مولانا غلام علی، مبلغ نامدار شهر گجرات، در سال ۱۲۴۳ش در شهر بمبئی چشم به جهان گشود. پدرش حاجی اسماعیل نام داشت. وی نام «ناجی» را برای خود برگزید و از آن پس به «حاجی ناجی» شهرت یافت.
در سال ۱۲۸۲ قمری، در سن دوازدهسالگی وارد مدرسهی عربیِ مولانا قادر حسین شد؛ او از سوی مرجع بزرگ وقت آیت الله العظمی شیخ زینالعابدین مازندرانی به عنوان مبلغ به هند اعزام شده بود. حاجی ناجی در مدت سه سال، افزون بر فراگیری علوم قرآنی، بر زبانهای عربی و فارسی نیز تسلط یافت و نزد استادان مدرسه، جایگاه علمی و اخلاقی والایی پیدا کرد. او نهایت احترام را برای استاد خویش قائل بود؛ چنانکه هرگاه مولانا قادر حسین قصد خروج از اتاق داشت، کفشهای او را جفت میکرد. استاد نیز در حقش چنین دعا میکرد: «پسرم! همانگونه که کفشهای مرا جفت میکنی، خدا کند روزی برسد که مردم کفشهای تو را جفت کنند.»
پس از پایان تحصیل نزد مولانا قادر حسین، از محضر مولانا سید غلام حسین مجتهد حیدرآبادی نیز بهرهمند گردید.
در سال ۱۳۰۰ قمری/۱۲۶۱ش همراه والدین خود برای زیارت عتبات عالیات به ایران و عراق سفر کرد. پس از بازگشت، به مدت یک سال در شهر مالیگاؤن مهاراشترا به عنوان امام جماعت فعالیت نمود و مردم را به مذهب اهلبیت (ع) دعوت میکرد. سپس به دعوت مولانا غلام حسین مجتهد حیدرآبادی به مهوا در گجرات رفت و با توجه به وضعیت مذهبی شیعیان آن منطقه، آنجا را وطن خود قرار داد.
در سال ۱۲۸۰ش مولانا غلام علی انجمن شیعیان اثناعشری خوجه را در شهر بمبئی بنیان نهاد و در نخستین روزهای تأسیس، مجالس و محافل مذهبی را در منزل خویش برگزار میکرد. در سفری که به کربلا داشت، به دیدار آیتالله شیخ زینالعابدین مازندرانی رفت و دویست مسئلهی فقهی را از ایشان استفتا نمود و همه را با خط خود نوشت.
سخنان و نوشتههای حاجی ناجی در دل مردم نفوذ فراوان داشت و آنان را به دین و مذهب شوقمندتر میکرد. میر آقا لکنهوی به او لقب «خیرالذاکرین» داد. در سال ۱۳۱۱ قمری/۱۲۷۲ش بار دیگر برای زیارت به عراق رفت و در دیدار با آیتالله شیخ محمدحسین مازندرانی، آن مرجع بزرگ به او فرمود: «چرا سفر زیارتی خود را طولانی میکنی؟ هرچه زودتر به وطن بازگرد، زیرا زیارت مستحب است، اما تبلیغ واجب.»
مردم او را همچون رهبری دینی میدانستند و در امور مذهبی و اجتماعی به وی رجوع میکردند. او نیز برای حل مشکلات مردم حتی به دورافتادهترین روستاها سفر میکرد. در کنار فعالیتهای مذهبی، برای تأمین معاش به تجارت چرم اشتغال داشت.
در یکم ذیالقعدهی ۱۳۱۰ قمری/۱۲۷۱ش ماهنامهای به نام «راه نجات» منتشر کرد.
در سال ۱۳۱۴ قمری/۱۲۷۵ش در شهر احمدآباد گجرات چاپخانهای خرید و آن را «مرکز طباعة اثناعشری» نام نهاد. به همین سبب شهر بهاونگر را ترک کرد و در احمدآباد ساکن شد. او برای شیعیان گجراتیزبان، واژههای گجراتی را در برابر واژههای عربی قرار داد تا بتوانند قرآن، دعاها و زیارات را بهآسانی بخوانند.
در سال ۱۳۱۲ قمری / حدود ۱۲۷۳ش ماهنامهی «نور ایمان» و در سال ۱۳۲۶ قمری /۱۲۸۷ش مجلهی «باغ نجات» را بنیان گذاشت. در شهرها و مراسم گوناگون مذهبی و مردمی، همواره بهعنوان سخنران حضور داشت. همچنین در مهوا با همکاری یکی از خیرین خوجه، مدرسهای دینی تأسیس کرد.
اکنون در همانجا که مرکز انتشارات او قرار دارد، خوابگاهی برای دانشآموزان پایههای یازدهم و دوازدهم ساخته شده است که در آن غذا و امکانات رفاهی در اختیارشان قرار دارد.
