به مناسبت روز بزرگداشت حافظ، به سراغ زهیر توکلی؛ پژوهشگر، منتقد ادبی و مدرس برجسته ادبیات فارسی رفتیم تا درباره لحن همدلانه و چندصدایی دیوان حافظ و جایگاه آن در زندگی و فرهنگ امروز گفتوگو کنیم. توکلی که سالها به تدریس ادبیات فارسی و نقد شعر کلاسیک مشغول بوده و پژوهشهای متعددی درباره حافظ، مولوی و سعدی منتشر کرده است، از جمله تحلیلگران شعر فارسی به شمار میرود. تجربه او در تدریس خوانش تحلیلی و نقد شعر به همراه مطالعاتش درباره تعامل سنت و نوآوری در شعر کلاسیک موجب شده دیدگاهش همزمان علمی و هنرمندانه باشد و پیوندی روشن میان غنای ادبی و دغدغههای انسانی امروز ارائه دهد. با توجه به این پیشینه، به گفتوگو با توکلی نشستیم تا با نگاهی عمیق و مستدل، لحن همدلانه حافظ، چندصدایی آثارش و جایگاه آنها در روزگار ما را بررسی کنیم و دریابیم چگونه شعر حافظ همچنان میتواند هم تسکیندهنده فرد و هم بیدارکننده جمع باشد.توکلی در توضیح لحن همدلانه که در شعرهای حافظ به وضوح دیده میشود گفت: «به نظر میرسد حافظ با این زبان نرم و همراه، هم قصد دارد فرد را آرام کرده و هم جامعه را نسبت به رنجها و تناقضهای انسانی بیدار کند». او افزود: «این لحن نرم و همدلانه بخشی از خاصیت ذاتی غزل فارسی در قرنهای هفتم و هشتم هجری است. حتی در اشعار مولوی و سعدی نیز میتوان این ویژگیها را مشاهده کرد. غزل در ذات خود زبان عشق و آزادی است و به نوعی ابزاری برای کاهش تعصبات انسانی به شمار میرود. غزل جای ابراز تعصب و دیدگاههای خشک و محدود نیست؛ بلکه جای بیان عشق، درد، رنج و احساساتی است که در وجود انسان نهفته است. خارج از قالب غزل، انسان آزادی ندارد که این احساسات را به شکل هنرمندانه و مؤثر بیان کند».
تجربه ویژگیهای شاعرانه امروز
زهیر توکلی در پاسخ به این پرسش که آیا «زمان ما نزدیکترین زمان به دوران حافظ است؟» گفت: «میتوان گفت بسیاری از ویژگیهای شعرهای او، امروز هم قابل تجربهاند. حافظ در مقایسه با سایر غزلسرایان بزرگ فارسی، آزاداندیشی ویژهای دارد. بخش بزرگی از این آزاداندیشی ناشی از تعهد او به زیبایی و ارزش هنری است. به همین دلیل، در شعرهای او رد پای یک ایدئولوژی قطعی یا محدود دیده نمیشود و آثارش تاریخ انقضا ندارند. ویژگی خاص حافظ، چندصدایی یا پلیفونیک بودن آثارش است. در دیوان غزلیات او، صداهای مختلفی شنیده میشود که هیچ کدام بر دیگری برتری ندارند و گاهی حتی نمیتوان تشخیص داد کدام صدا متعلق به کدام شخصیت یا حالت انسانی است. صدای رند، صدای حافظ قرآن، صدای صوفی پشیمان، صدای شاعر فقیر که متاع هنرش خریدار ندارد و گاهی صدای خدا در اشعار او حضور دارد. دقت کنید، گاهی این طور به نظر میرسد که خود خدا صحبت میکند».توکلی با اشاره به پژوهش دکتر پورنامداریان اظهار کرد: «آقای دکتر پورنامداریان در کتاب «گمشده لب دریا» که به اعتقاد من یکی از مهمترین کتابها درباره حافظ است، به این چندصدایی بودن اشاره کرده است. ایشان میگوید این ویژگی، استثنایی در تاریخ شعر فارسی است و نه تنها برای عصر حافظ محدود نیست، بلکه از آن فراتر میرود و حتی در عصر ما نیز پدیدهای منحصر به فرد محسوب میشود».
