خبرگزاری آنا- علی رحمانی: با وجود داغ بودن موضوع برخورد تمدنها در بازار تحلیلهای مرتبط با وقایع سیاسی روابط بینالملل و متعاقب آن، ادعای پیروزی نهائی لیبرالیسم توسط «فرانسیس فوکویاما»، با ورود گفتمان انقلاب اسلامی به سالهای پایانی دهه سوم حیات خود، جهان شاهد ارائه نظریهای نوین، ساختارمند و عمیق در حوزه نگاه تمدنی به جهان اسلام و متعلقات تمدنی آن توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای (مد ظله العالی) با عنوان تمدن نوین اسلامی بود.
پس از مطرح شدن این دیدگاه جدید نسبت به تمدن اسلامی و ملزومات مربوط به آن، تلاش برای تطبیق این نگاه نوین با اقتضائات بومی جهان اسلام و عناصر مربوط به آن آغاز شد. گفتوگوی خبرگزاری آنا با «سیدعلی بطحائی» عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی تلاشی است در جهت فهم نسبت نظریه تمدن نوین اسلامی با مسئله حیاتی فلسطین.
آنا: نگاه تمدنی رهبر انقلاب به فلسطین دارای چه عللی است و چه شباهتهایی با سایر اندیشمندان اسلامی در این حوزه دارد؟
بطحائی در پاسخ به این سؤال گفت: علت اهمیت نگاه تمدنی به مسئله فلسطین این است که حل مسئله فلسطین دقیقاً ناظر به دو نوع نگاه است. یکی نگاه معمولی است که الان کشورهایی نظیر استرالیا و فرانسه تحتتأثیر آن کشور فلسطین را به رسمیت میشناسند. چنین نگاهی یک نگاه غیرتمدنی است. در طرف دیگر، قضیه شامل دیدگاهی است که نگاه تمدنی به مسئله فلسطین دارد؛ بنابراین رویکرد کسانی مثل «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین یا کسانی که اجرایی شدن عملیات ۷ اکتبر را توطئهای صهیونیستی میدانند؛ پیگیر رویکرد غیرتمدنی هستند. حتی برخی چهرههای آکادمیک و مشهور در ایران هم در لایههای غیرتمدنی به مسئله فلسطین نگاه میکنند و میگویند که «عملیات ۷ اکتبر پوست خربزهای بود که زیر پای حماس گذاشتند.»
افق مسئله فلسطین ازلی و ابدی است
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی ادامه داد: من با نقل جملهای از امام (ره) سعی میکنم عمیقتر به این مسئله نگاه کنم. اگر اشتباه نکنم؛ فکر میکنم امام (ره) یک سخنرانی دارد که کاملاً افق مسئله فلسطین را به سطح تمدنی میرساند و نوع نگاه ایشان به این قضیه متفاوت است. در این سخنرانی ایشان میفرمایند «مسئله قدس یک مسئله شخصی و خصوصی نیست، مسئله مربوط به یک کشور هم نیست. مسئله مربوط به مسلمین قرن چهاردهم هجری (عصر حاضر) هم نیست. بلکه حادثهای برای موحدان جهان، مؤمنان دورانهای گذشته و دوران حال و آینده است.»
بنابراین افق مسئله فلسطین از نظر ایشان ازلی و ابدی یا به تعبیری سرمدی است. طبق این نگاه، از زمانی که مسجدالاقصی در زمان حضرت سلیمان (علیه السلام) پیریزی شد تا روزی که این سیاره در نظام هستی در گردش است، مسئله قدس پابرجا است. چنین نگاهی با دیدگاه افرادی همچون جورج حبش که مسئله فلسطین را نوعی حل منازعه مقطعی میدانند یا آن را نوعی نبرد بین اعراب و اسرائیل میدانند؛ متفاوت است؛ زیرا نگاه تمدنی برخلاف نگاه معمولی یک نگاه کلنگر، بلندمدت و هویتی است و دارای آرمانی بزرگ است و در دل آن ساخت آینده است.
