سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در سالهای اخیر، توجه به استانداردسازی به یکی از مهمترین محورهای توسعه پایدار در صنعت چاپ کشور تبدیل شده است، میتوان گفت که استانداردسازی در چاپخانهها نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است؛ ضرورتی که میتواند مسیر توسعه پایدار و افزایش رقابتپذیری صنعت چاپ ایران را هموار سازد.
توجه به استانداردهای مدیریتی و زیستمحیطی موجب ارتقای نظام مدیریت کیفیت، کاهش آلودگیهای ناشی از چاپ و مصرف بهینه انرژی میشود؛ بنابراین استفاده از جوهرهای دوستدار محیطزیست و بازیافت ضایعات کاغذ ازجمله اقداماتی است که بسیاری از چاپخانههای پیشرو در دستور کار خود قرار دادهاند.
کارشناسان صنعت چاپ بر این باورند که رعایت استانداردهای فنی و مدیریتی در چاپخانهها، نقش تعیینکنندهای در بهبود کیفیت محصولات، افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای تولید دارد، اجرای استانداردهای بینالمللی در فرآیند چاپ، موجب یکنواختی رنگ، کاهش خطاهای چاپی و افزایش رضایت مشتریان میشود. این استاندارد همه مراحل تولید از پیشچاپ تا خروجی نهایی را دربرمیگیرد و کنترل دقیق پارامترهایی چون دما، فشار و تراکم رنگ را الزامی میداند.
بخشی از چاپخانههای کشور به دلیل قدیمی بودن، چندان زمینه بهروز شدن و حرکت در مسیر استانداردسازی را ندارند، میتوان گفت، در گام نخست، بهرهمندی از فناوریهای نوین و تجهیز چاپخانهها به دستگاهها و ماشینآلات جدید، یکی از پیشزمینههای موفقیت در بازارهای جهانی است. به بهانه ۲۲ مهرماه، روز جهانی استاندارد در گفتوگو با کارشناسان، نگاهی داشتیم به ضرورتهای توجه به استانداردسازی در چاپخانهها.
کیفیت بهرهوری و مدیریت هزینهها
تجربه چاپخانههای صنعتی و حرفهای نشان میدهد که رعایت استانداردها نهتنها کیفیت محصول را تضمین میکند؛ بلکه به صرفهجویی در مواد مصرفی، کاهش زمان آمادهسازی و افزایش بازدهی کارکنان نیز منجر میشود، زیرا چاپخانههای استاندارد از نظر اعتماد مشتری و جایگاه بازار، در موقعیت بهتری قرار دارند.
اهمیت توجه به استانداردسازی در چاپخانهها به نکات مختلفی بر میگردد؛ زیرا مستقیماً بر کیفیت، بهرهوری، هزینهها و رضایت مشتری تأثیر میگذارد. اما مهمترین دلایل و جنبههای اهمیت استانداردسازی در چاپخانهها شامل حفظ و افزایش کیفیت چاپ، کاهش ضایعات و هزینهها، افزایش سرعت و بهرهوری، تضمین سازگاری با سفارشدهندگان و بازار بینالمللی، ارتقاء برند و اعتماد مشتری و بهبود ایمنی و پایداری محیطی است.
بهعنوان مثال با اجرای استانداردهایی مانند ISO 12647 برای فرآیند چاپ، کیفیت خروجی در تمام مراحل چاپ یکنواخت میماند و از تغییر رنگ، اشباع بیش از حد، یا تفاوت میان نسخههای چاپی جلوگیری میشود. همچنین مشتریان، خروجی قابل پیشبینی و مطابق انتظار دریافت میکنند. بهطور کلی استانداردسازی فرآیندها موجب میشود، میزان خطا، اتلاف کاغذ، جوهر و انرژی کاهش یابد و با کنترل دقیق تنظیمات دستگاهها مثل فشار، دما، رطوبت و تراز رنگ دوبارهکاریها کمتر میشود.
وقتی مراحل چاپ، طبق استاندارد تعریف شده باشند، اپراتورها دقیق میدانند چه پارامترهایی را رعایت کنند، هماهنگی بین بخشهای طراحی، پیشچاپ، چاپ و پس از چاپ بهبود مییابد و زمان آمادهسازی کاهش پیدا میکند. شرکتهای بزرگ و بازارهای صادراتی، معمولاً فقط با چاپخانههای دارای استاندارد همکاری میکنند. داشتن گواهیهای استاندارد مانند مدیریت کیفیت یا فرآیند چاپ نشانهی حرفهای بودن چاپخانه است.