چندصدایی حافظ و اهمیت آن در عصر ما
این شاعر و پژوهشگر ادبی ادامه داد: «اگر امروز شعر معاصر را بررسی کنیم، کمتر شاعر چندصدایی مییابیم؛ اغلب تکصدایی و دارای دیدگاههای ایدئولوژیک مشخص هستند. حافظ اما با چندصدایی خود، صدای تمام وجوه انسانی را منعکس میکند؛ این ویژگی سبب میشود مخاطب بتواند با تمام جنبههای انسانی خود درگیر شود و از تجربه شعر او لذت ببرد. این چندصدایی موجب غنای فکری و هنری آثار حافظ میشود و به مخاطب اجازه میدهد تا خود را در ابعاد مختلف انسانی ببیند».
مبارزه حافظ با ریا و دوگانگی انسان
او در ادامه نیز با توجه به تعبیر خاص برخی شعرهای حافظ عنوان کرد: «حافظ با ریا و خودفریبی مبارزه کرده است؛ ریایی که هم به معنای رفتار فریبنده برای جلب توجه دیگران است و هم به معنای فریب خود. این دو نوع ریا، ناشی از عدم فهم درست سرشت انسان هستند. حافظ به ما میگوید انسان هم خوب است و هم بد و خدا با همین سرشت انسان را آفریده است. وقتی حافظ میگوید: «آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه کار به نام من دیوانه زدند» منظور او این است دیوانه کسی است که تعارض درونی را تحمل میکند و بار سنگین انسان بودن را به دوش میکشد. روانشناسان امروز نیز میگویند بسیاری از بیماریها و مشکلات روانی از تعارضهای درونی انسان ناشی میشوند. کسی که بتواند این تعارضها را حل کند، از مشکلات روانی نجات پیدا میکند و کسی که نتواند، گرفتار بحرانها و آسیبهای روانی میشود».توکلی در خصوص نگاه عرفانی و چندصدایی در برابر دیدگاه دوقطبی توضیح داد: «حافظ نشان میدهد انسان موجودی است که با تعارض خلق شده و خدا او را برای تحمل بار امانت برگزیده است. نگاه عرفا در برابر دیدگاه دوقطبی خشک نسبت به انسان است؛ یعنی انسان یا خوب است یا بد. حافظ اما با زبان طنز و زیباییشناسانه نشان میدهد انسان همواره در بیم و امید زندگی میکند و مشیت خداوند در این تنوع رفتاری نهفته است. کار خوب که انجام میدهی، بگویی: «خدایا، این خوبی از تو بود» و کار بد که کردی، بگویی: «این بدی از نقص من بود و تو آن را به بزرگی خودت ببخش». حافظ این نگاه عرفانی و انسانی را با طنز و زبان شاعرانه در هم میآمیزد و تجربهای یکتا از فهم انسان و رابطه او با خدا و جهان ارائه میکند».
دیوان حافظ؛ فضای آزاد و عصیانگر در برابر کنترل
توکلی درباره کاربرد اشعار حافظ در روزگار ما گفت: «این نگاه حافظی، به ویژه در برابر ریاکاری، زهد خشک و دیدگاه دوقطبی نسبت به انسان، امروز هم کاملاً مؤثر است. فرهنگ ما همچنان تحت تأثیر نظامهای تربیتی کنترلگر، دیسیپلینگرا و تنبیهمحور است. دیوان حافظ این ساختارها را میشکند و فضایی آزاد، انسانی و عصیانگر فراهم میآورد».او افزود: «این آزادی حتی در خانوادهها و نظامهای تربیتی سکولار نیز اهمیت دارد. من خودم معلم هستم و دیدهام بچههایی که در خانوادههای لاییک رشد میکنند، همان مشکلات روانی مشابه بچههای مذهبی دارند؛ کنترلگر، وسواسی و ترسو بار میآیند و بعدها در روابط اجتماعی و با جنس مخالف دچار مشکل میشوند. برخی حتی دچار افسارگسیختگی شدید، خشم و مسائل جنسی میشوند.
این نظام کنترلگر ارزش انسان را به اطاعت از قوانین محدود میکند، اما دیوان حافظ این فضا را میشکند و بیان میکند بیا با هم صحبت کنیم و رنجها و دغدغههای انسانی خود را بیان کنیم».