نیز در کرمانشاه به‌خوبی دیده شد.

این روایت از حاج صادق اشک‌تلخ تصویری زنده و ملموس از نقش شهید آیت‌الله عطاالله اشرفی اصفهانی در هدایت و پشتیبانی از حرکت‌های مردمی در روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ارائه می‌دهد؛ فقیهی مردمی و شجاع که در صف اول ایستاد تا مردم پشت سر او بایستند.

روایتی از لحظات شهادت شهید اشرفی اصفهانی

علی‌اکبر کریمی از محافظان شهید آیت‌الله عطاالله اشرفی اصفهانی با شرحی مفصل از رخدادهای منتهی به انفجار در یکی از جلسات مسجد در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: نزدیک اذان ظهر بود؛ من همراه اسکورت رفتیم به سمت مسجد، که ماشین پیشرو که متعلق به شهربانی آن زمان بود چرخ جلویش پنچر شد و ما مانده بودیم؛ بچه‌ها را هدایت کردیم سمت مسجد و وقتی لاستیک را تعویض کردیم، ما هم وارد مسجد شدیم درِ مسجد باز بود و مسجد خیلی شلوغ بود.

کریمی با تأکید بر فضای شلوغ و حضور مجروحان و اسیران جنگی افزود: یک سری جریانات دست به دست هم داده بود؛ تعداد زیادی از مجروحین عملیات مسلمِ عقیل آورده بودند. جلوی محراب، جایی که شخصیت‌ها می‌نشستند، آن‌ها قرار داشتند و سمت راست مسجد هم حدود ۱۵۰–۱۶۰ اسیر عراقی را آورده بودند. آقای رستگاری بالای منبر داشتند سخنرانی می‌کردند و من دقیقاً جلوی محراب ایستادم.

وی درباره لحظه انفجار توضیح داد: بعد از سخنرانی و دعا، آن زخمی‌ها بلند شدند و زیر پای آقای رستگاری بودند؛ در همان زمان یکسری محافظ‌ها کور شدند آن مهاجم، با جنایتی طراحی‌شده خود را آماده کرده بود: مواد منفجره پلاستیکی را داخل جلو شکمش، داخل شلوارش جاسازی کرده بود؛ از سیستم ساخت مین که بین رزمنده‌ها به «مینی تلویزیونی» معروف بود استفاده کرده بود. یک نرنجک ۴۰ تیکه را با اره به دو قسمت تبدیل کرده و قسمت‌های بالای مواد منفجره را قرار داده بود؛ ضامن بمبش را هم پشت پای راستش نصب کرده بود.

محراب خونین؛ روایت شهادت چهارمین شهید محراب انقلاب اسلامی

کریمی ادامه داد: فاصله‌اش تا درب بغلی شهرستان که ورودی قسمت شخصیت‌ها بود حدود پانزده متر بود. یکی از بچه‌های کمیته می‌خواست جلو بیاید که من گفتم شلوغ است و او نشست توی شبستان کنار. جمعیت نشست و ناگهان دیدم از زیر میله‌ای که حدود سه متر فاصله داشت، مهاجم بلند شد اگر کامل قیام می‌کرد بمبش منفجر می‌شد و هدفش زدن شهید اشرفی از بالای میله بود. فاصله‌اش با اشرفی در آن لحظه حدود یک متر می‌شد.

وی با صدای گرفته ادامه داد: در آنجا وقتی مجروحین زیر پای آقای رستگاری بلند شدند، آن شخص از بغل رفت توی بغل شهید اشرفی و منفجر شد. من اعتقاد دارم که آیت‌الله اشرفی مانند حبیب بن مظاهر برای امام (ره) بودند — یعنی کسی که حاضر شد جان خود را کف دست بگیرد و در کنار مردم و رهبری بایستد.

گزارش حاضر روایتی جامع از زندگی، مجاهدت‌ها، نقش تاریخی و لحظه شهادت شهید آیت‌الله عطاالله اشرفی اصفهانی است؛ فقیهی مردمی، مجاهدی نستوه و چهارمین شهید محراب انقلاب اسلامی که نه‌تنها در عرصه علم و تبلیغ دین، بلکه در متن حرکت‌های مردمی و مبارزات انقلابی کرمانشاه حضور میدانی داشت. اعزام او به کرمانشاه به دستور آیت‌الله العظمی بروجردی، نقطه آغاز یک مأموریت تاریخی برای گسترش حوزه‌های علمیه و تحکیم جایگاه روحانیت در غرب کشور بود. مسجد آیت‌الله بروجردی به محور فعالیت‌های انقلابی مردم بدل شد و شهید اشرفی با حضور در صف نخست راهپیمایی‌ها، ارتباط صمیمی با جوانان و ایستادگی در برابر تهدیدها، به نماد اعتماد و پایداری مردم تبدیل شد. در دوران دفاع مقدس نیز هم‌پای رزمندگان در خط مقدم امید و ایمان ایستاد و سرانجام ۲۳ مهر ۱۳۶۱ در محراب نماز جمعه، آماج کینه منافقین قرار گرفت و به شهادت رسید؛ شهادتی که نه پایان، که نقطه اوج حیات پرافتخار او و مهر تأییدی بر راه روشن روحانیت انقلابی بود.

برچسب‌ها: