شناسهٔ خبر: 75344029 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

هوش مصنوعی در آموزش عالی: معمای ChatGPT و لزوم تدوین سیاست‌های شفاف برای حفظ کیفیت علمی

با گسترش ابزارهای هوش مصنوعی مانند ChatGPT در دانشگاه‌ها، کارشناسان آموزشی و فناوری تأکید می‌کنند که نبود سیاست‌های شفاف و یکپارچه، می‌تواند به کاهش کیفیت علمی و بروز نابرابری آموزشی منجر شود. آنان خواستار تدوین دستورالعمل‌های مشخص برای تفکیک استفاده آموزشی و غیرآموزشی شدند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری آنا، گسترش سریع هوش مصنوعی و ابزار‌هایی همچون ChatGPT، فضای آموزش عالی را با چالشی تازه و چندوجهی روبه‌رو کرده است. دانشگاه‌ها در سراسر جهان، از جمله ایران، در برابر پرسشی بنیادی قرار گرفته‌اند: این فناوری باید به‌عنوان ابزار یادگیری پذیرفته شود یا به‌عنوان تهدیدی برای استقلال فکری و اصالت علمی نادیده گرفته شود؟

در دو سال اخیر، استفاده از مدل‌های زبانی هوش مصنوعی در نگارش مقالات، انجام تمرین‌های دانشگاهی و حتی تدوین پایان‌نامه‌ها، به مسئله‌ای رایج و گاه مناقشه‌برانگیز تبدیل شده است. بسیاری از استادان با پدیده‌ای مواجه‌اند که در آن تشخیص مرز میان تلاش واقعی دانشجو و خروجی الگوریتمی دشوار شده است. این وضعیت، نه تنها پرسش‌های فنی بلکه دغدغه‌های اخلاقی و آموزشی متعددی را نیز پیش روی نظام دانشگاهی قرار داده است. 

برای بررسی ابعاد مختلف این موضوع با کارشناسان حوزه هوش مصنوعی گفت‌و‌گو کردیم. مجتبی طباطبایی، کارشناس هوش مصنوعی، سه اصل کلیدی را برای استفاده صحیح از این فناوری نام برد: شفافیت، بازطراحی و مسئولیت‌پذیری. هیچ دانشگاهی نمی‌تواند استفاده از AI را به‌طور کامل منع کند، اما می‌تواند مرز استفاده آموزشی و غیرآموزشی را مشخص سازد. تدوین دستورالعمل‌های روشن، آموزش سواد هوش مصنوعی به استادان و دانشجویان، و الزام به اظهار استفاده از ابزار‌های هوش مصنوعی در پروژه‌ها، مهم‌ترین گام‌های این مسیر هستند. 

در سطح جهانی، سیاست غالب دانشگاه‌ها در برابر ChatGPT، حرکت از «ممنوعیت» به سوی «استفاده مسئولانه» است. مؤسسات معتبر آموزشی در اروپا و آمریکای شمالی با تدوین آیین‌نامه‌هایی، استفاده از ابزار‌های هوش مصنوعی را در فرآیند یادگیری مجاز دانسته‌اند، به شرط آن‌که میزان و نوع استفاده به‌صورت شفاف اعلام شود.

در ایران، هنوز سیاست یکپارچه‌ای در این زمینه وجود ندارد. برخی استادان به دلیل دغدغه اصالت علمی، استفاده از ChatGPT را نوعی تقلب می‌دانند، در حالی که گروهی دیگر از آن به‌عنوان کمک‌یار آموزشی در کلاس‌های پرجمعیت استفاده می‌کنند. این ناهمگونی، نشان‌دهنده مرحله گذر نظام آموزشی کشور از الگوی سنتی آموزش به سمت یادگیری فناورانه است. 

از منظر آموزشی، ChatGPT می‌تواند فرصت‌های ارزشمندی ایجاد کند، فراهم‌سازی امکان آموزش شخصی‌سازی‌شده برای دانشجویان با سطح‌های متفاوت، تسهیل دسترسی به منابع آموزشی برای مناطق کم‌برخوردار، ارتقای مهارت‌های پژوهش، نگارش علمی و تحلیل داده از جمله مزایای استفاده از هوش مصنوعی است. 