وی در کنار همهی فعالیتها، کتابهای بسیاری نیز نگاشت. در سال ۱۳۲۱ قمری / ۱۲۸۲ش ترجمه و تفسیر قرآن کریم را به زبان گجراتی نوشت. چون بیشتر جماعت خوجهی اثناعشری با رسمالخط عربی آشنا نبودند، بسیاری از دعاها را به گجراتی برگرداند و کتابهای فراوانی در آن زبان نگاشت. بدینسان، شیعیان خوجه در سراسر جهان — از اروپا و آمریکا تا آفریقا، هند، پاکستان و استرالیا — توانستند دعاهای روزانهی خود را بهدرستی قرائت کنند.
تعداد آثار او بهطور دقیق مشخص نیست، اما آثار شناختهشدهی وی بهعنوان «مبلغ گجرات» ۲۸۹ تألیف است. نویسندهی کتاب «شیعیان خوجهی اثناعشری»، عرب احمدی، مینویسد که آثار واقعی او بسیار بیش از این است. بخشی از نوشتههای چاپنشدهی او در حادثهی آتشسوزی منزلش در سال ۱۳۱۱ش از میان رفت.
با همکاری حاجی غلام حسین میگهانی و دیگر اعضای مؤسسهی حاجی ناجی، ساختمانی زیبا خریداری شد که در آن تا پایهی دوازدهم به دانشآموزان آموزش داده میشود و امکانات رفاهی و تغذیه فراهم است. در همان ساختمان کتابخانهای عمومی نیز تأسیس گردید تا طالبان علم از آن بهره برند. همچنین در همان مجموعه، مرکز نشر و توزیع کتاب و نیز داروخانهای به نام حاجی ناجی دایر شد که نیازمندان داروی خود را بهطور رایگان دریافت میکنند.
سرانجام، این عالم ربانی و پرهیزگار که در ۲۸ صفر ۱۲۷۹ قمری /۱۲۴۰ش در بمبئی دیده به جهان گشوده بود، در ۹ ذیالحجهی ۱۳۶۲ قمری ۱۳۲۲ش در بهاونگر گجرات چشم از جهان فروبست و با بدرقهی انبوهی از دوستداران در آرامگاه آرامباغ بهاونگر ــ که امروزه به نام قبرستان حاجی ناجی شناخته میشود ــ به خاک سپرده شد.
منبع: نجومالهدایه، تحقیق و تألیف: مولانا سید غافر رضوی فلک چھولسی و مولانا سید رضی زیدی پھندیروی، جلد هشتم، ص۸۹، دانشنامهی اسلام، مرکز بینالمللی میکروفیلم نور، دهلی
ارائه دهنده: دانشنامه اسلام، مرکز بین المللی میکروفیلم نور دهلی
مولانا غلام علی، مبلغ نامدار شهر گجرات، در سال ۱۲۴۳ش در شهر بمبئی چشم به جهان گشود. پدرش حاجی اسماعیل نام داشت. وی نام «ناجی» را برای خود برگزید و از آن پس به «حاجی ناجی» شهرت یافت.
در سال ۱۲۸۲ قمری، در سن دوازدهسالگی وارد مدرسهی عربیِ مولانا قادر حسین شد؛ او از سوی مرجع بزرگ وقت آیت الله العظمی شیخ زینالعابدین مازندرانی به عنوان مبلغ به هند اعزام شده بود. حاجی ناجی در مدت سه سال، افزون بر فراگیری علوم قرآنی، بر زبانهای عربی و فارسی نیز تسلط یافت و نزد استادان مدرسه، جایگاه علمی و اخلاقی والایی پیدا کرد. او نهایت احترام را برای استاد خویش قائل بود؛ چنانکه هرگاه مولانا قادر حسین قصد خروج از اتاق داشت، کفشهای او را جفت میکرد. استاد نیز در حقش چنین دعا میکرد: «پسرم! همانگونه که کفشهای مرا جفت میکنی، خدا کند روزی برسد که مردم کفشهای تو را جفت کنند.»
پس از پایان تحصیل نزد مولانا قادر حسین، از محضر مولانا سید غلام حسین مجتهد حیدرآبادی نیز بهرهمند گردید.
در سال ۱۳۰۰ قمری/۱۲۶۱ش همراه والدین خود برای زیارت عتبات عالیات به ایران و عراق سفر کرد. پس از بازگشت، به مدت یک سال در شهر مالیگاؤن مهاراشترا به عنوان امام جماعت فعالیت نمود و مردم را به مذهب اهلبیت (ع) دعوت میکرد. سپس به دعوت مولانا غلام حسین مجتهد حیدرآبادی به مهوا در گجرات رفت و با توجه به وضعیت مذهبی شیعیان آن منطقه، آنجا را وطن خود قرار داد.
در سال ۱۲۸۰ش مولانا غلام علی انجمن شیعیان اثناعشری خوجه را در شهر بمبئی بنیان نهاد و در نخستین روزهای تأسیس، مجالس و محافل مذهبی را در منزل خویش برگزار میکرد. در سفری که به کربلا داشت، به دیدار آیتالله شیخ زینالعابدین مازندرانی رفت و دویست مسئلهی فقهی را از ایشان استفتا نمود و همه را با خط خود نوشت.