سعید کلاری، فعال حوزه چاپ در این زمینه معتقد است؛ باید توجه داشت که استانداردهای موجود در صنعت چاپ در قالب استاندارهای اروپایی، آمریکایی و ژاپنی دستهبندی میشوند که هرکدام تعریف مشخص و مجزایی دارند، اما استانداردسازی در صنعت چاپ کشور با توجه به تعاریف موجودی که وجود دارد به جز چاپخانههای تراز بالا که دارای مدیریتی تخصصی و علمی هستند، فاصله بسیار زیادی با ماهیت علمی _ تخصصی آن دارد.
وی با بیان اینکه علت آن عموماً یا کمبود منابع و امکانات و یا فقر اطلاعات فنی و در بعضی مواقع هزینه زیاد استاندارسازی است، ادامه داد: به همین دلایل است که استانداردسازی اغلب از سوی چاپخانهها آنچنان جدی گرفته نمیشود، شما نمیتوانید از چاپخانههایی که مکان آنها در زیرزمین است، فضای محدودی دارند و فاقد تهویه مناسب و در عین حال دچار رطوبتی بیش از اندازه هستند توقع رعایت استاندارهای مشخص صنعت چاپ را داشته باشید.
به گفته کلاری، این دسته از چاپخانهها که عموماً سنتی هستند، حتی قائل به جانمایی صحیح ماشینآلات براساس مسیر خط تولید خود نیستند، چون فاقد شرایط لازم هستند و همینقدر که بتوانند دستگاهها را در کنار هم ولو در دل یکدیگر مستقر کنند کلاهشان را بالا میاندازند.
وی با بیان اینکه برای شروع مسیر، باید آموزشهای لازم از طریق متولیان این صنعت به مدیران چاپخانهها داده شود، گفت: مدیران باید متوجه این نکته مهم شوند که در صورت رعایت استاندارها، علاوه بر بهرهوری حداکثری، خروجی استاندارد و کار چاپی با کیفیتی را به مشتریان خود ارائه خواهند کرد، در این صورت مدیران چاپخانهها تصمیم خواهند گرفت که تغییرات و بهینهسازی چاپخانههای خود را در دستور کار خود قرار دهند.
تجربه برخی از چاپخانهها نشان میدهد، چاپخانهای که براساس استاندارد کار میکند، کیفیت ثابت و حرفهای ارائه میدهد و اعتماد مشتری را جلب میکند، این امر به افزایش سفارشها، وفاداری مشتری و شهرت مثبت منجر میشود. رعایت استانداردهای زیستمحیطی در چاپخانهها موجب کاهش آلودگی، مصرف مواد شیمیایی و تولید پسماند میشود؛ البته که ایمنی کارکنان نیز در محیطهای استاندارد بیشتر تضمین میشود.
استانداردسازی؛ یک التزام
اما نبود یا ابهام در استانداردهای ملی و اجرای ضعیفِ استانداردهای بینالمللی، برخی چاپخانهها استانداردهایی مثل رنگ در چاپ افست را نمیشناسند یا اجرا نمیکنند، از سوی دیگر تجهیزات قدیمی یا ناسالم نیز یک آفت و مانع جدی برای استانداردسازی است، ماشینآلات فرسوده، نگهداری نامنظم، نبود برنامه سرویس و کالیبراسیون منظم یکی از مشکلاتی است که اهالی چاپ با آن درگیر هستند. کیفیت مواد اولیه نامتجانس نیز موضوع دیگری است که صنف با آن درگیر است.
حمیدرضا طاهری آشتیانی، فعال حوزه چاپ در این زمینه معتقد است؛ استانداردسازی چند وجه و چند شکل دارد؛ به عنوان مثال اگر هدف از استانداردسازی استاندارد فرایند چاپ باشد، در صنعت بستهبندی انعطاف پذیر، شاید از ۲۰۰ واحد چاپی کمتر از ۱۰ واحد استاندارد هستند، به طوری که طبق آخرین اطلاعات من بیشتر از پنج واحد نیست که پروفایل میکینگ و کالر منجمنت را از پیش از چاپ تا چاپ و تا بعد از چاپ را استانداردسازی کرده باشند.
وی با بیان اینکه وقتی یک سفارش چاپی وارد مجموعهها میشود، تفاوت فاحشی بین طرحی که مشتری میآورد با آنچه درمانیتور میبینیم، ادامه داد: یعنی امروز کمتر از ۱۰ واحد در صنعت چاپ بین سه مدیای طیف نور، روی کاغذ و پشت فیلم استانداردسازی چاپ را پیاده کردهاند، البته استانداردسازی در فرایند چاپ، فرایند کم هزینهای نیست اما در این میان فرایند استانداردسازی چاپ به نرمافزار و سختافزار نیاز دارد به طوری که تا انتهای کار مرکب ورودی به چاپخونهها و مدیریت رنگ.
