شناسهٔ خبر: 75324614 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

ایکنا از بازار کتاب کودک گزارش می‌دهد

قصه‌های پنهان در پشت ویترین بازار کتاب کودک

در میان ویترین‌های پرزرق‌وبرق کتاب‌های کودک، قصه‌هایی نهفته است که کمتر به چشم می‌آیند؛ داستان‌ نویسندگانی که در دل هیاهوی بازار، تبلیغات و فشارهای اقتصادی، همچنان در جستجوی صدایی اصیل و خلاق برای نسل‌ امروز هستند. این نویسندگان، با دغدغه‌ای فراتر از فروش و دیده شدن، تلاش می‌کنند داستان‌هایی بسازند که کودکان را با جهان‌های تازه، ارزش‌های اخلاقی و تخیل پویا آشنا کنند.

صاحب‌خبر -

قصه‌هایی پشت ویترین بازار کتاب کودکبه گزارش ایکنا، کتاب کودک، فقط چند صفحه کاغذ رنگی نیست؛ جهانی ا‌ست پُر از تخیل، ماجراجویی و یادگیری، جایی که کودکان قصه می‌خوانند و خودشان را در داستان‌ها کشف می‌کنند. در روز‌هایی که نگاه‌ها بار دیگر به دنیای خیال‌انگیز و پر رمز و راز کودکان دوخته شده، فرصتی پیش آمده تا نگاهی تازه بیندازیم به بازار کتاب کودک؛ بازاری سرشار از خلاقیت و امید و در عین حال، آمیخته با چالش‌های جدی.

در سال‌های اخیر، گرچه شاهد رشد چشمگیری در تعداد عناوین کتاب‌های کودک و نوجوان بوده‌ایم، اما این بازار همچنان با پرسش‌های جدی مواجه است؛ اینکه آیا کتاب‌هایی که برای کودکان منتشر می‌شود، واقعاً متناسب با نیاز‌های روحی، سنی و فرهنگی آنهاست؟ نقش خانواده‌ها در انتخاب کتاب چقدر پررنگ است؟ ومهم‌تر از همه، آیا نویسنده‌های کودک می‌توانند در این بازار دیده و صدایشان شنیده شود؟

جلد‌های جذاب نمی‌توانند ضعف محتوا را پنهان کنند

برای درک بهتر وضعیت بازار کتاب کودک، سری به خیابان انقلاب زدیم؛ خیابانی که همچنان یکی از قطب‌های اصلی خرید و فروش کتاب در تهران محسوب می‌شود. در کتاب‌فروشی‌هایی که اغلب فضای جدی‌تری برای کتاب‌های دانشگاهی و عمومی دارند، بخشی هر چند کوچک، اما رنگارنگ به کتاب‌های کودک اختصاص یافته است. قفسه‌هایی که پر است از جلد‌های براق، شخصیت‌های تازه خلق‌شده و عنوان‌هایی که با فونت‌های درشت و رنگ‌های شاد، تلاش می‌کنند چشم کودک و توجه والدین را جلب کنند.

در گفت‌و‌گو با یکی از فروشندگان این حوزه مشخص می‌شود که گرچه کمیت آثار کودک افزایش یافته، اما در کیفیت همچنان جای سؤال باقی‌ست. او می‌گوید: «تعداد عناوین کتاب کودک طی سال‌های اخیر افزایش یافته است. ناشران بسیاری وارد این حوزه شده‌اند و شخصیت‌های جدیدی هم خلق شده‌اند، اما بسیاری از آثار هنوز از نظر محتوا پختگی لازم را ندارند. به‌ویژه در کتاب‌هایی که صرفاً برای پر کردن بازار یا سودآوری طراحی شده‌اند.»

در بخشی دیگر از بازار، مادری در حال بررسی کتاب‌ها برای دخترش است. او با دقت پشت کتاب‌ها را می‌خواند. وقتی درباره انتخاب کتاب می‌پرسم، پاسخ می‌دهد: «برای من مهم است که کتاب علاوه بر جذابیت ظاهری، محتوای مناسبی هم داشته باشد. دنبال کتاب‌هایی هستم که کودک را به فکر کردن وادار کند، نه فقط بخواند و فراموش کند.»

