در جهان امروز، تب فناوری از همیشه داغتر است. آیفون ۱۷ تازه معرفی شده؛ صفهای طولانی در دبی، پستها و استوریهایی که خرید یک گوشی تازه را نه تجمل، که «سبک زندگی» معرفی میکنند. اما هیچکس نمیپرسد گوشی قبلی چه میشود؟ تلویزیون، لپتاپ، ساعت هوشمندِ قدیمی کجا میرود؟ همین وسایل رهاشده، در انبارها و انبوه زبالهها، در حال آلوده کردن خاک و آب ما هستند.
در کشور ما، سالانه صدها هزار تُن پسماند الکترونیکی تولید میشود، اما هنوز شبکهای منسجم برای جمعآوری و بازیافت آن وجود ندارد. قوانین تصویب میشوند، آییننامهها بعد از ساعتها کار کارشناسی نهایی میشوند، اما در اجرا درماندهایم. برای نمونه، در سال ۱۴۰۱، هنگام بررسی آییننامه «کاهش مصرف کیسههای پلاستیکی»، بندی برای ممنوعیت توزیع و فروش کیسههای پلاستیکی زیر ۲۵ میکرون پیشبینی شده بود، اما به دلیل عدم آمادگی دستگاههای اجرایی حذف شد.
در طول سه دهه خدمت در محیط زیست، بارها دیدهام که ما در تدوین قوانین و آییننامهها کم نمیآوریم، اما در اجرا چرا، بودجهها اندک است، فناوریها بهروز نمیشوند و بیش از ۷۰ درصد مراکز دفن زبالههای کشور هنوز با استانداردها فاصله دارند.
در این میان، مافیای زباله فعال است، همزمان شبکههای غیرمجاز پسماند الکترونیکی نیز عمل میکنند - یا این ضایعات را در کارگاههای غیراصولی «بازیابی» میکنند یا در دفنگاههای غیربهداشتی دفن مینمایند؛ خاک و آب آرامآرام آلوده میشوند و پیامدهای آن سلامت انسان و محیط زیست را تهدید میکند. همین تفاوتهاست که میان ما و کشورهای توسعهیافته دیواری از فاصله کشیده است؛ آنها پسماند را منبع میبینند، ما مزاحم. آنها از دل زباله فلزات گرانبها استخراج میکنند، ما آن را با خاک یکسان میکنیم.
پسماند الکترونیکی فقط یک وسیله خراب نیست؛ نماد ناترازی بزرگتر ماست، میان قانون و عمل، میان شعار و مسئولیت. سرب، جیوه و کادمیومِ همین گوشیهای «باهوش»، آرام در خاک و آب ما رها میشوند و سپس، در آمار بیماریها بازمیگردند.
امسال، شعار روز جهانی پسماند الکترونیکی روشن و هشداردهنده است:
«پسماند الکترونیکیات را بازیافت کن - حیاتی است!»
این فقط یک شعار نیست؛ دعوتی است به تأمل؛ اگر ما برای منابع حیاتیمان تصمیم نگیریم، طبیعت خودش دیر یا زود برایمان تصمیم خواهد گرفت.
** مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و پژوهشگر و متخصص محیط زیست