شناسهٔ خبر: 75266844 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

کودکان و هوش مصنوعی؛ وقتی ربات جایگزین رابطه انسانی می‌شود

کودکی، عرصه کشف معنا از طریق رابطه انسانی است؛ رابطه‌ای که ستون هویت فردی و اجتماعی را شکل می‌دهد. اما در جهان امروز، کودکان بیش از هر نسل دیگری در معرض فناوری‌هایی قرار گرفته‌اند که نه‌تنها دنیای بیرونی آنان، بلکه جهان درونی‌شان را نیز بازتعریف می‌کند.

صاحب‌خبر -

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا ـ محمدمهدی سیدناصری حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بین‌الملل کودکان یادداشتی با عنوان «کودکان و هوش مصنوعی؛ وقتی ربات جایگزین رابطه انسانی می‌شود»‌ بدین شرح در اختیار خبرگزاری آنا قرار داد:

کودکی، عرصه کشف معنا از طریق رابطه انسانی است؛ رابطه‌ای که ستون هویت فردی و اجتماعی را شکل می‌دهد. اما در جهان امروز، کودکان بیش از هر نسل دیگری در معرض فناوری‌هایی قرار گرفته‌اند که نه‌تنها دنیای بیرونی آنان، بلکه جهان درونی‌شان را نیز بازتعریف می‌کند. یکی از پدیده‌های نوظهور، هوش مصنوعی احساسی است؛ ربات‌های همدم و چت‌بات‌هایی که می‌توانند همدلی را شبیه‌سازی کنند، با کودک گفت‌و‌گو کنند، برای او قصه بگویند و حتی در نقش «دوست صمیمی» یا «مربی روانی» ظاهر شوند. پرسش اساسی اینجاست: آیا این همدم‌های الگوریتمی، جایگزین مناسبی برای روابط انسانی‌اند یا تهدیدی پنهان برای فرهنگ دلبستگی، رشد عاطفی و حقوق بنیادین کودک؟

ربات‌های همدم و چت‌بات‌های احساسی: چهره تازه همبستگی

فناوری‌های نوین، به‌ویژه در حوزه هوش مصنوعی مولد و احساسی، این امکان را فراهم کرده‌اند که ربات‌ها نه‌تنها دستور بگیرند، بلکه واکنش‌های عاطفی نشان دهند. در بازار‌های جهانی، ربات‌هایی طراحی شده‌اند که می‌توانند:

۱. به کودکان احساس شنیده‌شدن بدهند؛

۲. در لحظات تنهایی با آنان صحبت کنند؛

۳. خوابیدن، بازی یا یادگیری را تسهیل کنند.

این ربات‌ها در نگاه نخست، ابزار‌هایی برای آرامش، سرگرمی و حتی آموزش به نظر می‌رسند. اما آنچه کمتر دیده می‌شود، خطرات عمیق فرهنگی و روانی آنهاست.

تغییر فرهنگ دلبستگی: از رابطه انسانی تا رابطه الگوریتمی

روانشناسی رشد کودک بر این اصل استوار است که دلبستگی ایمن (Secure Attachment) با والدین، همسالان و مربیان، اساس شکل‌گیری شخصیت سالم است. اما وقتی کودکان به جای رابطه با انسان، به ربات‌ها و چت‌بات‌ها دل می‌بندند، این خطر وجود دارد که:

• دلبستگی‌های مصنوعی جایگزین تعاملات واقعی شوند؛

• کودک در موقعیت‌های اجتماعی دچار ضعف در همدلی و تعامل انسانی شود؛

• ارزش‌های انسانی مثل اعتماد، صبر، و تعهد متقابل به داده‌های برنامه‌ریزی‌شده فروکاسته شوند.

به بیان دیگر، دلبستگی الگوریتمی، سراب همدلی است نه تجربه اصیل آن.

ابعاد حقوقی: حق کودک بر روابط انسانی چگونه است؟

کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد چندین اصل کلیدی را مطرح می‌کند:

۱. حق بر رشد کامل شخصیت و توانایی‌های اجتماعی (ماده ۲۹)؛

۲. حق بر بازی، فراغت و تعامل با همسالان (ماده ۳۱)؛

۳. مصالح عالیه کودک به‌عنوان معیار همه تصمیم‌ها (ماده ۳).

