همچنان مهندسی انتخابات، زدوبندهای پشتپرده و رقابتهای غیراخلاقی در برخی مجامع انتخاباتی فدراسیونها و هیئتهای ورزشی ادامه دارد؛ روندی که نهتنها نشانی از شایستگی و صلاحیت در آن دیده نمیشود؛ بلکه گاه بوی فساد مالی و بداخلاقی مدیریتی از آن بلند میشود.
تأسفبار است که در رقابت میان نامزدها، آنچه مغفول میماند اخلاق ورزشی و خدمت صادقانه به ورزش و جوانان است. ماجرا معمولاً از لحظه تأیید صلاحیتها آغاز میشود؛ جایی که برخی نامزدها، به جای برنامه ارائه دادن، وارد میدان اتهامزنی، پروندهسازی و شکایتهای متقابل میشوند. کار تا آنجا پیش میرود که دادگاه و نهادهای نظارتی هم درگیر رقابتی میشوند که در اصل باید تجلی دموکراسی در ورزش باشد.
پرسش ساده اما بیپاسخ این است: چرا درست در آستانه برگزاری انتخابات، ناگهان پروندهها و گزارشهای محرمانه از کشو بعضیها بیرون میآید؟ اگر فسادی در کار بوده، چرا پیشتر سکوت کردهاند؟ چرا همان کسانی که امروز علیه رقیب سند رو میکنند، دیروز در کنار او عکس یادگاری میگرفتند؟
از سوی دیگر، شماری از نامزدها هنوز هم از نسخههای کهنه انتخابات استفاده میکنند؛ از میهمانیهای شیشلیک و چلوگوشت گرفته تا هدیههای ورزشی و وعده پست و مقام. وعدههایی که البته پس از عبور از پل مجمع، معمولاً به فراموشی سپرده میشوند.
ورزش ایران از این مسیر تحقیرآمیز خسته است. این میدان باید عرصه رقابت بر سر برنامه، صداقت و تخصص باشد، نه نمایشهای عوامفریبانه و چانهزنیهای پشتپرده. اعضای مجامع ورزشی باید بدانند رأی آنان، امانتی است در برابر افکار عمومی. آن رأی میتواند آینده یک رشته را بسازد یا بسوزاند.
باشد که روزی مجمعهای انتخاباتی ورزش، به جای بوی شیشلیک و وعدههای توخالی، با عطر اخلاق، صداقت و شایستگی همراه شود.