به گزارش خبرنگار آنا، اسماعیل منصوری لاریجانی استاد فلسفه و عرفان و مدیر مؤسسه حکمت علوی در پیشهمایش «شاهرود شهر معلمان دین و اخلاق» به میزبانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و در جمع کارشناسان فرهنگی اظهار کرد: معمولاً در اینگونه جلسات بیان و عنوان میشود که در سمینار اصلی، نظرات حاضران و دوستان نیز لحاظ شود؛ اما الحمدلله مشاهده شد که حضور دوستان خوب و مؤثر است و اینجانب در حال حاضر کتابی با عنوان «سیر تطور عرفان اسلامی براساس متون» را زیر چاپ دارم.
وی اضافه کرد: در عصر پیدایش، عرفان زاهدانه از دنیا دور بودن را مبنا قرار میداد و تمام آموزههایشان براساس قرآن و روایت بود و معرفی متون معروف هر دوره ضروری است؛ کتاب «قوت القلوب» از ابوطالب مکی یک کتاب بسیار روانشناسی عرفانی است، به این معنا که عرفان را براساس منازل و مقامات درونی انسان بررسی میکند و ای کاش این کتاب را بعد از انقلاب اسلامی در دانشگاههای روانشناسی، معارف و اخلاق ما استفاده میکردند؛ این کتاب بسیار عجیبی است.
استاد فلسفه و عرفان و مدیر مؤسسه حکمت علوی متذکر شد: معنویتگرایی رشد کرده و ترس از این وجود دارد، 2461 آیه در قرآن کریم داریم که همه به عالم انفسیه انسان اشاره دارند و خیلی عجیب است. عرفان از کجا میآید؟ منشأ آن اینکه به درون خودت سفر کنید، سفر صد بار سفر است؛ نه یک بار، نه دو بار، بلکه صد بار باید پخته شود «صوفی بیا که آینه صافیست جام را»، این جام، جام معرفت همین قرآن کریم است.
تأکید بر نور حکمت؛ چرا ایمان بدون نور بیمعناست؟
منصوری لاریجانی متذکر شد: باید توجه داشت که پیدایش عرفان ریشه در قرآن دارد. چقدر خوب است که مفسرین ما از آن استفاده کنند. علامه طباطبایی در صفحه تمام تفاسیر روایی نقل میکنند که اینها چه کسانی بودند؟ اصحاب صفه بودند که در مسجد نشسته بودند. عارف اسلامی کسی است که شب و روز به فکر خدا باشد؛ نیم ساعت قبل از نماز مغرب ذکر داشته باشد و نیم ساعت هم صبح قبل از نماز. این آیات قرآن کریم یا حدیث امام صادق علیهالسلام را استفاده میکنند و عرفان عبارت است از کشش مؤمن مسلمان. امام صادق علیهالسللام فرمودند که «لاَ يَدْخُلُ حَلاَوَةُ اَلْإِيمَانِ قَلْبَ سِنْدِيِّ ٍّ وَ لاَ زِنْجِيٍّ وَ لاَ خُوزِيٍّ وَ لاَ كُرْدِيٍّ وَ لاَ بَرْبَرِيٍّ وَ لاَ نَبْكِ اَلرَّيِّ وَ لاَ مَنْ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ مِنَ اَلزِّنَا» شيريني ايمان دل سندی و زنجی و خوزستانی و كردی و بربری و مردم زمين پرنشيب و فراز زی و زنا زاده راه نمیيابد.» عرفان عبارت است از چشیدن ایمان است.
وی تشریح کرد: اواخر سده دوم و سده سوم افرادی مانند منصور حلاج و بایزید بسطامی و دیگران ظهور کردند؛ همانطور که در عصر ترجمه، منابع یونانی وارد جهان اسلام شد (فلسفه ارسطو و افلاطون)، منابع عرفانی نیز وارد شد؛ عرفان مسیحیت نیز وارد شد و با هم آمیخته گشت و نظریه وحدت وجود مطرح شد. این امر موجب شد که فضای عرفان، شاعرانه و عاشقانه شود؛ بنابراین عرفان زاهدانه تبدیل میشود به صوفی؛ در اصل یعنی صاف شدن، اما پشمینهپوشی. آیه قرآن کریم از نظر ریشه، تصوف و عرفان هیچ فرقی ندارد، درست است، اما اینجا یک مقدار عاشقانه و شاعرانه افراطگرایی وارد عرفان شد. کافی است، نیازی به عقل نیست و این را عرفان عاشقانه میگوید.
استاد فلسفه و عرفان و مدیر مؤسسه حکمت علوی یادآور شد: نخستین عارفی که یک کتاب فلسفی نوشت و عرفان را عقلانی کرد. گفت که الله سالک الیالله، «راه رو را سالک ره فکر اوست. فکرتی کان مستفاد از ذکر اوست. ذکر باید گفت تا فکر آورد. صد هزاران معنی بکر آورد» بین ذکر و فکر آشتی داد و فقط زمزمه نیست و باید توجه کرد و بعد ما میگوییم صحبت میکند که مظهر تجلی ولایت در وجود مبارک امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام پیدا شد؛ یکی پیدا شد گفت که جایی باید باشد که عقل و عشق باهم آشتی کنند، گره بخورند با آن حکمت.
