شناسهٔ خبر: 75279935 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

«قاسم محبعلی» در گفت‌وگو با ایرنا مطرح کرد؛

ضرورت نقش فعال ایران در معادله‌های منطقه‌ای/ نمی‌توان از پایان درگیری در منطقه سخن گفت

تهران- ایرنا- تحلیلگر مسائل منطقه با اشاره به مواضع واقعگرایانه ایران درباره آتش‌بس در غزه، تصریح کرد: پذیرش این آتش‌بس بیش از آنکه حاصل توافق مستقیم دو طرف باشد، نتیجه فشارهای واشنگتن است و  ایران برای اثرگذاری در معادلات جدید منطقه باید جدی‌تر به گفت‌وگو  و دستیابی به توافق‌های مؤثر با اروپا و غرب اقدام کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا؛ دومین سالگرد عملیات طوفان‌الاقصی، با توافق آتش‌بس یا به اصطلاح صلح در این منطقه سپری شد. برای صلح نامیدن این آتش‌بس با توجه به سیاق و رفتار رژیم صهیونیستی تردیدهایی وجود دارد و به نظر می‌رسد آتش‌بس طراحی شده از سوی «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا با هدف تثبیت صلح در منطقه با چالش‌هایی هم مواجه شده و این پرسش را مطرح می‌سازد که اساسا انگیزه بنیامین نتانیاهو از پذیرش آن چه بوده است؟ پرسشی که پاسخ آن میزان پایبندی تل‌آویو به تعهدات خود را در این توافق مشخص خواهد کرد. این توافق اما بر آینده منطقه و روابط ایران با کشورهای همسایه نیز اثرگذار خواهد بود.

به منظور بررسی این تاثیرات و انگیزه‌های ترامپ و نتانیاهو از آتش‌بس در غزه با «قاسم محبعلی»، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل منطقه، به گفت‌وگو پرداختیم.

ضرورت نقش فعال ایران در معادله‌های منطقه‌ای/ نمی‌توان از پایان درگیری در منطقه سخن گفت

ادامه جنگ برای هر دو طرف دیگر ممکن نبود

پس از ماه‌ها تلاش برای صلح در غزه، بلاخره این اتفاق افتاد و ما از روز گذشته شاهد توقف حملات اسرائیل بودیم. به عنوان سوال اول، چرا نتانیاهو این صلح را پذیرفت؟ آیا به اهداف خود رسید یا مجبور به پذیرش شد؟

در حال حاضر اتفاق روی داده در غزه را نمی‌توان صلح نامید و می‌توان گفت در این مرحله آتش‌بس برقرار شده است. هم بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و هم جنبش حماس در ابتدای ۷ اکتبر دو سال پیش، شروطی را مطرح کرده‌ بودند؛ نابودی و خلع سلاح حماس، آزادی گروگان‌ها و تعیین حکومت آینده غزه بر اساس شرایط مورد نظر اسرائیل، شروط نتانیاهو بود و در مقابل، طرف فلسطینی نیز خواستار رفع محاصره غزه، آزادی زندانیان سیاسی و توقف تجاوزات اسرائیل به کرانه باختری و مسجدالاقصی بود.

بر اساس توافق صورت‌گرفته، آزادی گروگان‌ها ظاهراً محقق خواهد شد و در مقابل، تعداد قابل توجهی از زندانیان فلسطینی در زندان‌های اسرائیل آزاد می‌شوند. فاز نخست این توافق شامل آتش‌بس کوتاه‌مدت و آزادی گروگان‌ها و زندانیان سیاسی است؛ اما فازهای بعدی هنوز مشخص نیست و باید دید در ادامه چه خواهد شد.

به نظر می‌رسد ادامه جنگ برای هر دو طرف دیگر ممکن نبود. از ماه‌ها پیش، حماس خواستار برقراری آتش‌بس کامل بود. از سوی دیگر، اسرائیل نیز با توجه به هزینه‌های سنگین ورود به شهری با جمعیتی حدود یک میلیون نفر غزه و فشار افکار عمومی و بین‌المللی، ناچار شد در این مسیر گام بردارد. در همین راستا، ترامپ نیز به اسرائیل فشار آورد تا این طرح را بپذیرد. در واقع، تنها طرفی که می‌توانست اسرائیل را وادار به پذیرش طرح کند، دولت آمریکا بود. همان‌طور که در موارد مشابه مانند جنگ ۳۳ روزه و دیگر درگیری‌های گذشته نیز شاهد بودیم، فشارهای آمریکا نقش تعیین‌کننده‌ای داشتند.

