به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، پیش از هر چیز، باید بدانیم یحیی سنوار از کجا آمده است. «یحیی ابراهیم حسن السنوار»، معروف به «ابو ابراهیم»، در ۲۹ اکتبر ۱۹۶۲ در خانوادهای از پناهندگان فلسطینی به دنیا آمد. پدر و مادر او در پی جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل از شهر اشکلون، که به عربها عسقلان میگویند، آواره شدند. سنوار در اردوگاه پناهندگان خانیونس در نوار غزه به دنیا آمد؛ اردوگاهی که ساکنانش در شرایط بسیار سختی زندگی میکردند و بقای آنان به شدت به کمکهای آژانس امداد سازمان ملل وابسته بود.
سنوار دوران کودکی و نوجوانی خود را در این اردوگاه سپری کرد و از همان دوران با مشکلات و رنجهای زندگی در غزه آشنا شد. این شرایط سخت، در کنار هوش و استعداد ویژهای که در او وجود داشت، شخصیت او را برای ورود به دنیای مبارزات سیاسی و نظامی شکل داد.
تدبیر در زندان، بیداری در مقاومت
وقتی سنوار بیست ساله بود، برای نخستین بار توسط رژیم اسرائیل دستگیر شد و این آغاز مسیری پر از سختیها بود. چند سال بعد، در سال ۱۹۸۵ دوباره بازداشت شد؛ این بازداشتها نقطه عطفی در زندگیاش بود. در زندان، توانست نظر شیخ احمد یاسین، بنیانگذار حماس را جلب کند و به تدریج به یکی از نزدیکترین افراد به این جنبش تبدیل شد.
در دوران زندان، سنوار علاوه بر یادگیری زبان عبری، بیشتر وقت خود را صرف مطالعه روزنامهها و کتابها کرد. او همچنین از نفوذ خود در میان زندانیان فلسطینی استفاده کرد و به رهبری زندانیان تبدیل شد. رژیم صهیونیستی از همان زمان سنوار را فردی با قدرتهای منحصر به فرد و تواناییهای خارقالعاده در مدیریت و رهبری دانسته بود.
چهرهای افسانهای در غزه
پس از آزادی از زندان در سال ۲۰۱۱، سنوار به غزه برگشت و در فاصلهای کوتاه، به یکی از برجستهترین چهرههای سیاسی و نظامی حماس تبدیل شد. در مدت کوتاهی، او ریاست دفتر سیاسی حماس را بر عهده گرفت و در طراحی عملیاتهای مهم نظامی، مانند عملیات «طوفان الاقصی»، نقشی کلیدی ایفا کرد. این عملیاتها معادلات نظامی منطقه را به هم زد و اسرائیل را در وضعیت بیسابقهای قرار داد.
در غزه، سنوار به چهرهای افسانهای تبدیل شده بود. او به نماد مقاومت فلسطین و امید برای آزادی تبدیل شد. بسیاری از فلسطینیها او را به عنوان فردی میشناختند که در برابر دشمن سرسخت و با ارادهای آهنین ایستاده بود.
آخرین روز در رفح
در ۱۷ اکتبر ۲۰۲۴، روزی که نام سنوار برای همیشه در ذهنها ماند، رژیم صهیونیستی محله تلسلطان در رفح را محاصره کرد. پهپادها در آسمان چرخ میزدند و شلیکها در گوشه و کنار این محله شنیده میشد. به دنبال این حمله، یک انفجار بزرگ رخ داد که در آن ساختمانها فروریخت و خاک بر تن یحیی سنوار نشست.
ساعاتی بعد، اسرائیل در بیانیهای رسمی اعلام کرد که یحیی سنوار را کشته است. این خبر به سرعت در غزه و مناطق دیگر فلسطین پخش شد و موجی از اندوه و خشم به راه انداخت. مردم در خیابانها جمع شدند و فریادهایی از خشم و مقاومت سر دادند. اما در کنار این غم، صدای مقاومت همچنان بلند بود.
فضای مجازی، میدان جدید مقاومت
خبر شهادت سنوار در فضای مجازی نیز بازتاب گستردهای داشت. کاربران از کشورهای مختلف از جمله مصر، ایران و حتی غرب، با هشتگهای مختلف تصاویر سنوار را منتشر کرده و یاد او را گرامی داشتند. در لبنان، شاعری تصویر سنوار را کنار تصویر احمد یاسین منتشر کرد و نوشت: «هر نسلی از مقاومت، شهید خود را دارد؛ اما هیچ شهیدی نمیمیرد.»
جنگ روایتها
همزمان با این واکنشها، رسانههای وابسته به رژیم اسرائیل تلاش کردند تا چهره سنوار را تخریب کنند. آنها ویدیوهایی از اتاق شخصی او منتشر کردند، اما این تصاویر به ضدتبلیغی بزرگ تبدیل شد و نشان داد که سنوار هرگز از مردم فاصله نگرفته بود.
صداهایی از پس خاکستر
در رسانههای بینالمللی نیز شهادت یحیی سنوار بازتاب یافت. برخی او را یکی از چهرههای مقاومت حماس دانستند و برخی دیگر او را نماد ارادهای شکستناپذیر. در مساجد و کمپهای فلسطینیان، نام سنوار همچنان بر زبانها بود و شاعران جوان اشعار تازهای سرودند.
قهرمان افسانهای حماس
یحیی سنوار در روایت مقاومت تجسم نسلی بود که با تمامی سختیها و تنگناها زندگی کرد اما هرگز تسلیم نشد. شهادت او نه تنها ضربهای به ساختار نظامی حماس بود، بلکه در بعد نمادین، مقاومت را تقویت کرد. در ذهنها و قلبها، سنوار همچنان زنده است.
آغازی دیگر
یک سال پس از شهادتش، غزه دوباره نام او را بر سر زبانها میآورد. در کوچهها، دیوارها و خانهها، نام سنوار به نشانهای از مقاومت تبدیل شده است. این شهادت نه پایان مقاومت، بلکه آغازی برای ادامه راه او است. اکنون، صدای سنوار در قلب هر فلسطینی زنده است و پیام او همچنان در گوشها و ذهنها پژواک میزند: «مقاومت زنده است.»