منصوری لاریجانی تشریح کرد: دقت کنید، حکمت بحثی همان فلسفه است، فلسفهای که امام نهتنها عاشق بود، شاگرد مکتب ملاصدرا بود، مرید ملاصدرا میرسد آنچنان بحث میکند که عصر مشروعیت است؛ یعنی عاشق است و با معشوق بحث میکند و ایشان از آیات استفاده میکند.
استاد فلسفه و عرفان و مدیر مؤسسه حکمت علوی افزود: حکمت نور است که آن نور مشرقش نور حکمت است که مولوی هم همین را میگوید: «چون خوری یکبار از ماکول نور / خاک ریزی بر سر نان و تنور، عقل دو عقلست اوّل مکسبی / که در آموزی چو در مکتب صبی، از کتاب و اوستاد و فکر و ذکر / از معانی وز علوم خوب و بکر، عقل تو افزون شود بر دیگران / لیک تو باشی ز حفظ آن گران.»
وی متذکر شد: «من سر نخورم که سر گرانست/ پاچه نخورم که استخوانست، بریان نخورم که هم زیانست/ من نور خورم که قوت جانست، زشتها اندک اندک خلق بود تا فضای ابر را غالب شوند، ظلمت محض است. چطور ادعای ایمان مسلمان میکند؟ خود را معلم اخلاق دین میداند، بدون اینکه خیلی راجع به نور در عرفان صحبت شده باشد و همانطور که جسم ما غذا نیاز دارد روح و جان ما هم غذا نیاز دارد.
استاد فلسفه و عرفان و مدیر مؤسسه حکمت علوی تشریح کرد: چقدر این جان ما عزیزان ما عقل است. خود مولوی میگوید: «من بسیاری از درهای اشعاری که در مثنوی گفتم با خواندن کتاب ربانی عقد ربانی از یک طرف تعریف میدهد، از یک طرف تدریس میگیرد؛ یعنی هم تعلق میگیرد، «عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند مرد اگر هست به جز عارف ربانی نیست».
منصوری لاریجانی افزود: امام خمینی (ره) فرمودند چرا انقلاب اسلامی کردیم؟ امام فرمود: جمهوری اسلامی، نظام جمهوری اسلامی عرفان اسلامی ماست تا با عرفان اسلامی تمدنساز بشویم و دنیا را تسهیل کنیم. فقط اسم فرودگاه که نداشتند، بلکه اندیشه این بزرگوار تا شرق و غرب عالم رسید. دقت کنید، اگر دولتمردان ما، اگر ما، اگر صاحبان قلم و اندیشه به عرفان اسلامی نپردازند، بزرگترین آسیب را به جمهوری اسلامی وارد آوردهاند.
استاد فلسفه و عرفان و مدیر مؤسسه حکمت علوی بیان کرد: اندیشه عرفان، عرفانی امام نظریه مانیفست راهبردی کاربردی و همهچیز نظام جمهوری بود ملاصدرا را از اصفهان بیرون کردند. علمای قوم بیرونش کردند. رفت کجا؟ رهایش نکردند. گفتند ملاصدرا حتماً باید در ملاءعام اعدام شود شاه عباس گفت که تحصیل عرفان اسلامی برای مردم عام مستحب است، اما برای شما علما واجب است، چه اینکه ادراک ولایت با خواندن یک کتاب نمیشود؛ بنابراین «از کوزه همان برون تراود که در اوست.» این درون من است، باطن من است.
وی در ادامه توضیح داد: من خواهش میکنم. آدم وقتی که شاه برود، من خودم سواد… اللهم صل علی محمد. کتاب نیاز دارید. ما وقتی که میرویم به طرف مشهد مهمانطور که جسم ما قبر دارد حال ما هم قبر دارد و آن نفس است.
استاد فلسفه و عرفان و مدیر مؤسسه حکمت علوی گفت: انشاءالله شهرستان شاهرود مرکز و پایتخت عرفان و حکمت شود و شما از اصفهان بگیرید. اصفهانیها مدعی شدند راه بیفتد با عرفان و حکمتسازی، با عرفان و حکمت میتوان جمهوری اسلامی را از مهلکه نجات داد و نجات حکمت وسیله ارتباط است. استادان عزیز قبول کنید که دانشگاههای ما را برگرداندند و جوانان ما را هم برگردانید. حدیثی از امام صادق علیهالسلام است که فرمودند: ««و طلبت نور القلب، فوجدته فی التفکر و البکاء.» یعنی روشنایی نور قلب را در تفکر جستم، درحالی که امام معصوم منبع نور است و میگویند نور را در دو چیز یافتند: تفکر.
انتهای پیام/