در مقابل، تهدید‌های قابل‌توجهی نیز مطرح‌اند: کاهش مهارت تفکر انتقادی و بروز «تنبلی»، تضعیف مهارت‌های پژوهشی و استنادی، خطر جعل داده، سرقت علمی و کاهش اعتماد به نظام ارزیابی دانشگاهی.

مهدی سعادتمند، استاد دانشگاه و متخصص حوزه هوش مصنوعیدر گفت‌و‌گو با آنا، با اشاره به ضرورت بازتعریف نقش فناوری‌های نو در آموزش عالی گفت: هوش مصنوعی نه فرصت مطلق است و نه تهدید قطعی؛ همه‌چیز به نحوه استفاده بستگی دارد. اگر از آن به‌عنوان دستیار تحقیقاتی بهره ببریم، می‌تواند بسیاری از کار‌های تکراری را از دوش دانشجو و پژوهشگر بردارد و تمرکز آنها را بر یادگیری عمیق‌تر و تحلیل علمی افزایش دهد. اما اگر وظایف اصلی پژوهش مانند تفکر انتقادی، استدلال، و نتیجه‌گیری به ماشین سپرده شود، نتیجه‌ای جز افت کیفیت علمی و تنبلی ذهنی نخواهد داشت. دانشگاه‌ها باید میان وظایف انسانی مانند نگارش، داوری و تحلیل، و وظایف ماشینی همچون جست‌وجوی داده یا خلاصه‌سازی منابع مرز مشخصی ترسیم کنند؛ رعایت این مرز، شرط حفظ کیفیت علمی و اخلاق پژوهش در عصر هوش مصنوعی است.

افزون بر این، نبود چارچوب اخلاقی و قانونی شفاف در کشور می‌تواند به نابرابری آموزشی منجر شود. اگر دسترسی به فناوری‌های هوش مصنوعی محدود به گروهی خاص باشد، شکاف دانشی میان دانشگاه‌ها افزایش خواهد یافت. موضوع دیگر، ارزیابی تحصیلی است. استادان معتقدند روش‌های سنتی سنجش دیگر پاسخ‌گو نیست. اکنون نیاز است شیوه‌هایی همچون دفاع شفاهی کوتاه، ثبت فرایند کار، پروژه‌های قابل بازتولید و ترکیب ارزیابی انسانی با ابزار‌های کمکی مورد توجه قرار گیرد. در این میان، ابزار‌های تشخیص متن تولیدشده توسط هوش مصنوعی نیز به دلیل خطای بالا و عملکرد ناپایدار، نمی‌توانند مرجع نهایی داوری علمی باشند. کارشناسان توصیه می‌کنند از این ابزار‌ها صرفاً به‌عنوان نشانه‌گر‌های اولیه استفاده شود و قضاوت نهایی بر پایه تحلیل انسانی انجام گیرد.

به‌نظر می‌رسد ChatGPT برای نظام آموزش عالی، نه تهدیدی اجتناب‌ناپذیر، بلکه فرصتی برای بازاندیشی در مفهوم یادگیری است. برای سال‌ها، دانشگاه‌ها میان واقعیت آموزش انبوه و آرمان یادگیری فردی گرفتار بودند؛ اما اکنون، فناوری می‌تواند امکان «یادگیری یک‌به‌یک در مقیاس وسیع» را فراهم کند. تحقق این چشم‌انداز نیازمند سه اقدام اساسی است: افزایش سواد هوش مصنوعی میان استادان و دانشجویان، با هدف درک نحوه کار، محدودیت‌ها و پیامد‌های اخلاقی این فناوری، بازطراحی برنامه‌های درسی و شیوه‌های ارزیابی، به‌گونه‌ای که خلاقیت، تحلیل و تولید ایده بر حفظ و بازنویسی متون مقدم باشد. تدوین سیاست‌های شفاف و عادلانه، شامل اظهارنامه استفاده از ابزار‌های هوش مصنوعی، حفظ حریم داده‌ها و تضمین دسترسی برابر.