اکنون نیز فشارهای آمریکا ادامه دارد و به نظر می‌رسد اهداف ترامپ، چه در عرصه داخلی و چه در سطح بین‌المللی، در پذیرش این توافق تأثیرگذار بوده است. در حال حاضر، مسئله آتش‌بس و پایان جنگ دو ساله مطرح است، اما اینکه آیا این وضعیت به صلح پایدار منجر خواهد شد یا خیر، هنوز مشخص نیست. سؤال این است که آیا اسرائیل واقعاً می‌تواند حماس را از نظر نظامی نابود کرده و نظام سیاسی جدیدی در غزه ایجاد کند؟ این موضوع همچنان در حال مذاکره است. از سوی دیگر، با توجه به شرایط موجود، به نظر می‌رسد که طبق این توافق، اسرائیل کنترل بخش‌هایی از غزه را نگه دارد و به این ترتیب محاصره غزه پایان نمی‌گیرد. موضوع کرانه باختری نیز در دستور کار این مذاکرات نیست و به آینده موکول شده است. باید دید آیا در نهایت توافق جامعی حاصل می‌شود یا پس از مدتی آتش‌بس دوباره فرو می‌پاشد و شاهد درگیری‌های جدید خواهیم بود.

اینکه آتش‌بس فعلی مقدمه درگیری جدیدی باشد، تا حدی محل تردید است. احتمال دارد چنین اتفاقی نیفتد و در روند موجود نه غزه به آتش‌بس کامل برسد و نه اسرائیل و آمریکا تمایلی به آغاز دیگری داشته باشند.

موضع وزارت خارجه حمایت از تصمیم مردم غزه است

ترامپ پس از برقراری این صلح از ایران هم قدردانی کرده، رویکرد تهران در ماه‌های منتهی به آتش بس در غزه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ترامپ گاهی از آرزوها و برداشت‌های شخصی خود سخن می‌گوید و آن را به طرف مقابل نسبت می‌دهد. اما باید توجه داشت که بیانیه ارائه شده از سوی وزارت امور خارجه درباره آتش‌بس در غزه با موارد مشابه در سال‌های قبل متفاوت بود و وزارت خارجه ایران از توافق حماس و گروه‌های فلسطینی حمایت کرده، اگرچه همچنان انتقادهایی به اسرائیل وارد می‌داند.

برخلاف گذشته، دیگر از موضوعاتی مانند نابودی کامل اسرائیل یا آزادی تمام خاک فلسطین در مواضع رسمی به ویژه پس از جنگ دوازده روزه خبری نیست و این تفاوت‌ها را آمریکا هم درک کرده است. از دیدگاه آن‌ها به نظر می‌رسد ایران خواستار پایان جنگ و برقراری آرامش در منطقه است. هرچند ترامپ ممکن است این تغییر رویکرد را به نفع خود تفسیر و در تبلیغاتش بزرگنمایی کند، اما واقعیت آن است که تفاوت محسوسی میان مواضع کنونی ایران با مواضع یک یا دو سال گذشته وجود دارد و همین تفاوت‌ها برای طرف آمریکایی مشهود بود و از سوی ترامپ پررنگ می‌شود.

تا زمانی که توافق مشخصی میان تهران و واشنگتن حاصل نشده است، نمی‌توان با قطعیت گفت درگیری مجدداً آغاز نخواهد شد

تصمیم نتانیاهو پس از پایان درگیری در غزه چه خواهد بود؟ با توجه به اینکه برخی نگرانی‌هایی درباره احتمال درگیری با ایران پس از فراغت از غزه را هم مطرح می‌کنند.