مشخصات نگاه سطحی؛ مدیریت بحران به جای حل مسئله
بطائی ادامه داد: از دیگر خصوصیات این نوع نگاه این است که دارای چارچوب فکری و نقشه راه است. اما نگاه معمولی کوتاه مدت و احساسی است و صرفاً قصد حل کردن بحران را دارد. نوعاً حتی در داخل کشور میگویند مسئله فلسطین یک منازعه سیاسی-نظامی است که نیاز به راهحلهایی نظیر آتشبس موقت، مذاکرات صلح و مواردی از این قبیل دارد. هدف از این اقدامات نیز پایان درگیریها است؛ مثل همین کاری که کسانی مثل امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه میکنند.
این استاد دانشگاه در تکمیل توضیحات خود گفت: برخی فکر میکنند که این نگاه نگاهی تمدنی است در صورتی که این نگاه کاملاً منفی است و ما نباید اصلاً سراغ آن برویم و ایران هم نباید از آن حمایت کند، زیرا رویکرد آن جزئی، محدود و مقطعی است و به اقداماتی نظیر محدود کردن شهرکسازیها و تقسیم بیتالمقدس به دو بخش شرقی و غربی خلاصه میشود و قضیه فلسطین را یک مسئله ملی و جغرافیایی میداند. همین طرحی که ترامپ نیز برای مذاکرات ارائه داده با چنین رویکرد احساسی و ناشی از اعتراضات بینالمللی است.
بطحائی در ادامه گفت: بحثی که در رابطه با این نگاه وجود دارد این است که به هسته مرکزی مسئله فلسطین پیوند نمیخورد، زیرا فاقد راهحل اساسی است و فقط روی مدیریت بحران تمرکز میکند. چنین روندی به عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی هم منتج میشود همان کاری که امارات کرد. کشورهایی مثل ترکیه، امارات و اردن که به عادی سازی روابط با اسرائیل پرداختند در همین فضا هستند. البته باید به این نکته اشاره کنم که اکثریت فلسطینیها هم دارای چنین نگاهی هستند. شما اگر نگاه کنید، میبینید وقتی از سال ۱۹۴۸ م نبرد فلسطین و اسرائیل آغاز میشود در ابتدا کشورهایی نظیر سوریه، عربستان و عراق به این مسئله ورود میکنند یعنی مسئله کشوری است. بعد این قضیه، با ظهور جنبشهایی نظیر فتح، موضوع تبدیل به مسئلهای ملی میشود. نتیجه این نگاه فاجعهای است که در کشتار مونیخ انجام میشود. چنین مسائلی واقعاً در قد و قواره مسئله فلسطین نیست.
وقوع انقلاب اسلامی و شکست انحصار نگاه سطحی
این استاد دانشگاه ادامه داد: این روند از سال ۱۹۷۲ تا سال ۱۹۷۶ م ادامه پیدا میکند تا این که امام راحل با انقلاب اسلامی سطح بازی در مسئله فلسطین را از کشورها و انجام اقدامات پارتیزانی را به سمت افق تمدنی میبرد. ریشه این نگرش در گفتمان انقلاب اسلامی است و ثمره اولیه آن ظهور شخصیت برجسته شهید فتحی شقاقی و رویکرد جدید وی به مسئله فلسطین است که جنبش جهاد اسلامی را به وجود میآورد؛ بنابراین اولین نگاه تمدنی به مسئله فلسطین در میان فلسطینیها توسط فتحی شقاقی آغاز میشود.
مشخصه نگاه تمدنی؛ قدس نماد هویت و عزت اسلامی
بطحائی ادامه داد: قبل از آن نگاهها کاملاً غیرتمدنی بود. در تعریف نگاه تمدنی به این مسئله باید گفت این نگرش به دنبال آزادی قدس به عنوان کعبه آمال تمدنی جهان اسلام است و طبق این نگاه قدس فقط یک زمین نیست بلکه یک نماد هویت و عزت اسلامی است. این یکی از شاخصههای رویکرد تمدنی به مسئله فلسطین است. خود امام (ره) در جملاتشان میفرمایند «مسئله قدس و فلسطین اٌمالقرای معادلات جهان اسلام است.»