دست فروشی که فقط کتاب‌های رده سنی کودکان را می‌فروشد نیز می‌گوید: «بازار کتاب کودک به نوعی در حال عبور از مسیری کمی‌گرایانه است. تعداد عناوین بیشتر شده، شخصیت‌های کارتونی ایرانی و وارداتی زیادند، اما اگر به عمق قصه‌ها نگاه کنیم، بسیاری از آنها به لحاظ ساختار داستانی، پیام تربیتی یا حتی زبان روایت، ضعیف هستند.»

قصه‌هایی پشت ویترین بازار کتاب کودک

با این حال، نمی‌توان تلاش‌های جدی برخی نویسندگان، تصویرگران و ناشران متعهد را نادیده گرفت؛ کسانی که با وجود همه محدودیت‌ها و سختی‌های انتشار، همچنان با دغدغه، برای کودک ایرانی می‌نویسند و تلاش می‌کنند دنیای کتاب را برای آنها به دنیایی زنده و معنادار تبدیل کنند. در ادامه این گزارش، گفت‌وگویی خواهیم داشت با پیام ابراهیمی، از نویسندگان حوزه کودک و نوجوان، که سال‌هاست هم‌پای کودکان قصه می‌سازد، با تخیل آنها همراه می‌شود و از نزدیک شاهد فراز و فرود‌های بازار کتاب کودک بوده است.

نویسندگی کودک؛ تعهدی فراتر از داستان‌گویی

ابراهیمی به تحلیل وضعیت فعلی بازار کتاب کودک می‌پردازد و با اشاره به فرصت‌ها و چالش‌های پیش‌روی نویسندگان، تأکید می‌کند که نویسندگی برای کودک، کاری فراتر از خلق داستان و نوعی تعهد نسبت به دنیای ذهنی و عاطفی کودکان است. او در تحلیل فرصت‌های موجود، به گسترش ارتباطات جهانی اشاره می‌کند و آن را یکی از مزیت‌های مهم این روز‌ها می‌داند و می‌گوید: «امروز بسیار آسان‌تر از گذشته می‌توانیم از رویداد‌های جهانی مطلع شویم؛ چه در حوزه داستان‌نویسی و چه در مسیر افزایش دانش و آگاهی. این ارتباط گسترده، فرصت ارزشمندی برای رشد و یادگیری فراهم می‌کند.»

قصه‌هایی پشت ویترین بازار کتاب کودک

با این حال، این نویسنده معتقد است که چالش‌های پیش‌روی نویسندگان کودک همچنان جدی و چندوجهی است. از نگاه او، اولین و ملموس‌ترین چالش، مشکلات اقتصادی است که هم ناشران و هم نویسندگان را تحت فشار قرار داده است. کاهش تیراژ کتاب‌ها و محدودیت‌های مالی ناشران تولید آثار مستقل و باکیفیت را دشوارتر کرده و بسیاری از نویسندگان را نیز به حاشیه رانده است.

او در این‌باره توضیح می‌دهد: «بسیاری از نویسندگان انگیزه خود را از دست می‌دهند یا ناچار می‌شوند به مشاغل دیگر روی بیاورند. برخی نیز وارد حوزه سفارش‌نویسی می‌شوند؛ یعنی آثاری را تولید می‌کنند که صرفاً براساس نیاز بازار یا خواسته سفارش‌دهنده است نه بر مبنای جهان‌بینی و خلاقیت خودشان. این مسئله، کیفیت و اصالت آثار را تحت تأثیر قرار می‌دهد.»

