به گزارش خبرنگار ایرنا، او از داستان ساخت و اجرای سمفونی برای شهرهایی گفت که غمی خونین یا نقطه عطفی درخشان، نام آنها را در جهان پرآوازه کرده است؛از وین و ونیز تا هیروشیما؛ از مارش ایرانی اشتراوس تا برسد به شیراز.
بله شیراز از امشب، بیست و سوم مهر ماه ۱۴۰۴، دیگر فقط دیدنی و حس کردنی نیست؛ شهر حافظ و سعدی و نارنج و مسجد صورتی، از امشب شنیدنی نیز هست؛ شیراز با نتهای نوشته کارن همایونفر و از حاصل جمع آرشهها و بادی برنجیهای سمفونیک شنیده خواهد شد.
هفته حافظ، زمان مناسبی برای رونمایی از سمفونی شیراز بود تا زیباییهای شیراز تار در پود یکدیگر بدهند و شاهکاری شکوهمند بسازند.
شهردار شیراز گفت: شیراز برند دیگری مخصوص خود نیاز داشت و این، همین سمفونی بود؛ شیراز را نمیتوان با کلمات توصیف کرد و درست همینجا است که موسیقی پا به عرصه میگذارد.
اصلا شیراز باید همه چیزش متفاوت باشد؛ حتی رونمایی از اثر فاخر «سمفونی شیراز» که نمونهای از، به قول کارن همایونفر «شکوهمندترین و باوقارترین موسیقی» است.
این اثر ماندگار که حالا برند تازه پایتخت فرهنگ و ادب ایرانزمین شده، در میانه همنشینی «آقوی همساده» با روایتهای دلنشین و شنیدنی احسان عبدیپور از آدمهایی بینام و خوشنام رونمایی شد؛ در آیینی که کارگردانی هنری آن، باعث شد تا هیچ کس خسته نشود، حتی آنهایی که سمفونی نمیدانستند و اولین بار بود که چند و چون ساختار، فرم و محتوای آن را در گفتار آغازین اجرای سمفونی شیراز میشنیدند.
همان صدایی که وقتی نوازندگان داشتند در جایشان مستقر میشدند پخش شد؛ که توضیح میداد صحنه اجرای یک سمفونی از چهار بخش تشکیل شده و اینکه ترکیبی از کدام سازها است و از لحاظ محتوایی از چه بخشها و فراز و فرودهایی تشکیل میشود.
نوازندگان سمفونی شیراز با پس زمینهای از شهر و مردمانش، نواختند؛ با شلوغی بازار و سقف هفت رنگ نصیرالملک اوج گرفتند و همراه با ترمههای فیروزه و صورتی آویخته در وکیل به فرود بازگشتن.
شاید بسیاری از مردم شیراز که چکیدهای از آنها، امشب مهمان تالار حافظ بودند، زیر و بم سمفونی را نمیشناسند و ذائقه آنها با این گونه موسیقایی خو ندارد؛ اما موسیقی زبان مشترک مردم است و قدرشناسی خصلت مردم شیراز؛ آنها قدر اثری فاخر که برای شیراز ساخته و نواخته شد تا شیراز را در میان محدود شهرهای دارای این میراث هنری جای دهد، به خوبی دانستند، برای همین بود که یک دقیقه ممتد و مداوم نشسته و برخاسته، برای نوازندگان سمفونی شیراز و ابراهیم بذرافکن که رهبری ارکستر را به عهده داشت، دست زدند.
سازنده سمفونی شیراز اما غایب بزرگ این آیین رونمایی بود؛ مجری گفت: او اکنون در یک ارکستر بسیار بسیار مهم حاضر است که اجازه ندارد چیز بیشتری، از آن بگوید.
وقتی صحنه از نوازندگان سمفونی شیراز خالی شد، احسان عبدی پور بر روی یک مستند کوتاه ضبط شده، شیراز را در میان اشعار و عرفان حافظ پیچید و هنرمندانه روایت کرد؛ با اینکه نگاههای زل زده به صحنه نشان میداد، حاضران از این روایتگری شاعرانه لذت میبرند اما منتظر بخش دیگر نیز بودند، جایی که قرار بود محمد بحرانی، چهره محبوب تلوزیون و فضای مجازی به روی صحنه بیاید.
عبدیپور گفت: چنانکه هر هندی سلولی از گاندی را به ارث برده و هر آلمانی هر چقدر هم خاکسار باشد، چیزی از ویژگی هیتلر را در خود دارد، محمد بحرانی، ماده موثره گفتمان شیراز را گرفته و در شکل های مختلف تکثیر کرده است.
حضور این هنرمند بر روی صحنه، به یک گفت وگوی جذاب همراه با لبخند و خاطرهبازی و خاطرهسازی تبدیل شد.
او از خاطرات خود در کوچه و پس کوچههای شیراز گفت و از تولد «آقوی همساده»؛ شخصیت محبوب عروسکی که به غمها و مشکلات خود میخندد. بحرانی گفت: او جهان بینی خاصی دارد.
بحرانی ادامه داد: دیالوگهای آقوی همساده کاملا بداهه گفته میشود و حتی خندههای او نیز طبیعی است. او گفت: برای شیرازی حرف زدن با صدای خودش باید فکر کند، اما هنگامی که با صدای این کاراکتر سخن میگوید، همه چیز شیرازی میشود و نیازی به صرف انرژی ندارد.
گفت و گوی احسان عبدی پور و محمدبحرانی لحظاتی آمیخته با خنده و طنز تا تفکر و تامل را برای مهمانان رونمایی از سمفونی شیراز ساخت.
آیین رونمایی از سمفونی شیراز، نمونه موفق تلفیق موسیقی، هنرهای تصویری، کارگردانی هنری و البته جامعه شناسی بود.