ابتدا باید دید مراحل بعدی طرح ترامپ چگونه اجرا می‌شود، به‌ویژه با توجه به اینکه یکی از مهم‌ترین ابزارهای حماس اسرا بودند. اکنون باید مشخص شود سرنوشت این موضوع و نیز نحوه اداره غزه چه خواهد شد، زیرا ممکن است پس از آزادی اسرا، اسرائیل مجدداً با بهانه‌های مختلف درگیری را از سر بگیرد. این خود سؤالی جدی است.

از سوی دیگر در لبنان هرچند آتش‌بس برقرار شده اما فشار اسرائیل بر آمریکا برای خلع سلاح حزب‌الله همچنان ادامه دارد و اسرائیل تلاش می‌کند کنترل سلاح را به دولت و ارتش این کشور بسپارد. در نتیجه، احتمال دارد اسرائیل با توجیه‌های امنیتی مجدداً لبنان را هدف قرار دهد. در مورد یمن نیز وضعیت به طور کامل خاتمه نیافته و ممکن است اسرائیل در آنجا نیز وارد درگیری شود، به‌ویژه اکنون که از وضعیت غزه تا حدودی آسوده شده است.

در خصوص ایران نیز این بحث مطرح است که آیا احتمال آغاز جنگ وجود دارد یا خیر. در حال حاضر تنها می‌توان گفت که نوعی توقف درگیری در منطقه شکل گرفته است. توافق مشخصی میان ایران، اسرائیل و آمریکا برای برقراری آتش‌بس جامع وجود ندارد، بنابراین نمی‌توان گفت درگیری به طور کامل پایان یافته است. با این حال، ممکن است نتانیاهو، به دلایل داخلی یا فشارهای سیاسی، به سمت درگیری جدید حرکت کند. همچنین ممکن است آمریکا و ترامپ هم برای پیشبرد اهداف خود در قبال ایران، از ابزار اسرائیل برای آغاز یک جنگ تازه در منطقه بهره ببرد.

در نهایت باید یادآور شد که برقراری آتش‌بس فعلی نتیجه فشارهای آمریکا بوده است و در مورد ایران، تا زمانی که توافق مشخصی میان تهران و واشنگتن حاصل نشده، نمی‌توان با قطعیت گفت درگیری مجدداً آغاز نخواهد شد. با این حال، اینکه آتش‌بس فعلی مقدمه درگیری جدیدی باشد، تا حدی محل تردید است. احتمال دارد چنین اتفاقی نیفتد و در روند موجود نه غزه به آتش‌بس کامل برسد و نه اسرائیل و آمریکا تمایلی به آغاز دیگری داشته باشند. البته، برای ارزیابی دقیق‌تر باید اطلاعات بیشتری از اهداف طرف مقابل در دست داشت. این امر نیازمند دیپلماسی فعال و گفت‌وگوهای مؤثر با کشورهای تأثیرگذار است تا روشن شود آیا واقعاً قصد درگیری وجود دارد یا تمایل به توافق و کاهش تنش.

ضرورت نقش فعال ایران در معادله‌های منطقه‌ای/ نمی‌توان از پایان درگیری در منطقه سخن گفت

ایران می‌تواند کشورهای عربی را در موقعیتی قرار دهد که نتوانند از اختلافات تهران با اسرائیل سوءاستفاده کنند

پس از هفت اکتبر و افزایش جنایات اسرائیل در غزه و جنگ در منطقه، نگاه کشورهای منطقه به تهدید اصلی تغییر پیدا کرد و به نوعی ایران از کانون توجه خارج و اسرائیل به تهدید اصلی تبدیل شد. آیا با برقراری صلح ممکن است کشورهای منطقه در رویکرد خود به ایران تغییری ایجاد کنند؟

واقعیت آن است که آخرین بیانیه شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا مؤید همین نگرانی‌هاست و نشان می‌دهد که موضوع هسته‌ای و نیز موشکی و امنیتی به عنوان نگرانی کشورهای منطقه مطرح شده و موضوع جزایر سه‌گانه با شدت بیشتری نسبت به گذشته مورد تأکید قرار گرفته و ادعای «مداخلات ایران در منطقه» نیز در کنار موضوعات موشکی و امنیتی تکرار شده است.