مهم‌ترین مسئله صداقت با کودکان است. نباید دنیایی دروغین برایشان بسازیم یا وعده‌هایی بدهیم که در واقعیت وجود ندارند. دنیا بی‌نقص نیست و نباید تصویری غیرواقعی از آن ارائه داد

ابراهیمی، نبود قانون کپی‌رایت را یکی دیگر از موانع بزرگ بر سر راه نویسندگان ایرانی می‌داند. از نگاه او، نبود این قانون باعث شده تا رقابتی نابرابر میان آثار تألیفی داخلی و ترجمه‌های جهانی شکل بگیرد و می‌گوید: «ناشران می‌توانند با هزینه‌ای کم، آثار ارزشمند خارجی را ترجمه و منتشر کنند. آنها نسخه‌ای از کتاب را تهیه و اسکن کرده، با پرداخت مبلغی نه‌چندان زیاد به مترجم، آن را منتشر می‌کنند. نتیجه‌اش این است که کتاب‌های خارجی با کیفیت بالا و قیمت مناسب وارد بازار می‌شوند و این وضعیت، رقابت را برای نویسندگان داخلی بسیار دشوار می‌سازد؛ رقابتی نابرابر با بهترین آثار جهانی.»

باید با کودکان روراست بود

ابراهیمی به جهان‌بینی خود در داستان‌نویسی برای کودک اشاره می‌کند و تأکید دارد که نویسنده کودک، بیش از هر چیز باید نسبت به مخاطب خود صادق باشد و می‌گوید: «برای من، مهم‌ترین مسئله صداقت با کودکان است. نباید دنیایی دروغین برایشان بسازیم یا وعده‌هایی بدهیم که در واقعیت وجود ندارند. دنیا بی‌نقص نیست و نباید تصویری غیرواقعی از آن ارائه داد.»

در کنار صداقت، مفهوم همدلی نیز جایگاه مهمی در آثار ابراهیمی دارد. حتی اگر شخصیت‌ها به نتیجه‌ای مطلوب نرسند یا پایان داستان روشن و دلگرم‌کننده نباشد، آنچه به باور او اهمیت دارد، احساس مشترکی است که مخاطب با شخصیت‌ها تجربه می‌کند. او معتقد است: «مهم است که مخاطب بتواند با شخصیت‌ها همذات‌پنداری کند؛ بداند که احساسی که تجربه می‌کند، تنها خاص خودش نیست و دیگران نیز ممکن است چنین حسی داشته باشند. شاید این احساس هیچ‌گاه از بین نرود، اما دانستن اینکه دیگرانی هم آن را تجربه می‌کنند، می‌تواند تسکین‌دهنده باشد.»

قصه‌هایی پشت ویترین بازار کتاب کودک

برای این نویسنده، نوشتن برای کودک فقط یک فعالیت ادبی نیست؛ بلکه یک مسئولیت اجتماعی، فرهنگی و انسانی ا‌ست. او امیدوار است که با تقویت زیرساخت‌های فرهنگی، حمایت از نویسندگان مستقل و توجه به حقوق پدیدآورندگان، شرایط برای تولید آثار اصیل و ماندگار در حوزه کودک و نوجوان فراهم شود.

ترجمه‌های ارزان، رقیب نویسندگان ایرانی

ابراهیمی در ادامه درباره موضوع ترجمه و تأثیر آن بر فضای نشر کودک گفت؛ موضوعی که در سال‌های اخیر، یکی از چالش‌های داغ بین نویسندگان، ناشران و کارشناسان این حوزه بوده است. برخلاف برخی نگرانی‌ها درباره تهدید‌های فرهنگی ناشی از ترجمه، او معتقد است که آشنایی با فرهنگ‌های متنوع جهانی آسیب‌زا نیست و حتی ضرورتی حیاتی برای رشد فکری جامعه است.

