شناسهٔ خبر: 75278242 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

‌طوفان الأقصى؛ بازگشت فلسطین به اولویت وجدان جهانی

عملیات ‌طوفان الأقصى فارغ از میدان نبرد، ضربه‌ای راهبردی به روند «عادی‌سازی» روابط برخی دولت‌های عربی با رژیم صهیونیستی زد و مسأله فلسطین را از حاشیه معادلات جهانی به متن اولویت وجدان عمومی بازگرداند.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری تسنیم ـ محمد ملک‌زاده؛ در دومین سالگرد عملیات طوفان الأقصى، این عملیات را می‌توان نه صرفاً یک واقعه نظامی، بلکه یک نقطه عطف تاریخی و اجتماعی دانست که معادلات فلسطین و جهان اسلام را دگرگون کرد. این عملیات، فارغ از میدان نبرد، ضربه‌ای راهبردی به روند «عادی‌سازی» روابط برخی دولت‌های عربی با رژیم صهیونیستی زد و مسأله فلسطین را از حاشیه معادلات جهانی به متن اولویت وجدان عمومی بازگرداند. طوفان الأقصى، بازگشت به مفهوم مقاومتِ اصیل را رقم زد؛ مقاومتی که نه صرفاً واکنش به تجاوزات روزمره، بلکه ابتکار عمل در تعیین زمان و زمین نبرد را در دست می‌گیرد. این اقدام، پیامدهای متعددی داشت:

شکستن دیوار تحریف و محاصره رسانه‌ای

سال‌ها، دستگاه‌های تبلیغاتی رسمی در غرب و شبکه‌های وابسته به آن، با تولید روایت‌های گزینشی و سانسور شدۀ واقعیت‌های میدانی در فلسطین، افکار عمومی را یا به بی‌تفاوتی کشانده بودند یا با چارچوب‌بندی تحریف‌شده با جابجایی ظالم و مظلوم، تصویر قربانی را به مهاجم بدل کرده بودند. اما عملیات طوفان الأقصى این مهندسی ادراک را با یک شوک تصویری-رسانه‌ای درهم شکست.

انتشار تصاویری گسترده از کشتار زنان و کودکان توسط رژیم صهیونیستی؛ رسانه‌های جریان اصلی غرب غالباً تصاویر و گزارش‌های مستقیم از جنایات علیه غیرنظامیان را یا منتشر نمی‌کنند یا با تأخیر و محدودیت شدید مخابره می‌نمایند. این سکوت انتخابی باعث می‌شود افکار عمومی از ابعاد واقعی فاجعه بی‌خبر بماند و شدت مظلومیت فلسطینیان درک نشود. در مواردی نیز که گاه پوشش خبری انجام می‌شود، چارچوب روایی به‌گونه‌ای تنظیم می‌گردد که مسئولیت خشونت کاهش یافته یا به مقاومت نسبت داده شود.

طوفان الأقصى این چرخه تحریف را شکست زیرا حجم بالای شواهد تصویری و شهادت‌های میدانی از منابع مردمی و مستقل، به‌سرعت از سد سانسور عبور کرد و امکان بازتولید تحریف را کاهش داد. هزاران ویدئو و تصویر، فارغ از فیلترهای تحریریه‌های غربی، مستقیم به مخاطبان جهانی رسید. صحنه‌های اجساد تکه تکه شده کودکان، مادران زخمی، ویرانی محله‌ها و گریه‌های زیر آوار و... به یک‌باره قالب‌های تبلیغاتی را فرو ریخت و زمینه بروز خشم انسانی را فراهم ساخت؛ خشم و همدردی‌ای که حتی در مراکز قدرت غربی نه قابل سانسور کامل بود و نه تخفیف‌پذیر. این شکست رسانه‌ای، بازگشت فلسطین به اولویت وجدان جهانی را به‌عنوان یک واقعیت غیرقابل بازگشت تثبیت کرد؛ واقعیتی که اکنون، به لطف شکاف‌های ایجادشده در سد سانسور، هر جنایت دیگر این رژیم و حامیانش را با سرعت و وسعت بیشتری به جهانیان منتقل خواهد کرد.

بازتعریف مشروعیت مقاومت

پس از دهه‌ها تلاش دشمنان برای برچسب‌گذاری مقاومت فلسطینیان به‌عنوان اقدامات تروریستی، عملیات طوفان الأقصى واقعیت دیگری را بر افکار عمومی جهان آشکار کرد: مشروعیت مقاومت نه محصول قدرت نظامی صرف، بلکه نتیجه ترکیب اراده سیاسی، انسجام اجتماعی، و پیوند عمیق با اصول عدالت‌خواهانه است. این عملیات نشان داد که توازن قوا، اگرچه در میدان نبرد مهم است، اما به‌شدت وابسته به ظرفیت‌های غیرنظامی است؛ ظرفیت‌هایی چون بسیج‌گری اجتماعی، ایجاد گفتمان اخلاقی، و بهره‌گیری از رسانه‌های آزاد برای افشای ماهیت اشغالگری. هنگامی که مردم جهان، حتی خارج از جغرافیای فلسطین، تصاویر و روایت‌های مقاومت را به‌عنوان پاسخ مشروع به دهه‌ها سرکوب و قتل‌عام دیدند، گفتمان برچسب‌گذاری رژیم صهیونیستی و حامیانش در دو سطح منطقه‌ای و بین‌المللی دچار فروپاشی شد: در جوامع عربی و اسلامی، عملیات طوفان الأقصى امید به توانمندی مقاومت را تقویت و ایده رهایی بدون اتکاء به قدرت‌های خارجی را مجدداً باورپذیر کرد. حتی کشورهایی که روند عادی‌سازی روابط با تل‌آویو را پیش می‌بردند، ناچار شدند ملاحظات جدیدی در مواجهه با افکار عمومی خود اعمال کنند. به لحاظ سطح بین‌المللی نیز در اروپا، آمریکا و آمریکای لاتین، بخش قابل توجهی از جمعیت‌ها، به‌ویژه در میان دانشگاهیان، فعالان حقوق بشر، و گروه‌های عدالت‌خواه، مقاومت را در همان چارچوبی دیدند که مبارزات ضد‌استعماری در آفریقا، آسیا و آمریکای جنوبی انجام شد. این هم‌پیوندی نمادین، مشروعیت اخلاقی و سیاسی مقاومت فلسطین را از یک موضوع منطقه‌ای به یک مطالبه جهانی تبدیل کرد.