طاهری آشتیانی با طرح این موضوع که استانداردسازی در صنعت چاپ یعنی اینکه شما فرایندها را مدیریت کیفیت یا استاندارد سازی کنید، افزود: ما در خیلی از مجموعهها از جمله مجموعه خودمان یک سری استانداردهای داخلی تعریف کردیم که بعضی از آنها از بازدیدها، از مراجعات و از نیازهای مشتریان نشات گرفته است، به عنوان مثال وقتی یک مجموعه لفاف غذایی تولید میکند، باید پروانه ساخت وزارت بهداشت بگیرد، اکنون خیلی از لفافهای ما استاندارد اجباری دارد مثل پاکت ساندیس یا سس کچاپ که باید استاندارد اجباری خود را از موسسه ملی استاندارد بگیرند. اما مساله اینجا است که به اندازه انگشتهای یک دست در صنعت ما این کار را نکردهاند.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که موانع استانداردسازی، چیست، گفت: استانداردسازی اگر بر مبنای تشخیص فاکتورهای مهم بر کیفیت یا بر مبنای اجرای استاندارد و منطبق با استانداردهای جهانی فرایندهای عملیات چاپ باشد، یعنی از انتخاب مواد اولیه تا تناسب و تطبیق با اولویتهای بستهبندی هیچ وقت انجام نشده است.
طاهری آشتیانی با طرح این موضوع که استقرار استاندارد و نیاز به این اجرا برخاسته از سطح آگاهی، سواد و اطلاعات عوامل دستاندرکار است، عنوان کرد: اگر صاحب یک چاپخانه متوسط باشیم اما کاری با استانداردهای بینالمللی به ما سفارش داده شود، از او خواسته میشود که الزامات استاندارد را رعایت کنند، در این میان غیر از فرایندهای استاندارد که اصل مطلب هست یعنی به غیر از تهیه کالای استاندارد، اجرای فرایند استاندارد هم مهم خواهد بود.
به گفته این فعال حوزه چاپ، آنچه که در صنعت چاپ جا مانده است، تعریف استانداردهای روشهای اجرای فرایند چاپ است، در حقیقت مولفههای استاندارد برای اجرا خیلی کم داریم، در همه جای دنیا و کشورهای پیشرفته روشها وجود دارد اما آیا استفاده از هر مرکبی، از هر منشایی و در هر بستهبندیای مجاز است؟
وی با طرح این موضوع که تشخیص و پیادهسازی الزامات اجرای چاپ از فضای اجرای چاپ گرفته تا مواد اولیه صنعت چاپ همه به معنای استانداردهای انجام فرایند چاپ است، گفت: ما در این بخش یک ضعف بزرگ دریم و یکی از اصلیترین موانع آن عدم دانش و اطلاع کافی دستاندرکاران این حوزه یا عدم التزام عوامل انجام این فرایند به استانداردهای بین المللی است، البته شاید مشتریها هم نمیدانند که باید این استانداردها را مطالبه کنند.
طاهری آشتیانی، با بیان اینکه اگر تبیین ارزشهای استانداردسازی را در عموم جامعه مخاطبان صنعت چاپ تعریف شود، ناخودآگاه صنف به سمت انجام این کار سوق داده میشوند، گفت: توقف پشت چراغ قرمز راهنمایی در رانندگی یک التزام و استاندارد است، در رانندگی اگر رانندهها و کسانی که از خیابان تردد میکنند این مطلب را بدانند، هیچ خطری طرفین را تهدید نمیکند، مثال راننده و عابر پیاده را به این خاطر زدم که چاپخانهدار و مشتری کالای چاپی به مثابه همان دو نفری هستند که مثال زدم، هر دو باید به اهمیت استاندارد آگاه باشند.
وی همچنین گفت: میتوان گفت که افزایش سطح آگاهی عمومی یکی از وظایف نهادهای نظارتی و در حقیقت بالادستی چاپ از اتحادیه گرفته تا ارگانهای دولتی است، صنوف میتوانند بانی این آگاه سازی باشند؛ نقطه شروع و چگونگی آن باید توسط نهادهای دولتی و اتحادیه انجام شود، البته چاپخانههایی هم داریم که عطف به تشخیص، عطف به ضرورت و عطف به نیاز رفتهاند و استانداردسازی کردهاند.
∎