سخنان و نوشتههای حاجی ناجی در دل مردم نفوذ فراوان داشت و آنان را به دین و مذهب شوقمندتر میکرد. میر آقا لکنهوی به او لقب «خیرالذاکرین» داد. در سال ۱۳۱۱ قمری/۱۲۷۲ش بار دیگر برای زیارت به عراق رفت و در دیدار با آیتالله شیخ محمدحسین مازندرانی، آن مرجع بزرگ به او فرمود: «چرا سفر زیارتی خود را طولانی میکنی؟ هرچه زودتر به وطن بازگرد، زیرا زیارت مستحب است، اما تبلیغ واجب.»
مردم او را همچون رهبری دینی میدانستند و در امور مذهبی و اجتماعی به وی رجوع میکردند. او نیز برای حل مشکلات مردم حتی به دورافتادهترین روستاها سفر میکرد. در کنار فعالیتهای مذهبی، برای تأمین معاش به تجارت چرم اشتغال داشت.
در یکم ذیالقعدهی ۱۳۱۰ قمری/۱۲۷۱ش ماهنامهای به نام «راه نجات» منتشر کرد.
در سال ۱۳۱۴ قمری/۱۲۷۵ش در شهر احمدآباد گجرات چاپخانهای خرید و آن را «مرکز طباعة اثناعشری» نام نهاد. به همین سبب شهر بهاونگر را ترک کرد و در احمدآباد ساکن شد. او برای شیعیان گجراتیزبان، واژههای گجراتی را در برابر واژههای عربی قرار داد تا بتوانند قرآن، دعاها و زیارات را بهآسانی بخوانند.
در سال ۱۳۱۲ قمری / حدود ۱۲۷۳ش ماهنامهی «نور ایمان» و در سال ۱۳۲۶ قمری /۱۲۸۷ش مجلهی «باغ نجات» را بنیان گذاشت. در شهرها و مراسم گوناگون مذهبی و مردمی، همواره بهعنوان سخنران حضور داشت. همچنین در مهوا با همکاری یکی از خیرین خوجه، مدرسهای دینی تأسیس کرد.
اکنون در همانجا که مرکز انتشارات او قرار دارد، خوابگاهی برای دانشآموزان پایههای یازدهم و دوازدهم ساخته شده است که در آن غذا و امکانات رفاهی در اختیارشان قرار دارد.
وی در کنار همهی فعالیتها، کتابهای بسیاری نیز نگاشت. در سال ۱۳۲۱ قمری / ۱۲۸۲ش ترجمه و تفسیر قرآن کریم را به زبان گجراتی نوشت. چون بیشتر جماعت خوجهی اثناعشری با رسمالخط عربی آشنا نبودند، بسیاری از دعاها را به گجراتی برگرداند و کتابهای فراوانی در آن زبان نگاشت. بدینسان، شیعیان خوجه در سراسر جهان — از اروپا و آمریکا تا آفریقا، هند، پاکستان و استرالیا — توانستند دعاهای روزانهی خود را بهدرستی قرائت کنند.
تعداد آثار او بهطور دقیق مشخص نیست، اما آثار شناختهشدهی وی بهعنوان «مبلغ گجرات» ۲۸۹ تألیف است. نویسندهی کتاب «شیعیان خوجهی اثناعشری»، عرب احمدی، مینویسد که آثار واقعی او بسیار بیش از این است. بخشی از نوشتههای چاپنشدهی او در حادثهی آتشسوزی منزلش در سال ۱۳۱۱ش از میان رفت.
با همکاری حاجی غلام حسین میگهانی و دیگر اعضای مؤسسهی حاجی ناجی، ساختمانی زیبا خریداری شد که در آن تا پایهی دوازدهم به دانشآموزان آموزش داده میشود و امکانات رفاهی و تغذیه فراهم است. در همان ساختمان کتابخانهای عمومی نیز تأسیس گردید تا طالبان علم از آن بهره برند. همچنین در همان مجموعه، مرکز نشر و توزیع کتاب و نیز داروخانهای به نام حاجی ناجی دایر شد که نیازمندان داروی خود را بهطور رایگان دریافت میکنند.
سرانجام، این عالم ربانی و پرهیزگار که در ۲۸ صفر ۱۲۷۹ قمری /۱۲۴۰ش در بمبئی دیده به جهان گشوده بود، در ۹ ذیالحجهی ۱۳۶۲ قمری ۱۳۲۲ش در بهاونگر گجرات چشم از جهان فروبست و با بدرقهی انبوهی از دوستداران در آرامگاه آرامباغ بهاونگر ــ که امروزه به نام قبرستان حاجی ناجی شناخته میشود ــ به خاک سپرده شد.
منبع: نجومالهدایه، تحقیق و تألیف: مولانا سید غافر رضوی فلک چھولسی و مولانا سید رضی زیدی پھندیروی، جلد هشتم، ص۸۹، دانشنامهی اسلام، مرکز بینالمللی میکروفیلم نور، دهلی
ارائه دهنده: دانشنامه اسلام، مرکز بین المللی میکروفیلم نور دهلی