همشهری آنلاین - ثریا روزبهانی: یکی از مخوفترین و بدنامترین کوچههای تهران قدیم، «کوچه تهرانچی»بود و اغلب لاتها و اوباش خانیآباد در آن سکونت داشتند. کوچهای که در اواخر دوره قاجاریه و در سال های نخستین حکومت رضاشاه شکل گرفت و پاتوق جیببرها و باجگیران بود.
نصرالله حدادی، تهرانپژوه درباره تاریخچه این کوچه و رعب رهگذران آن میگوید: «در تهران قدیم ۲محله بسیار بدنام و شناخته شده وجود داشت. یکی محله بدنام در خیابان قزوین و دیگری کوچه تهرانچی. در دهه ۴۰ کمتر کسی جرات میکرد در کوچه تهرانچی رفت و آمد کند. این محدوده در قسمت پایین محله قرار گرفته و بسیار تاریک و مخوف بود. همین موضوع باعث شد تا به مکان مناسبی برای اراذل و اوباش مهیا شود و آنها از اواخر دوره قاجاریه که در این محدوده ساکن شدند اعمالی مثل جیببری، دزدی و باجگیری انجام میدادند و بین آنها رواج داشت. به همین دلیل وقتی رضا شاه تشکیلات ژاندارمری و اداره تامینات را نزدیک این محله دایر کرد.»
از سوی دیگر این خیابان تا میدان اعدام یا محمدیه فاصله چندانی نداشت و آخرین مجرمی هم که در این میدان به دار آویخته شد از افراد همین کوچه بود. میدان پاقاپوق یا اعدام از جمله میدانهای مهم تهران قدیم به شمار میرفت.»
میرغضبان، حق تیغ میگرفتند
پس از متوقف شدن اعدام در سبزه میدان، حکمهای اعدام و شلاق زنیها در میدان پاقاپوق انجام میشد. به همین خاطر اغلب اهالی برای تماشا محاکمه مجرمان به این میدان میرفتند و حتی برخی از میرغضبلان یا ماموران اجرای حکم از باجگیران محله بودند. علی اکبر جامع، ساکن ۸۰ساله محله تختی درباره این میدان و حوادث آن میگوید: «مجرمان ترسی از خود در میان مردم به جا میگذاشتند و از سوی دیگر، درآمدی برای خود کسب می کردند. به این صورت که قبل از اجرای حکم، مجرمان را پیاده در معابر و میدانهای معروف و قبرستانهای شهر میگرداندند و به زور از آنان میخواستند از مردم گدایی کنند. اگر میدیدند تلاش مجرمان برای گرفتن پول از مردم نتیجه ندارد به جان مجرمان میافتادند و آنها را با غل و زنجیر روی زمین می کشاندند تا دل اهالی برای آنان به رحم بیاید و پولی در دامن آنان بریزند. این کار، یعنی انعام گرفتن میرغضبان، کمی بعدتر به «حق تیغ» معروف شد. از انقلاب مشروطه و تدوین قانون اساسی، سربریدن مجرمان که توحش به حساب می آمد، تغییر و شیوه اعدام و رفتار میرغضبها با مجرمان هم رویه دیگری پیدا کرد. دیگر مجرمان برای گدایی در شهر گردانده نمیشدند و میرغضبان هم برای اجرای حکم اعدام، انعام خود را از مردم نمیگرفتند و دولت انعامشان را میداد. ماموران نظمیه هم رفتار بهتری با مجرمان و محکومان داشتند.»
از چلوکباب قبل اعدام تا کشیدن سیگار ادیبالسلطنهای
گفته میشود شب قبل از اعدام برای مجرمان، غذای مفصلی که معمولا چلوکباب بود تهیه میشد و همان شب از آنها میخواستند وصیت شان را بگویند یا بنویسند تا به دست خانوادهشان برسانند. هنگامی که که مجرم را برای اجرای حکم اعدام آماده میکردند قبل از انداختن ناب دار به گردنش، سیگاری به او میدادند تا دم آخر، پُکی بزند؛ بعد اعدام را اجرا میکردند. میگویند این سیگار چون از سوی یکی از رئیسهای اداره نظمیه به نام ادیبالسلطنه سمیعی برای اولینبار به یک مجرم داده شده بود به نام سیگار «ادیبالسلطنهای» معروف شد. این محل که در جنوب غربی دروازه مزبور قرار داشت، به میدان پاقاپق یا میدان اعدام شهرت یافت و از آنجا که دروازه نو در زمان محمد شاه ساخته شد و گاهی منسوب با نام ایشان «محمدیه» میخواندند، این میدان را «محمدیه» هم گفتهاند. در زمان پادشاهی رضاشاه خیابانهای مولوی و خیام، مانند دیگر خیابانهای پایتخت، سر و سامان تازهای گرفت و میدان اعدام گرهگاه، یا تقاطع این دو خیابان شد. نام میدان را هم به همان عنوان پیشین بازگرداندند و میدان محمدیه خوانده شد. سکوی اعدام را نیز برچیدند و به جای آن حوض ساختند و پیرامون آن را درختکاری کردند. از سوی دیگر، میدان اعدام مرکزی برای فروش مواد خوراکی شد.