ناگفته نماند که قبلاً کعبه چنین جایگاهی را از نظر سیاسی دارا بود، اما امروزه قدس و فلسطین دارای چنین جایگاهی است. با تولد این دیدگاه در امتداد جنبشهایی نظیر سنوسیها و سایر جنبشهای اسلامی فلسطین به محور وحدت و موازنه قوا تبدیل میشود؛ بنابراین نگاه تمدنی به قضیه فلسطین یک مسئله تمدنی و خط ممیز جهانی است و آزادی قدس منجر به عزت جهان اسلام میشود.
به گفته استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، از دیگر ویژگیهای این رویکرد این است که بلندمدت، آیندهساز، فعال و جهانی است و به دنبال تغییر وضع موجود و به هم زدن معادلات جهانی است.
بطحائی در ادامه گفت: سؤال دیگر این است که در جهان اسلام چه کسانی نگاه تمدنی داشتهاند. در پاسخ به این پرسش باید گفت صاحبان این نگاه به چند دسته تقسیم میشوند اولاً باید به جبهه مقاومت نگاه کنید. واضح است که امام خمینی (ره) نماینده گفتمان نگاه تمدنی است، زیرا ایشان قدس را نماد وحدت، اسرائیل را به عنوان یک غده سرطانی و روز قدس را به عنوان نماد تمدن اسلامی میداند که همه مسلمانان باید تحت لوای آن عمل کنند تا این گونه مسئله فلسطین را از فشار ناسیونالیسم عربی خارج کنند. این چکیده اندیشههای امام (ره) در عرصه نگاه تمدنی به فلسطین است. به علاوه ما مرحوم شهید سیدحسن نصرالله را به عنوان بنیانگذار و استراتژیست جبهه مقاومت داریم که موازنه سیاسی و موازنه قوا به نفع مقاومت را یک دستآورد تمدنی دانسته و فلسطین را قلب امت اسلامی میداند. وی همچنین شکست اسرائیل را قطعی میداند و نهایتاً در برابر گفتمان عادیسازی مسائلی مثل اراده و پیروزی را مطرح میکند.
آنا: در صورت تحقق نقشه راه تمدنی مقام معظم رهبری برای جهان اسلام، جایگاه فلسطین در این عرصه چگونه است و کشور فلسطین در این طرح تمدنی چه نقشی را در تعامل یا تقابل با تمدن غرب ایفا خواهد کرد؟
بطحائی در پاسخ به این سؤال گفت: ببینید رهبر انقلاب فلسطین را به عنوان نماد و خط ممیز میدانند همانطور که سیدقطب و امام (ره) فلسطین را خط ممیز بین جهان اسلام و جبهه استکبار میدانند؛ رهبر انقلاب هم مسئله فلسطین را به عنوان خط ممیز و نماد هویت امت اسلامی میدانند. دومین خط ممیزی که رهبری دارند شامل غیرقابل قبول بودن موجودیت صهیونیسم از نظر ایشان است؛ چراکه معظمله موجودیت صهیونیسم را کلاً انکار میکنند که همه اندیشمندان حوزه تمدنی در این زمینه با ایشان دیدگاه مشترکی دارند و اسرائیل را یک غده سرطانی میدانند و بر این نکته تأکید دارند که موتور محرکه تغییر معادلات فلسطین در نگاه تمدنی شامل جهاد، مقاومت و اتحاد جهان اسلام است؛ بنابراین شعار «فلسطین محور وحدت» که توسط رهبر انقلاب سرداده میشود همان شعاری است که مالک بننبی و دیگران دارند.