ایجاد پیوند بین آرمان فلسطین و کنشگری جهانی

بعد از عملیات طوفان الأقصى، موج همبستگی با فلسطین از قالب واکنش‌های احساسی لحظه‌ای فراتر رفت و به بخشی از گفتمان مستمر جنبش‌های اجتماعی در سراسر جهان تبدیل شد. دانشجویان در دانشگاه‌های مشهور آمریکا و اروپا، حرکت‌های اعتراضی علیه رژیم صهیونیستی را نه‌فقط به‌عنوان یک مسأله خاورمیانه‌ای، بلکه به‌مثابه ادامه طبیعی مبارزات ضد‌نژادپرستی، ضد‌سرمایه‌داری و ضد‌استعماری خود معرفی کردند.

در محیط‌های کارگری، اتحادیه‌ها و سندیکاهای بین‌المللی، به‌ویژه در آمریکای لاتین و آفریقا، تصمیمات عملی برای تحریم شرکت‌های همکار با اسرائیل اتخاذ شد. این اقدام، آرمان فلسطین را مستقیماً وارد شبکه مبارزه با استثمار اقتصادی و امپریالیسم جهانی کرد. این هم‌پیوندی گسترده باعث شد پیام مقاومت فلسطین با زبان مشترک عدالت و آزادی ترجمه شود و در میان نسل‌های جوان و در فضای دیجیتال جهانی بازتولید گردد. نتیجه این روند، شکل‌گیری یک حرکت بین‌نسلی و شبکه‌ای بوده است؛ امروز نوجوانان، جوانان، و فعالان باسابقه از قاره‌ها و فرهنگ‌های گوناگون، در یک شبکه ناهم‌زمان و غیرمتمرکز، اما هماهنگ، مسأله فلسطین را به اولویت وجدان جمعی خود بدل کرده‌اند؛ شبکه‌ای که قدرت آن نه در مرکزیت رهبری، بلکه در تکثّر و توزیع بی‌وقفه پیام مقاومت نهفته است.

تأثیر بر معادلات قدرت و امنیت منطقه‌ای

پیش از این عملیات، رژیم صهیونیستی با اتکاء به برتری تکنولوژیک، شبکه اطلاعاتی گسترده، و حمایت مستقیم ایالات متحده، خود را  حریفی بلامنازع در حوزه بازدارندگی می‌پنداشت. طوفان الأقصى این تصور را با یک ضربه همزمان به سه جبهه فرو ریخت.

ضربه نخست به حوزه امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل بود. نفوذ نیروهای مقاومت به عمق شهرک‌ها و پایگاه‌های اسرائیلی، آن‌هم بدون هشدار از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی، شکاف‌های جدی در ساختار امنیت داخلی تل‌آویو را آشکار کرد.

ضربه دوم این عملیات به حوزه اقتصادی رژیم وارد شد. هزینه‌های ناشی از بسیج اضطراری نیروها، توقف بخش‌هایی از تولید، و کاهش شدید گردشگری و سرمایه‌گذاری، تنها در ماه‌های نخست پس از عملیات، میلیاردها دلار خسارت برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد. این فشار اقتصادی، به‌ویژه با خروج سرمایه خارجی و هزینه‌های جنگ طولانی‌مدت، عمق ضربه را بیشتر کرد.

ضربه سوم به حوزه روانی و اجتماعی در سرزمین های اشغالی بود. احساس ناامنی، مهاجرت معکوس بخشی از ساکنان، و اختلال در روحیه ارتش و جامعه صهیونیستی، تبدیل به مؤلفه‌ای شد که حتی چرخش‌های کوچک در میدان نبرد را به بحران‌های داخلی پیوند می‌زند.

در سطح منطقه‌ای، این ضربه‌ها در گفت‌وگوهای پنهان میان برخی کشورهای عربی و تل‌آویو بازتاب یافت و مسیر عادی‌سازی را کند یا متوقف کرد.

بر این اساس طوفان الأقصى را باید به مثابه روندی دید که جریان بازگشت به آرمان اولیۀ امت اسلامی را آغاز کرد. این عملیات، وجدان جهانی را از بی‌تفاوتی به بیداری کشاند و سازمان مقاومت را به محور مرکزی تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی بدل ساخت.

اکنون در دومین سالگرد طوفان الاقصی، پرسش اساسی، دیگر این نیست که این عملیات چرا و چگونه رخ داد، بلکه این است که این موج آگاهی و اولویت‌بخشی، چگونه باید به یک جبهه پایدار جهانی علیه استعمار صهیونیستی و حامیان آن تبدیل شود.

انتهای پیام/