شناسهٔ خبر: 75265800 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

روایت سید محمود دعایی از روزهای اقامت امام در فرانسه

ده روز اول اقامت امام در پاریس، مرحوم دعایی مسئولیت امور به بستگان ایشان را عهده دار بود و آنجا را ترک گفت تا روز دوم بهمن ۵۷ که دوباره به فرانسه بازگشت.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار جماران، امام خمینی (س) بعد از ممانعت کویت از ورود به آن کشور، تصمیم به مهاجرت به فرانسه گرفتند. مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی از یاران نهضت امام خمینی که حدود ده روز اول حضور امام در پاریس بود از آن روزگار اینگونه نقل کرده است:

 

‌مدت کوتاهی در آن جا بودم. حدودا ده روز در پاریس بودم و ‌‎ ‎‌مسئولیت امور مربوط به اقامت بستگان امام در نجف را بر عهده داشتم. ‌‎ ‎‌اقامت یاران امام بر عهده دفتر امام در نجف بود اما امور مربوط به ‌‎ ‎‌بستگان با من بود. مثلا در فرودگاه بغداد امام خمینی به من فرمودند که ‌‎ ‎‌همشیره حاج احمد آقا به این جا آمده تا به حج مشرف شود، ترتیبی بده ‌‎ ‎‌که ایشان به صورت قانونی اقامت و ویزا بگیرد. خوب، من پس از ‌‎ ‎‌شنیدن دستور امام درصدد گرفتن اقامت و ویزای حج برای ایشان شدم ‌‎ ‎‌و توانستم در همان سال ایشان را با خانم بنت الهدی همشیره شهید‎ ‎‌محمد باقر صدر به حج اعزام کنم. همین طور همسر امام را با تدارکات ‌‎ ‎‌ویژه‌‌ ‌‌ای به پاریس فرستادم. البته در آن زمان ویزا لازم نبود اما من کارهای ‌‎ ‎‌لازم دیگر را انجام دادم.‌

‌‌پس از انجام کلیه کارها به نجف برگشتم تا این که حاج احمد آقا از ‌‎ ‎‌پاریس به من زنگ زد و گفت: ما عازم ایران هستیم، امام گفتند تو هم ‌‎ ‎‌به پاریس بیا و با هم از پاریس به تهران برویم.‌

‌‌مشخص است که این برخورد برای من تا چه حدی ارزشمند بود و ‌‎ ‎حس وفاداری شدید را در من بر می‌‌ ‌‌انگیخت. من پشت تلفن بغضم ‌‎ ‎‌ترکید و از شدت ذوق اشک می‌‌ ‌‌ریختم. خوب به هرحال در این دوران ‌‎ ‎‌از مبارزات که شدت درگیریها ذهن مرا مشغول کرده بود وقتی کسی ‌‎ ‎‌می‌‌ ‌‌بیند خدمتی که کرده فراموش نشده است به وجد می‌‌ ‌‌آید.‌

 

‌‌ شما به پاریس تشریف بردید؟‌

‌‌ بله من در دوم بهمن به پاریس رفتم.‌

‌‌آیا از آن زمان حساس خاطره‌‌ ‌‌ای  دارید؟‌

‌‌ بله. خوشبختانه من خوب موقعی رسیدم. حاج احمد آقا به محض ‌‎ ‎‌آگاهی از بازگشت من با خوشحالی به دیدار من آمد. در حالی که عبا و ‌‎ ‎‌جوراب به تن نداشت. همدیگر را در آغوش کشیدیم و بوسیدیم. ایشان ‌‎ ‎‌گفت خیلی خوب و در موقعیت حساسی رسیدی. الان سید جلال‌‌ ‌‌الدین ‌‎ ‎‌تهرانی از اعضا و عناصر برجسته شورای سلطنت آمده تا استعفای ‌‎ ‎‌خودش را به امام تقدیم کند.‌

‌‌ما هر دو نفر خدمت امام رسیدیم و در کنار ایشان نشستیم. پنج دقیقه ‌‎ ‎‌بعد خبر آمد که اعضای سفارت شاهنشاهی ایران در پاریس می‌‌ ‌‌خواهند ‌‎ ‎‌خدمت امام برسند و با ایشان بیعت کنند و حضرت امام هم ایشان را‌‎ ‎‌مورد تفقد قرار داده و ببخشد. حاج احمد آقا گفت: کسی لازم است که ‌‎ ‎‌به سفارت رفته آنها را به اینجا بیاورد. به اتفاق چند نفر از دوستان به ‌‎ ‎‌سفارت ایران رفتیم و اعضای سفارت را که از چند زن و مرد و کاردار ‌‎ ‎‌تشکیل می‌‌ ‌‌شدند در اتومبیل سوار کردیم و خدمت امام آوردیم.‌

‎‌من وقتی آنها را خدمت امام رساندم اول این آیه را خواندم: بسم الله ‌‎ ‎‌الرحمن الرحیم، اذا جاء نصرالله و الفتح و رایت الناس یدخلون فی دین ‌‎ ‎‌الله افواجا. فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا. و گفتم: اینان اعضای ‌‎ ‎‌سفارت ایران در پاریس هستند و آمده‌‌ ‌‌اند تا حمایت خودشان را از شما‌‎ ‎‌و انقلاب و نفرت خود را از رژیم شاهنشاهی ابراز کنند. امام لبخندی ‌‎ ‎‌زدند و دعایشان کردند.‌

‌‎

برشی از کتاب گوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی؛ ص ۱۹۰-۱۹۳

 

 

اخبار مرتبط

انتهای پیام