همان‌گونه که مجتبی طباطبایی در پایان صحبت‌های خود اشاره کرد: ChatGPT ما را مجبور کرده است دوباره از خود بپرسیم که ارزش واقعی آموزش در چیست؛ در تولید متن یا در قدرت اندیشیدن به آن؟ در جهانی که ماشین‌ها می‌توانند بنویسند و تحلیل کنند، رسالت دانشگاه بیش از هر زمان دیگری، پرورش توان اندیشیدن، پرسشگری و قضاوت انسانی است. هوش مصنوعی آمده است تا آموزش را متحول کند، اما جهت این تحول، به بلوغ اخلاقی و تصمیم‌های آگاهانه ما بستگی دارد.

تغییر ماهیت یادگیری و نقش هوش مصنوعی

تحولات ناشی از ظهور ChatGPT در آموزش عالی، تنها یک تغییر فناورانه نیست؛ بلکه نشانه دگرگونی در ماهیت یادگیری است. دانشگاه‌ها امروز با نسلی روبه‌رو هستند که دسترسی به داده برایش بدیهی است، اما مهارت تحلیل، ارزیابی و تفسیر نیازمند بازآموزی است. این واقعیت، استاد و دانشجو را در جایگاه‌های تازه‌ای قرار می‌دهد: استاد به جای منبع انحصاری دانش، به راهنما و داور فرایند یادگیری تبدیل می‌شود و دانشجو مسئول بازسازی آگاهانه دانشی که ماشین در اختیارش می‌گذارد.

ChatGPT اگر در چارچوبی شفاف و اخلاقی به کار گرفته شود، می‌تواند فاصله میان آموزش انبوه و یادگیری شخصی را پر کند. دسترسی آزاد به دانش، تمرین گفت‌وگوی انتقادی با فناوری و تقویت تفکر تحلیلی از جمله ظرفیت‌هایی است که این ابزار در اختیار نظام آموزشی قرار می‌دهد. اما غفلت از طراحی درست، نبود سیاست‌های حمایتی و بی‌توجهی به عدالت دیجیتال می‌تواند آن را به عامل تضعیف مهارت‌های پژوهشی و افزایش شکاف دانشی بدل کند.

حسین امامی، یکی از استادان رشته ارتباطات و متخصص هوش مصنوعی نیز بیان کرد: هوش مصنوعی فقط یک ابزار جدید نیست، بلکه یک انقلاب ساختاری در نحوه تولید، انتقال و جذب دانش به شمار می‌رود. ما در آستانه تحولی هستیم که شبیه به ظهور چاپخانه در قرون وسطی یا رشد اینترنت در دهه ۹۰ است. هوش مصنوعی در آموزش عالی می‌تواند به عنوان دستیار هوشمند برای دانشجو و استاد عمل کند. البته کلید موفقیت، برقراری تعادل بین سرکوب و استفاده بی‌رویه‌سازی از آن است.

در نهایت، آینده آموزش در گرو تصمیم‌هایی است که امروز درباره نحوه مواجهه با هوش مصنوعی گرفته می‌شود. اگر ChatGPT را صرفاً تهدید بدانیم، فرصت بازسازی آموزش را از دست خواهیم داد؛ اگر آن را بی‌قید به کار بگیریم، کیفیت علمی و اعتماد پژوهشی را به خطر می‌اندازیم. راه میانه، همانی است که کارشناسان بر آن تأکید دارند: آموزش مسئولانه، شفافیت در استفاده و حفظ محوریت اندیشه انسانی. دانشگاهی که بتواند این توازن را برقرار کند، نه‌تنها از موج فناوری آسیب نخواهد دید، بلکه در قلب انقلاب آموزشی آینده جای خواهد گرفت.

انتهای پیام/