در صورتی که آنچه ترامپ مطرح کرده، یعنی اجرای طرح «ابراهیم» پیش برود و عربستان نیز به روند عادی‌سازی روابط با اسرائیل بپیوندد، این احتمال وجود دارد که پس از عربستان، سایر کشورهای عربی و حتی کشورهای مسلمان دورتر مانند پاکستان که متحد نظامی عربستان، مالزی و اندونزی نیز به این روند ملحق شوند. در چنین شرایطی، آنچه تهدید ایران خوانده می شود بیش از پیش منحصربه فرد شده و تهدید اسرائیل در نگاه اعراب کاهش می‌یابد.

به این ترتیب، محورهای منطقه‌ای نیز دچار بازتعریف شده و به جای تنش در محور عربی–اسرائیلی، در محور ایرانی-عربی تنش افزایش یابد و اسرائیل از این موضوع سواستفاده کرده و محور ایرانی-اسرائیلی را هم تنش بکشاند. تنها راه جلوگیری از این وضعیت، ورود ایران به گفت‌وگوهای جدی‌تر و دستیابی به توافق‌های مؤثر با اروپا و غرب است. در این صورت، ایران می‌تواند کشورهای عربی را در موقعیتی قرار دهد که نتوانند از اختلافات تهران با اسرائیل سوءاستفاده کنند.

ما نباید اجازه دهیم اعراب و اسرائیل خواست خود را بر ما تحمیل کنند

در حال حاضراجماعی میان قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی وجود دارد مبنی بر اینکه دیگر نباید گروه‌های مسلح غیردولتی در منطقه باقی بمانند

آینده و تکلیف پیمان‌های عادی‌سازی در منطقه مانند پیمان ابراهیم پس از این عادی سازی چه خواهد بود؟

در چارچوب آنچه ترامپ از «خاورمیانه جدید» یاد کرده، موضوع تشکیل به‌اصطلاح «دولت فلسطینی» مطرح است؛ مسئله‌ای که عربستان و دیگر کشورهای عربی نیز به‌طور جدی خواستار آن هستند. عربستان، شرط عادی‌سازی روابط خود با اسرائیل را بازگشت به مرزهای سال ۱۹۶۷ اعلام کرده است. اما پرسش اصلی این است که کیفیت و ماهیت این دولت فلسطینی چگونه خواهد بود؟ آیا دولتی کامل، با تمامی مؤلفه‌های حاکمیت سیاسی، نظامی و سرزمینی خواهد بود یا ساختاری نیمه‌مستقل که عملاً از ارتش و استقلال کامل برخوردار نباشد؟ این موضوع همچنان محل بحث است.

اگر طرح ترامپ در نهایت به سمتی برود که نوعی از دولت فلسطینی را تشکیل شود، به نظر می‌رسد او تا حد زیادی به خواسته خود دست یافته است و به نظر می‌رسد اعراب هم چندان در پی تشکیل کشور کامل فلسطینی با ارتش کامل و جنبش حماس نباشند. در حال حاضر اجماعی میان قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی وجود دارد مبنی بر اینکه دیگر نباید گروه‌های مسلح غیردولتی در منطقه باقی بمانند؛ چه در فلسطین، چه در لبنان، عراق، یمن یا سوریه. در این زمینه، اعراب نیز تا حد زیادی با موضع آمریکا هم‌نظر هستند.

در صورتی که چنین روندی تحقق یابد؛ احتمال عادی‌سازی کامل روابط اسرائیل با کشورهای عربی و اسلامی وجود دارد. از این‌رو، ایران باید خود را برای چنین شرایطی آماده کند و در مواجهه با تحولات پیش‌ِرو، نباید منتظر اتفاق افتادن آن‌ها باشیم و باید پیشدستی کرده و نقش فعالی در معادلات منطقه‌ای ایفا کنیم تا معادلات به زیان کشور تغییر نکند. ما نباید اجازه دهیم اعراب و اسرائیل خواست خود را بر ما تحمیل کنند، بلکه باید با ابتکار عمل، دیپلماسی فعال و پیش‌دستی در تصمیم‌سازی‌ها، شرایط را به نفع منافع ملی خود تغییر دهیم.