وجه تمایز نگاه رهبری با دیگر متفکران جهان اسلام
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی گفت: اما از نکات ممیزه نگاه رهبر انقلاب به این حوزه، دقت نظر و نگاه آیندهپژوهانه و امیدبخش ایشان به مسئله فلسطین است. به علاوه ایشان برای تقویت فلسطینیان به دنبال مقابله با روند عادیسازی روابط و نوعی جنگ نیابتی تمدنی هستند و تقریباً نوع نگاه ایشان به این حوزه با وجود تمام شباهتهایی که با روکرد اندیشمندان دیگر دارد یکسری تمایزات قابل توجه دیگری با آنها دارد؛ بنابراین رهبر انقلاب وارث و ادامه دهنده نگاه تمدنی سایر اندیشمندان به مسئله فلسطین است، اما در یک فضای دیگر، زیرا ایشان گفتمانی همه جانبه متفاوت در این زمینه طراحی میکنند.
آنا: در این نگاه تمدنی آیا اصلیترین راهکار مبارزه با صهیونیسم در سطح جهانی و منطقهای صرفاً در مبارزه نظامی خلاصه میشود یا ملزومات سیاسی-اجتماعی دیگری هم دارد؟
عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی در پاسخ به این سؤال گفت: ببینید، مسئله فلسطین تقریباً با معضل حضور غرب مواجه است. اقداماتی نظیر صدور اعلامیه بالفور، رسمیت یافتن اسرائیل در مجامع بینالمللی و کمکهای میلیاردی غرب به رژیمصهیونیستی نشان داد که این رژیم اصلاً فرزند نامشروع غرب است؛ زیرا تمدن غرب حاضر است به هر شکلی تمام دارایی خود را برای بقای آن بدهد.
بطحائی ادامه داد: به نظر من این مسئله قابل تأمل است که آمریکا در پرونده اسرائیل در حال تحمل بودجههای سنگینی است، اما این نیز برای من جالب است که با این همه چرا آمریکا اسرائیل را عضو پیمان ناتو نمیکند. زیرا یکی از مفاد پیمان ناتو مسئله دفاع متقابل همهجانبه و امنیت جمعی برای همه اعضا است و بودجه آن هم اگر بیش از کمکهای نظامی آمریکا به اسرائیل نباشد کمتر نیست؛ بنابراین مسئله اینجا است که چرا آمریکا که این قدر از اسرائیل حمایت میکند؛ اسرائیل را عضو ناتو نمیکند. به نظر من این مسئله بسیار عجیب است. البته پاسخ این سؤال قابل تأمل است. ولی همین که غرب اسرائیل را به عنوان فرزند سوگلی خودش میداند و آمریکا، انگلیس و فرانسه حاضر هستند به شیوههای مختلفی به رژیمصهیونیستی کمک کنند که البته به نوعی هم این رژیم را پس میزنند و هم از آن حمایت میکنند.
بطحائی در تکمیل این بحث گفت: بنابراین شما اگر کمی روی پاسخ به این مسئله تمرکز کنید درخواهید یافت که ترامپ و کلیت تمدن غرب اسرائیل را هم جزئی از خود میداند؛ اما چون حاضر نیست هزینه رذالتها و کثافتکاریهای آن را بپردازد (زیرا این رژیم یک موجودیت منفور است.) حاضر نیست آن را به عنوان فرزند خود بپذیرد. پس ما اگر ابرها را کنار بزنیم خواهیم دید که رژیمصهیونیستی فرزند بدون روتوش غرب است؛ لذا راهکار اصلی برای حل مسئله فلسطین یک جهاد تمدنی است که هم بعد سخت و هم بعد نرم (اعم از ابعاد فرهنگی و دیپلماتیک و... دارد) با این حساب ما باید برای آزاد سازی فلسطین راهکارهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در ابعاد مختلف داشته باشیم.
