شناسهٔ خبر: 75342588 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

مرگ ۳۲ ایرانی در پرواز ۱۶۳ «سعودی»

۲۱ دقیقه طول کشید تا بعد از اینکه اولین آژیر آتش‌سوزی به صدا درآمد، هواپیمای لاکهید ال-۱۰۱۱، پرواز۱۶۳ خطوط هوایی «سعودی» با وجود دود غلیظ و سفید رنگی که از قسمت دُم آن خارج می‌شد، به آرامی روی باند فرودگاه ریاض فرود بیاید.

صاحب‌خبر -

حرکت هواپیما کاملاً عادی به نظر می‌رسید. حتی ترمز قوی و اضطراری آن فعال نشد و خلبان ترجیح داد آرام و معمولی ترمز کند... هواپیما همان‌طور که موتورسیکلت‌ها و خودروهای آتش‌نشانی با فاصله، پشت سرش روی باند قیل و قال راه انداخته و آژیر می‌کشیدند، دو دقیقه و ۴۰ ثانیه روی باند دوید، راه رفت و خرامید و درنهایت نزدیکی‌های آخر باند، به داخل یک «تاکسی وی» منحرف شد و از حرکت ایستاد... ماشین‌های آتش‌نشانی سعی کردند نزدیک شوند اما موتورهای هواپیما که باید خاموش می‌شدند، هنوز روشن بودند و اجازه این کار را نمی‌دادند...!

کادر پرواز

۶ روز پیش «بی‌بی‌سی» به بازخوانی ماجرای عجیب و غریب و غمبار آتش‌سوزی در یک فروند هواپیمای مسافربری خطوط هوایی «سعودی» پرداخت. پروازی که ظهر روز سه‌شنبه ۲۸مرداد ۱۳۵۹ (۱۹ آگوست ۱۹۸۰) با ۹۶ سرنشین از کراچی به مقصد شهر جده پرید، دو ساعت و ۳۴ دقیقه بعد در فرودگاه ریاض به زمین نشست و ۲۰۵ نفر دیگر را هم سوار کرد تا با ۳۰۱ سرنشین به سمت جده پرواز کند. نکته مهم برای شمایی که مطلب را می‌خوانید، این بود که به جز ۸۲ شهروند سعودی، ۸۰ پاکستانی، ۲۳ یمنی و تک و توک مسافران آمریکایی، کانادایی و بریتانیایی، ۳۲ ایرانی هم در هواپیما حضور داشتند. سایت «اداره هوانواردی فدرال» آمریکا درباره ماجرای آن روز می‌نویسد: «هواپیمای لاکهید ال-۱۰۱۱ یکی از پیشرفته‌ترین هواپیماهای آن روزگار بود که می‌توانست پرواز بسیار خوب، امن و راحتی را برای سرنشینانش رقم بزند. شرکت هواپیمایی سعودی هم ازجمله شرکت‌های پیشتاز در میان خطوط هوایی جهان محسوب می‌شد که به مدد سرمایه‌گذاری هنگفت عربستان هر روزه امکانات و تجهیزاتش را توسعه می‌داد». با این همه و بر اساس روایت پایگاه admiralcloudberg.medium.com از ماجرای سال ۱۳۵۹ گویا خدمه پرواز۱۶۳ از حیث تجربه و سابقه، تعریفی نداشتند! کاپیتان «محمدعلی خویطر» سی‌وهشت ساله تجربه چندانی در پرواز با این نوع هواپیمای جدید را نداشت و در ضمن سوابق آموزشی‌اش ضعیف بود. مثلاً در بخشی از آن قید شده بود در یادگیری نکات مهم برای پرواز با هواپیماهای جدید کُند است و زمان بیشتری نیاز دارد تا به مهارت کافی دست پیدا کند. کمک‌خلبان اول «سمیح حسنین» بیست‌وشش ساله، تنها ۱۱ روز بود که مجوز پرواز با هواپیمایی از این کلاس و نوع را دریافت کرده بود. سابقه آموزشی قبلی او هم رضایت‌بخش نبود و «بردلی کرتیس» مهندس پرواز چهل‌ودو ساله، فرد ارشد محسوب می‌شد، اما اوهم
چند بار در آزمون‌های آموزش پرواز سه ستاره رد شده بود و به بیماری‌ای مبتلا شده بود که خواندن و درک نحوه کار با ابزار مختلف را برای او دشوار می‌کرد. آقای مهندس دوره آموزشی‌اش ناقص مانده و اخراج شده بود اما بعدها با هزینه شخصی در مؤسسه‌های دیگر آموزش دیده و توانسته بود دوباره مشغول به کار شود.

