شناسهٔ خبر: 75349029 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

اصغر علی کرمی:

بخوانیم تا بتوانیم گفت‌وگو کنیم

خواندن آغاز گفت‌وگوست؛ گفت‌وگویی نه برای رسیدن به توافق، بلکه برای شنیدن صداهای متفاوتی که هرکدام حامل تجربه‌ای‌ از زیستن‌اند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا اصغر علی کرمی، شاعر و مترجم، درباره شعار «بخوانیم برای ایران» اشاره کرد: باید با این شعار از برنامه‌های سطحی عبور کرده و به برنامه‌های عمیق فکر کنیم و برای رسیدن به برنامه‌های عمیق ابتدا باید به ادبیاتش برسیم. بنابراین ابتدا باید برای واژگان گشودگی معنا قائل شویم.

وی افزود: «خواندن» از این معنا نه فقط باز کردن کتاب، بلکه باز کردن امکان‌های زیستن است. وقتی می‌خوانیم، در واقع داریم به ایرانِ درون واژه‌ها گوش می‌دهیم تا بتوانیم با مفهومی به نام «ایران» گفت‌وگو کنیم و گفت‌وگویی که می‌تواند میان این مفهوم با مفاهیم دیگر شکل بگیرد.

علی‌کرمی ادامه داد: من سال‌هاست با ترجمه زندگی می‌کنم. ترجمه برای من، نوعی خواندن مضاعف است؛ خواندنِ «دیگری» با زبان خود. «بخوانیم برای ایران» یعنی بخوانیم تا بتوانیم ترجمه کنیم؛ یعنی چیزی را با دیگری تبادل کنیم و این روند ایران را از یک نام به یک امکان بدل می‌کند.

مترجم رمان «پل دختران یعقوب» حسن حمید در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره نقش زبان در مسیر ساخت فضای گفت‌وگویی میان فرهنگ‌ها، اشاره کرد: بزرگی گفته که «زبان خانه وجود است.» ما برای بیان فکر، اندیشه و در کل هستی‌مان ابزاری جز زبان نداریم. به یک معنا اگر زبان فراموش شود، وطن هم فراموش می‌شود. پس «خواندن» از این زاویه زنده نگه داشتن زبان است و حافظه جمعی و نتیجه این روند هم باز شدن راهی برای گفت‌وگوی با جهان است از موضع معنا و نه از موضع دفاع.

علی کرمی با اشاره به نقش ترجمه در بازنمایی فرهنگ ایرانی گفت: ببینید ترجمه، فقط انتقال واژه‌ها از یک زبان به زبانی دیگر نیست. ترجمه بازآفرینی است. وقتی متنی را ترجمه می‌کنیم، داریم آن را در زبان خودمان دوباره می‌سازیم. من در مقام مترجم همیشه متعهد بوده‌ام که اگر از فرهنگی دیگر متنی را می‌گیرم تا نقشی در گفت‌وگوی فرهنگ‌ها داشته باشم، باید متن و معنایی از ایران را هم برای آنها به ارمغان ببرم. با این روند می‌توان ثابت کرد که ایران فقط گذشته‌ای باشکوه ندارد بلکه امکانی برای «امروز» تاریخ است.

مترجم کتاب «دوستت دارم امضای من است؛ شورانگیزترین ترانه‌های نزار قبانی» در پایان گفت: جمع‌بندی صحبت من این است که «خواندن» آغاز گفت‌وگوست؛ گفت‌وگویی نه برای رسیدن به توافق، بلکه برای شنیدن صداهای متفاوتی که هرکدام حامل تجربه‌ای از زیستن‌اند. در این گفت‌وگو، هیچ صدایی حذف نمی‌شود، هیچ معنایی نهایی نیست و هیچ افقی بسته نمی‌ماند. «بخوانیم برای ایران» یعنی بپذیریم که وطن، در هم‌نشینی همین صداها ساخته می‌شود؛ در برخورد معناها، در تنش روایت‌ها و در پذیرش این‌که فهم، همیشه در حال «شدن» است. ایران، نه یک صدای واحد، بلکه هم‌آوایی صداهایی است که در متن‌ها، در ترجمه‌ها و در شعرها با هم سخن می‌گویند.