آنا: نسبت ایران و فلسطین در طرح تمدن نوین اسلامی و نقش ایران در فلسطین آزاد شده چگونه خواهد بود؟
عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی در پاسخ به این سؤال گفت: نکتهای که در مورد نسبت ایران و فلسطین باید گفت این است که این نسبت یک حمایت سیاسی معمولی نیست بلکه نوعی ارتباط هویتی و وجودی در قالب یک چارچوب تمدنی است، زیرا فلسطین در این تمدن کانون محوری جبهه مقاومت است و نماد هویت آن است؛ چراکه فلسطین عینیترین و خونینترین صحنه تقابل تمدن اسلام با تمدن استعماری غرب است و پیروزی در این میدان به منزله شکست پروژه سلطه غرب بر جهان اسلام قدس به عنوان اولین قبله مسلمانان و آزادسازی آن آزمون عملی جهان اسلام است.
اگر فلسطین قلب تپنده امت اسلامی باشد ایران به عنوان مغز و پشتیبان آن به حساب میآید
بطحائی ادامه داد:، اما در این میان ایران با ظهور گفتمان امام خمینی و تداوم آن توسط رهبر انقلاب توانست احیاگر اندیشه تمدن نوین معاصر باشد طی این گفتمان نظریه مقاومت مطرح میشود و این مسئله از یک ایده داخل کتاب به یک برنامه استراتژیک تبدیل میشود و نقش ایران را به عنوان پرچمدار نظریهپردازی مقابله با اسرائیل برجسته میکند.
موتور محرکه ایران و سرمایهگذاری مادی و معنوی آن بر روی مسئله فلسطین یک قدرت بازدارندگی در این حوزه برای آن ایجاد کرد و توانست عمق استراتژیک مقاومت را تقویت کند که به افزایش هزینه برای اسرائیل منجر شد؛ بنابراین موتور محرکه بودن و عمق استراتژیک شدن آن برای فلسطین بسیار مهم است.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی در نهایت گفت: یک الگوی حکمرانی اسلامی هم وجود دارد که ایران به عنوان یک دولت-تمدن در حال تجربه مدلی از آن است و این حکمرانی موفقیتهای نسبی را در زمینه علم، فناوری و مبارزه با جبهه ظلم از خودش نشان داده است و توانسته شاهد یک الگوی امیدبخش باشد. در حوزه فلسطین هم همینطور است، زیرا اگر فلسطین قلب تپنده امت اسلامی باشد ایران به عنوان مغز و پشتیبان آن به حساب میآید و و میتواند با ارائه راهبرد و پشتیبانی از آن این قلب را به حرکت درآورد. یک رابطه دیگر هم رابطه بین نماد و مجری است، زیرا فلسطین نماد آرمان تمدن اسلامی و ایران مجری آن و در حال ساخت و به پیش بردن این پروسه تمدنی است. از همه مهمتر این که انقلاب اسلامی سطح درگیری با مسئله فلسطین را از ملی بودن به امت بودن ارتقا داد و مسئله فلسطین را از زندان ناسیونالیسم عربی آزاد کرد و به یک آرمان فراملی تبدیل نمود؛ بنابراین فلسطین بدون ایران تبدیل به یک مسئله محلی میشود که یا شکست میخورد یا سرنوشتی ذلتبار دارد، زیرا جبهه مقاومت فلسطین بدون ایران آسیبپذیر خواهد شد از طرفی ایران هم بدون فلسطین هویت فراملی و نقش خود را در عرصه تمدنی از دست میدهد. با این وصف آینده مطلوب ما پیروزی نهایی مقاومت فلسطین در سایه الگوسازی ایران به عنوان نخستین دستآورد طرح تمدن نوین اسلامی است که هم ایران به عنوان قدرت تمدنی و اخلاقی مطرح میشود و هم این تکاپو میتواند مقدمهای برای بیداری کل امت اسلامی باشد؛ بنابراین سرمایهگذاری ایران روی فلسطین سرمایه گذاری روی آینده و جایگاه خودش در نقشه تمدنی آینده در جهان اسلام خواهد بود.
انتهای پیام/