استفاده از ربات‌های همدم اگر منجر به جایگزینی روابط انسانی با الگوریتمی شود، در عمل نقض این حقوق است. کودکان حق دارند دوستی واقعی و تجربه زنده تعامل انسانی داشته باشند، نه صرفاً همدلی شبیه‌سازی‌شده توسط کد و داده.

رابطه کودک با فناوری احساسی فقط یک تجربه فردی نیست؛ پیامد‌های اجتماعی و فرهنگی گسترده‌ای دارد:

• فرهنگ اعتماد در جامعه به خطر می‌افتد؛ چراکه کودکان به جای تمرین اعتماد به انسان، اعتماد به الگوریتم را می‌آموزند.

• هویت فرهنگی دچار دگرگونی می‌شود؛ چون قصه‌ها، بازی‌ها و حتی روابط عاطفی از مسیر پلتفرم‌های خارجی و تجاری بازتولید می‌گردد.

• استثمار تجاری: داده‌های عاطفی کودکان (صدا، تصویر، حالات روانی) به دارایی اقتصادی شرکت‌های فناوری بدل می‌شود.

این روند در بلندمدت، کودکان را نه‌تنها از روابط انسانی، بلکه از میراث فرهنگی و اجتماعی اصیل جدا می‌سازد.

پرسش بنیادین: دوستی واقعی یا همدلی شبیه‌سازی‌شده؟

آیا کودکان باید به تجربه «رابطه واقعی با انسان» دسترسی داشته باشند یا شبیه‌سازی همدلی توسط الگوریتم کافی است؟ پاسخ این پرسش تعیین می‌کند که ما چه نوع آینده‌ای برای نسل جدید می‌خواهیم:

-اگر دوستی واقعی را غیرقابل جایگزین بدانیم، باید چارچوب‌های سختگیرانه‌ای برای محدود کردن استفاده از ربات‌های همدم وضع شود.

-اگر شبیه‌سازی عاطفه را کافی بدانیم، عملاً به «فروکاستن انسان به داده» تن داده‌ایم؛ امری که تهدیدی برای کرامت انسانی است.

برای مواجهه با این پدیده، راهکار‌های سیاستی و حقوقی پیشنهاد می‌شود:

۱. تدوین قوانین حمایتی برای ممنوعیت استفاده افراطی از ربات‌های همدم در حوزه کودک.

۲. شفافیت داده‌ها: شرکت‌های فناوری باید پاسخگو باشند که داده‌های احساسی کودکان چگونه ذخیره و استفاده می‌شود.

۳. آموزش والدین و مربیان درباره پیامد‌های روانی دلبستگی الگوریتمی.

۴. سرمایه‌گذاری فرهنگی برای تقویت فضا‌های واقعی تعامل کودک با همسالان (بازی، طبیعت، هنر).

۵. پایش اخلاقی و حقوقی توسط نهاد‌های مدنی و دانشگاهی برای تضمین برتری روابط انسانی بر روابط مصنوعی.

هوش مصنوعی احساسی با تمام جذابیت‌هایش، تهدیدی بنیادین برای ذات انسانی روابط کودک است. اگر ربات‌ها جای دوستان، والدین یا معلمان را بگیرند، کودکان نسلی خواهند شد که به جای تجربه اعتماد، تعهد و عشق واقعی، تنها با انعکاس دیجیتال عاطفه بزرگ می‌شوند. این روند، نقض آشکار حقوق کودک بر رشد سالم، تعامل اجتماعی و کرامت انسانی است. جامعه ایران، به‌عنوان کشوری با پشتوانه فرهنگی غنی، باید پیشگام طرح این پرسش باشد:

آیا آینده‌ای می‌خواهیم که کودکانمان با انسان‌ها پیوند بخورند یا با الگوریتم‌ها؟» پاسخ به این پرسش، نه‌تنها مسیر حقوق کودک، بلکه سرنوشت فرهنگ و هویت ما را رقم خواهد زد.

انتهای پیام/