اونجا چه خبره؟

اطلاعات و مکالماتی که بعدها از جعبه سیاه هواپیما استخراج شد نشان می‌دهد ماجرا به این شکل پیش رفته: ساعت ۹:۰۸ شب، پرواز ۱۶۳ از ریاض بلند شد و شروع به افزایش ارتفاع پرواز کرد. کاپیتان خویطر طبق عادت شروع به سوت زدن و آواز خواندن کرد... هفت دقیقه پس از برخاستن، یکی از دو آژیر آتش‌نشانی در محفظه بار عقب به صدا درآمد و مهندس پرواز را خبردار کرد... «کرتیس» کاپیتان را فقط با گفتن «بار عقب»، مثلاً از مشکل مطلع کرد! کاپیتان پرسید: «بار عقب چی؟» کرتیس اما دوباره تکرار کرد: «محموله عقب»! کمک‌خلبان هم که مثل خلبان از نحوه صحبت مهندس پرواز گیج شده بود پرسید: «یعنی چی؟ در قسمت بار چه خبره؟»
کرتیس به جای اینکه توضیح دهد چه اتفاقی افتاده فقط گفت: «سیستم تشخیص دود، قسمت بار عقب...»! کاپیتان هم معلوم نیست چه چیزی را متوجه شد یا نشد، بلافاصله اعلام کرد: «تهویه را متوقف کنید»! دستور بی‌دلیلی که بعدها مشخص شد چقدر غلط و زیان‌آور بوده است.
مکالمات بعدی کادر پرواز در این لحظات، مکالمات عجیب و غریبی است که نشان می‌دهد مهندس پرواز آمریکایی یا درست متوجه هشدارها و عواقبشان نمی‌شده و یا اینکه نمی‌توانسته آن‌ها را درست برای دو همکار عربش بیان کند. ناهماهنگی و عدم درک مناسب میان این سه نفر یکی از دلایلی است که منجر به فاجعه می‌شود. درنهایت هم وقتی خلبان از مهندس پرواز می‌پرسد هشدار دود در هر دو محفظه بار وجود دارد؟ او پاسخ می‌دهد: «نه...فقط محفظه بار» و خدا می‌داند چرا خلبان فکر می‌کند وجود آتش یا دود فقط در یک قسمت محفظه بار، چیزی مهمی نیست و تصمیم می‌گیرد به مسیرش ادامه دهد!
دقایقی بعد اما مهندس پرواز می‌گوید: «آن محفظه دیگر هم هست! در محفظه دیگر بار هم دود داریم». خلبان حالا حساس می‌شود و می‌پرسد: «پس به نظر می‌رسد باید برگردیم...درسته؟» مهندس پرواز دارد چک‌لیست را به زحمت می‌خواند تا بفهمد دستورالعمل برای چنین موقعیتی چیست؟ خلبان بدون توجه به وخامت اوضاع بین ادامه سفر یا برگشتن به فرودگاه ریاض مردد است... مسافران تا حدودی متوجه ماجرا شده‌اند و میهمانداران تلاش می‌کنند آن‌ها را آرام کنند... کرتیس از جایش بلند می‌شود تا برود ببیند آیا می‌تواند با دیدن دود و شواهد دیگر تصمیم بگیرد که هواپیما دور بزند یا نه؟

برگردیم... برنگردیم؟

همین شک و تردیدها و رفتن و برگشتن کرتیس چهار دقیقه طول کشید و هواپیما در این مدت از ریاض دورتر شده بود. وقتی کرتیس در قسمت عقب هواپیما دودها را دید که از محفظه بار به کابین نفوذ کرده‌اند، برگشت و گفت: آنجا آتش گرفته... فکر می‌کنم بهتر است برگردیم به ریاض!
«خویطر» به برج مراقبت خبر داد و برگشت، البته بدون اینکه وخامت اوضاع را متوجه شده باشد و برج را هم مطلع کند. اعلام وضعیت اضطراری نکرد و حتی چراغ هشدار روی دم هواپیما مربوط به شرایط اضطراری را روشن نکرد. او و همکارانش فقط بحث می‌کردند و دیر تصمیم نهایی را می‌گرفتند. مهمانداران خبر دادند اوضاع داخل هواپیما خوب نیست و مسافران به قسمت جلو هجوم آورده‌اند... تلاش‌هایشان برای آرام کردن مسافران تقریباً بی‌نتیجه بود... آتش داشت بیشتر و بیشتر می‌شد... محفظه بار هواپیما مجهز به لایه‌های ضدآتش بود اما لایه‌ها درست عمل نکرده بودند و آتش داشت به بخش‌های دیگر سرایت می‌کرد... در فرودگاه ریاض، برج مراقبت و شاهدان فقط هواپیمایی را دیدند که دارد فرود می‌آید... چیز چندان غیرعادی هم مشاهده نمی‌شد... خلبان هنوز به طور نامفهوم با برج صحبت می‌کرد... بعد از توقف، خدا می‌داند چرا مدت زیادی طول کشید تا موتورها را خاموش کند؟ ثانیه‌ها و دقیقه‌ها انگار اصلاً برایش مهم نبودند... ارتباط کابین با برج مراقبت معلوم نیست چرا قطع شد... نیروهای آتش‌نشانی رسیدند اما کسی درهای اضطراری را باز نمی‌کرد تا مسافران از هواپیمایی که داشت شعله‌ور می‌شد بیرون بیایند... آن‌ها آموزشی هم برای برخورد با چنین وضعیتی ندیده بودند! خدمه داخل هواپیما هم طبق شواهد و احتمالاً به خاطر هجوم مسافران، نتوانسته بودند درهای هواپیما را باز کنند... ناگهان آتش شعله کشید، هواپیما در کمتر از چند دقیقه، گلوله آتش شد و بعد ترکید... همه ۳۰۱ سرنشین آن در آتش سوختند... آتشی که شروعش از محتویات ساک و چمدان مسافران بود... اما می‌توانست مهار شود و یا حداقل تعداد زیادی از مسافران پیش از خفگی و سوختن، نجات می‌یافتند، اگر تیم پرواز کمی درست عمل می‌کرد، زودتر تصمیم به بازگشت می‌گرفت و سریع‌تر روی باند ترمز می‌کرد.