در کشوری مانند ایران، به دلایل مختلف، دسترسی به بسیاری از کتاب‌ها و منابع چاپی محدود است، اما فضای مجازی می‌تواند این محدودیت‌ها را تا حدی جبران کند. می‌توانیم از طریق اینترنت با آثار مختلف در جهان آشنا شویم، آنها را بخوانیم یا درباره‌شان مطالعه کنیم و این یک امکان ارزشمند است

او در این‌باره گفت: «ترجمه از منظر فرهنگی نه‌تنها آسیب‌زا نیست، بلکه یک نقطه قوت محسوب می‌شود. ترجمه فرصتی فراهم می‌کند تا با فرهنگ‌ها، جهان‌بینی‌ها و عقاید مختلف در سراسر جهان آشنا شویم و این دقیقا یکی از کارکرد‌های اصلی ادبیات است. آشنایی با فرهنگ‌های متنوع، به غنای فکری و فرهنگی جامعه کمک می‌کند و نباید آن را تهدیدی برای فرهنگ بومی تلقی کرد.» این نویسنده اضافه می‌کند که حتی اگر فرض کنیم فرهنگ بومی، ساخت‌یافته و ریشه‌دار نباشد، چند اثر ترجمه‌شده توان نابودی آن را ندارد. به‌زعم او، کتاب‌های ترجمه‌شده پنجره‌هایی هستند به سوی جهان دیگران، نه دیوار‌هایی مقابل خودی‌ها.

با این حال، چالش اصلی ترجمه از نگاه ابراهیمی، نه جنبه فرهنگی بلکه بُعد اقتصادی آن است. نویسنده «شهر‌های خیال» در این زمینه تأکید می‌کند که ترجمه، در شرایط فعلی نشر، به‌دلیل هزینه پایین تولید، موجب تضعیف آثار تألیفی داخلی شده است و اظهار می‌کند: «کتاب‌های ترجمه‌شده، اغلب با هزینه پایین‌تری منتشر می‌شوند و این مسئله باعث می‌شود آثار نویسندگان ایرانی در بازار کتاب به حاشیه رانده شوند. به‌ویژه زمانی که ناشران ترجیح می‌دهند به‌جای سرمایه‌گذاری روی نویسندگان بومی، آثار ترجمه‌ای آماده را با هزینه کم منتشر کنند.»

کتاب‌ها مخاطب واقعی خود را پیدا می‌کنند

بحث به رده‌بندی سنی کتاب‌های کودک کشیده می‌شود؛ موضوعی که در سال‌های اخیر، محل بحث بسیاری از کارشناسان حوزه کودک بوده است. ابراهیمی، برخلاف رویکرد‌های سخت‌گیرانه در تعیین گروه سنی، معتقد است که کتاب، پس از انتشار، مخاطب واقعی‌اش را پیدا می‌کند. او در این‌باره توضیح می‌دهد: «ممکن است نویسنده هنگام نگارش، اثری را برای گروه سنی خاصی در نظر گرفته باشد، اما در عمل، مخاطبان با سنین متفاوت ممکن است با آن ارتباط برقرار کنند و از آن لذت ببرند. کتابی که مناسب کودک پنج‌ساله دانسته شده، ممکن است برای کودک سه‌ ساله یا حتی هشت‌ ساله نیز جذاب باشد.»

ابراهیمی تأکید می‌کند که در تجربه او، علاقه، سلیقه و توانایی کودک بیش از عدد سن نقش ایفا می‌کند. او می‌گوید کودکی را می‌شناسد که با وجود سن بالاتر، همچنان علاقه‌مند به کتاب‌های تصویری و کم‌متن است و در مقابل، کودکی کوچک‌تر که جذب متون بلندتر و داستان‌های پیچیده‌تر می‌شود. «از نظر من، ضرورتی ندارد که کتاب‌ها را به‌صورت سخت‌گیرانه بر اساس رده سنی طبقه‌بندی کنیم. بهتر است اجازه دهیم هر کودک، بسته به علاقه و توانایی خود، کتاب مورد نظرش را انتخاب کند. احترام به سلیقه و انتخاب مخاطب، می‌تواند نقش موثرتری در ترویج کتاب‌خوانی داشته باشد.»

دسترسی آسان؛ مطالعه سطحی

ابراهیمی به نقش فضای مجازی در تحولات فرهنگی، وضعیت نشر و اهمیت حمایت از نویسندگان جوان اشاره می‌کند و با نگاهی واقع‌بینانه به فرصت‌ها و آسیب‌های فضای دیجیتال، تأکید می‌کند که نمی‌توان این فضا را نادیده گرفت، اما باید آن را با دقت و آگاهی تحلیل کرد.

