سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، قاسم صافی، عضو ارشد کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران: ابتدای آشنایی و دیدار من با زندهیاد ایرج افشار نخستینبار، به اواسط سال ۱۳۴۸ برمیگردد. زمانی که به جز تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی، دانش کتابداری نوین را که امروز علم اطلاعات و دانششناسی گفته میشود در دانشکده علوم تربیتی میآموختم و برای کارورزی کتابداری به کتابخانه مرکزی که آن هنگام تا طبقه سوم آماده بهرهبرداری بود مراجعه میکردم، و پس از آنکه مدیریت مجله دانشکده، نشریه مرکزی دانشگاه تهران و تحقیقی در کاربرد زمان فراغت دانشجویان بر عهدهام گرفت برای دریافت مقالهای با عنوان «دقیقی در تحقیقات مستشرقان» سال ۱۳۵۴ به دیدار و نشستی با او نائل شدم، و متعاقباً در سال ۱۳۵۶ به عنوان عضو هیئتعلمی کتابخانه مرکزی، در مسئولیت اداره خدمات کتابداری و امور انتشاراتی و اداره نشریه کتابداری و خدمات دیگر، افتخار همکاری با ایشان را یافتم، و از این پس توفیق دیدار مکرر و ملازمت با او برایم میسر شد، و به تدریج شخصیت کم مانندی از او در زمینه اشتغالاتی که داشت بر ذهنم متصور گردید.
به مرور که با آثار و خدمات علمی ایشان در موضوعات مختلف و آثار عدیدهای که طی عمر پُربرکتش پدید میآورد، شگفتیها از پُرکاری و تسلط او در تاریخ و فرهنگ و اشرافش بر احوال رجال علم و ادب و تاریخ ملاحظه میگردید. چنانکه زبان و قلم این ناچیز، صرف نظر از روحیه مثبتگرایی و توجه به ترویج فضیلتهای بزرگان، از او به نیکی یاد میکرد، و دلبستگی و عرق ملی او را که در وجودش متبلور بود میستود.
بر روی هم میتوان گفت که شخصیت و مقام اجتماعی مرحوم افشار و مدیریت علمی و خدمات او به عالم کتابداری و کتابشناسی و بنیانگذاری و اعتلای کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران ستودنی است.
از بخت خوشی که مرحوم افشار داشت، بسیاری از امکانات و خصوصیات را از محیط زیستی که سازنده شخصیت او بود، و از پدر بزرگوار و خیّرش مرحوم دکتر محمود افشار که یادش گرامی باد کسب کرده بود، و برتری فضل او در شناخت پیچ و خمهای نسخهشناسی و نگارش حواشی سودمند و تجمیع صاحبان دانش و هنر از مختصات آشکار او بود.
مرحوم افشار در صیانت و اشاعه فرهنگ، ملی مقام و مرجعیت ویژهای داشت، و یکی از کوششهای او در این زمینه به جز تدوین فهرست مجموعه مقالات فارسی، مجموعه نادره کاران فرهنگی و ادبی معاصر است. مجموعه نادره کاران؛ سوگنامۀ نامآوران فرهنگی و ادبی معاصر، و معرفی آثار قلمی و تجلیل قابل ملاحظهای است که از بزرگان علم و ادب و فرهنگ ایران داشت، و در واقع درسی است برای نسل جوان که بدانند آیندگان هم خدمات آنها را چنانچه در شمار برجستگان جامعه باشند فراموش نخواهند کرد.
ضمن آن که به یاد آوردن فضیلتها، عمیقاً نیاز درمانگرانه امروز جامعه ایران نیز میتواند به حساب آید، و به تبیین تاریخ علوم انسانی معاصر مدد رساند.
یادآوری این نکته ضروری است که قضاوت درباره روابط افراد و پی بردن به نیت آنان کار سختی است، چون امری پیچیده و متحول است. به هر تقدیر برشمردن فضیلتهای افراد به منزله مبرّا بودن مطلق آنان از لغزشهای ناشی از برخوردهای عاطفی و بروز احساسات نیست. رحمت خداوند بر او باد.
∎