قصه‌هایی پشت ویترین بازار کتاب کودک

از نظر او، فضای مجازی این امکان را به نویسندگان و مخاطبان می‌دهد که به طیف گسترده‌تری از منابع و آثار بین‌المللی دسترسی پیدا کنند؛ امکانی که در کشوری مانند ایران، با محدودیت‌های ساختاری در حوزه نشر، یک فرصت مهم به شمار می‌رود. او یادآور می‌شود: «در کشوری مانند ایران، به دلایل مختلف، دسترسی به بسیاری از کتاب‌ها و منابع چاپی محدود است، اما فضای مجازی می‌تواند این محدودیت‌ها را تا حدی جبران کند. می‌توانیم از طریق اینترنت با آثار مختلف در جهان آشنا شویم، آنها را بخوانیم یا درباره‌شان مطالعه کنیم و این یک امکان ارزشمند است.».

اما سوی دیگر ماجرا، به تغییرات بنیادین در سبک مطالعه و عمق فکر مربوط می‌شود؛ تغییری که به‌زعم این نویسنده یکی از چالش‌های فرهنگی دوران ماست و معتقد است: «جامعه به سمت سطحی‌نگری حرکت می‌کند. مردم کمتر سراغ خواندن کتاب کامل می‌روند و بیشتر به محتوا‌های کوتاه، پست‌های چندخطی یا پادکست‌های سریع و کم‌عمق روی می‌آورند. این روند، میل به تعمق را کاهش داده و نوعی شتاب‌زدگی فکری ایجاد کرده است.»

ابراهیمی هشدار می‌دهد که نسل جدیدی که در این فضا رشد می‌کند، ممکن است صبوری و تمرکز لازم برای مواجهه عمیق با متن را از دست بدهد؛ تغییری که هم کودکان و نوجوانان را در بر می‌گیرد و هم بزرگتر‌ها را. با وجود این نمی‌خواهد قضاوت قطعی کند، اما نظر شخصی‌اش مشخص و معتقد است: «نمی‌توان با قاطعیت گفت که این تغییرات لزوماً بد هستند، اما به‌طور شخصی، من آن را آسیب‌زا می‌دانم. در هر صورت باید بپذیریم که آینده متفاوتی در پیش است.»

صنعت نشر؛ میان فرهنگ و اقتصاد

ابراهیمی، با وجود آنکه تخصصی در حوزه نشر ندارد، اما از منظر بیرونی، نگاهی دقیق به وضعیت ناشران دارد و معتقد است که ناشران باید نقش فرهنگی خود را جدی‌تر بگیرند، اما در عین حال واقعیت‌های اقتصادی این صنعت را نیز در نظر داشته باشند. «ناشران باید درک دقیق‌تری از ماهیت کاری که انجام می‌دهند داشته باشند. آنها در حال فعالیت فرهنگی هستند، اما این فعالیت، هم‌زمان یک بیزینس هم هست. صنعت نشر، نیازمند برنامه‌ریزی اقتصادی است و باید دید که هر پروژه چه میزان هزینه دارد، چه میزان درآمد خواهد داشت، آیا صرفه اقتصادی دارد یا نه و چگونه می‌توان تعادل میان هدف فرهنگی و پایداری مالی برقرار کرد.»

کتاب‌های ترجمه‌شده، اغلب با هزینه پایین‌تری منتشر می‌شوند و این مسئله باعث می‌شود آثار نویسندگان ایرانی در بازار کتاب به حاشیه رانده شوند

به باور او، همگام‌شدن با ادبیات روز دنیا، شناخت صحیح از نسل جدید و دقت در انتخاب آثار، باید در رویکرد ناشران دیده شود. این نگاه، فقط مختص نویسندگان یا تصویرگران نیست، بلکه در تصمیم‌گیری‌های نشر نیز باید جریان داشته باشد.

نادیده گرفتن استعداد‌های تازه

یکی از نقاط ضعف جدی صنعت نشر کودک، از نگاه ابراهیمی، نادیده گرفتن استعداد‌های تازه و نویسندگان جوان است: او در این زمینه گفت: «متاسفانه بسیاری از ناشران همچنان صرفا با نویسندگان قدیمی و آشنا کار می‌کنند و فرصت کمی به نویسندگان نو قلم و تازه‌کار می‌دهند. حتی در مواردی، آثار ارسال‌شده توسط نویسندگان جوان اصلا مورد بررسی دقیق قرار نمی‌گیرد و بدون کارشناسی رد می‌شود.»

این نویسنده بر این باور است که این روند به ضرر نویسندگان نوظهور است و به ضرر کل بدنه ادبیات کودک تمام می‌شود. چون نگاه‌ها و صدا‌های تازه می‌توانند پاسخ‌گوی نیاز‌های کودک امروز باشند؛ نسلی با دغدغه‌ها، زبان و تجربه‌هایی متفاوت از گذشته.

ادبیات کودک فقط ابزار آموزش نیست

ابراهیمی، ضمن ابراز نگرانی درباره آینده نشر در ایران گفت:‌ «با توجه به بحران اقتصادی، قیمت بالای کاغذ و کاهش توان خرید مردم، چشم‌انداز روشنی برای نشر و ادبیات دیده نمی‌شود.» به باور او، این شرایط باعث کاهش تولید کتاب و دشواری‌های اقتصادی برای نویسندگان خواهد شد: «ادامه این مسیر برای نویسندگان صرفه اقتصادی ندارد و بسیاری ناچار به تغییر شغل خواهند شد.»

قصه‌هایی پشت ویترین بازار کتاب کودک

این نویسنده معتقد است ادبیات کودک فقط ابزار آموزش نیست بلکه هدفی ذاتی دارد. «ادبیات صرفاً ابزار نیست. بسیاری از متفکران و نهاد‌های معتبر جهانی، از جمله یونسکو، نیز چنین باوری دارند. ادبیات هدفی در ذات خود دارد و نباید آن را صرفاً وسیله‌ای برای انتقال پیام یا آموزش دانست. وقتی ادبیات اصیل و با کیفیت باشد، تنوع در آن وجود داشته باشد و صدا‌های مختلف در آن مجال بروز پیدا کنند، خودبه‌خود به رشد مهارت‌های مختلف در کودکان کمک خواهد کرد؛ از جمله تفکر خلاق، رشد شناختی، تقویت زبان و دایره واژگان، و مهارت‌های اجتماعی.»

بازار کتاب کودک در ایران، تصویری ترکیبی از فرصت‌ها و موانع است؛ بازاری که در آن خلاقیت و تلاش‌های جدی نویسندگان و ناشران با چالش‌های اقتصادی و ساختاری دست‌وپنجه نرم می‌کند. همان‌طور که پیام ابراهیمی می‌گوید، این عرصه نیازمند بازنگری جدی در رویکرد‌های فرهنگی و اقتصادی است تا بتواند پاسخگوی نیاز‌های واقعی کودکان و خانواده‌ها باشد.

ادبیات کودک، فراتر از یک محصول صرف، زمینه‌ای برای رشد فکری و عاطفی نسل آینده است که اگر به آن به چشم سرمایه‌ای فرهنگی نگریسته شود، می‌تواند نقشی راهبردی در شکل‌دهی به جامعه‌ای خلاق و آگاه داشته باشد. تحقق این چشم‌انداز منوط به حمایت‌های مستمر، اصلاح ساختار‌های نشر و فراهم‌کردن شرایط مناسب برای ظهور صدا‌های نو است؛ موضوعاتی که در صورت بی‌توجهی، ممکن است این بازار پویا را به حاشیه ببرد و باعث از دست رفتن فرصت‌های ارزشمند شود.

گزارش از فاطمه برزویی

انتهای پیام