شناسهٔ خبر: 75256767 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

ایرنا بیانیه شورای همکاری خلیج فارس و اروپا را علیه ایران بررسی کرد؛

بروکسل، کویت و پروژه تکراری ایران‌هراسی/مُحرک اصلی تنش‌زایی اروپا علیه ایران چیست؟

تهران- ایرنا- دور تازه ادعاها درباره تمامیت ارضی و توان نظامی ایران، از سوی دو بلوک سیاسی- جغرافیایی اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در حال مطرح می‌شود که این اتهام‌زنی‌ها برای اتحادیه اروپا مُسکن سطحیِ ناکامی‌هایی عمیق است و برای شورای همکاری خلیج فارس تجربه نشستن بر شاخه و بریدن بُنِ امنیت در منطقه.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، نشست وزیران شورای همکاری خلیج فارس در کویت در ۱۵ مهرماه، تازه‌ترین صحنه‌ای بود که اتحادیه اروپا برای نشان دادن سطح تنش و تخاصم خود با ایران انتخاب کردند. آنها بیانیه‌ای ۶۳ بندی را به صورت مشترک با وزیران امیرنشین‌های حاشیه خلیج‌فارس امضا کردند که در سه بند مرتبط با ایران ادعا شده است:

۱- اشغال سه جزیره امارات متحده عربی، تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی که نقض حاکمیت امارات متحده عربی و اصول منشور سازمان ملل متحد است.

۲- توقف گسترش موشک‌های بالستیک و هواپیماهای بدون سرنشین [پهپاد] و هرگونه فناوری که امنیت هر دو منطقه و فراتر از آن را تهدید می‌کند و همچنین صلح و امنیت بین‌المللی را که ناقض توافق‌نامه‌ها و قطعنامه‌های مربوطه سازمان ملل است، تضعیف می‌کند.

۳- این بیانیه همچنین تأکید کرده است که بازگشت تحریم‌ها علیه ایران به معنای پایان دیپلماسی با تهران نیست و این شورا حمایت خود را از حل و فصل مسالمت‌آمیز این اختلاف از طریق مذاکرات دوجانبه یا ارجاع به دیوان بین‌المللی دادگستری مطابق با حقوق بین‌الملل و اصول منشور سازمان ملل متحد اعلام می‌کند. در نهایت وزرا علاقه مشترک خود را به گفت‌وگوی نزدیک اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در مورد این مسائل ابراز می‌کنند.

این بیانیه اما تنها یک بخش از ادعاهای مقامات اتحادیه اروپا علیه ایران است و در ادامه، «واده‌فول» وزیر خارجه آلمان قطعه جدید پازل اروپا را تکمیل کرده و در سفر به منطقه مدعی شده است: «حوثی‌ها نه‌تنها با حملات خود اسرائیل را تهدید می‌کنند، بلکه تجارت جهانی را نیز به خطر می‌اندازند. اروپا و به‌ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس از این وضعیت آسیب می‌بینند. گروه انصارالله «گروه نیابتی» ایران است که تهران از آن‌ها برای «بی‌ثبات کردن منطقه» استفاده می‌کند.

گام بعدی را «کایا کالاس» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در مجمع اتحادیه اروپا-شورای همکاری خلیج فارس در کویت، برداشته و مدعی شده است که «ما می‌توانیم با همکاری، اطمینان حاصل کنیم که ایران به یک شریک مسئول تبدیل خواهد شد».

دور تازه‌ای از اتهام‌زنی‌های اروپا علیه ایران از سوی وزارت امور خارجه با واکنش شدید همراه بوده است. «اسماعیل بقائی» سخنگوی وزارت امور خارجه در پاسخ به ادعاهای مطرح شده در بیانیه مجمع اتحادیه اروپا-شورای همکاری خلیج فارس، بار دیگر به آن‌ها یادآور شد که:

الف) تکرار ادعاهای بی‌اساس در بیانیه‌های سیاسی هیچ ارزش حقوقی ندارد و تغییری در واقعیت‌ جغرافیایی و حقایق تاریخی نمی‌دهد.

ب) ادعاهای مطرح شده در بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس-اتحادیه اروپایی راجع به توانمندی‌های دفاعی ایران دخالتی نابجا و غیرقابل قبول در امور مرتبط با حاکمیت ملی ایران است.

پ) شرم‌آور است که طرف‌هایی که خود عامل بروز وضعیت فعلی هستند اکنون خود را در جایگاه مدعی قرار داده‌اند. در عین حال تاسف‌بار است که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به جای مطالبه‌گری از اتحادیه اروپایی در موضوعات مختلف مرتبط با منطقه غرب آسیا محملی برای فرافکنی مزورانه آنها فراهم کرده‌اند.

مواضع ایران در جلسه احضار سفرای سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس هم از زبان معاون سیاسی وزارت امور خارجه تکرار شد. «مجید تخت روانچی» در این نشست با تأکید بر حاکمیت بلامنازع و همیشگی ایران بر جزایر ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به‌عنوان بخش لاینفک قلمروی تحت حاکمیت ایران، حمایت اتحادیه اروپایی از ادعای بی‌اساس یک کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس در خصوص این جزایر را ناقض اصل احترام به حاکمیت ملی و تمامیت سرزمینی دولت‌ها دانست و موضع‌گیری سیاسی و غرض‌ورزانه اتحادیه اروپایی را قویا محکوم کرد.

معاون سیاسی وزیر امور خارجه همچنین ادعاهای مطرح‌شده درباره موضوع موشکی ایران را دخالت آشکار در امور ایران دانست و با مردود دانستن روایت‌های خلاف واقع و اغراق‌آمیز در مورد برنامه موشکی ایران تاکید کرد توانمندی‌های دفاعی بومی ایران از جمله توانمندی موشکی آن، جزئی از حق ذاتی ایران برای دفاع از خود بوده و تضمین‌کننده ثبات و امنیت منطقه‌ای است.

بروکسل، کویت و پروژه تکراری ایران‌هراسی/مُحرک اصلی تنش‌زایی اروپا علیه ایران چیست؟

آنچه اروپا را به خصومت بیشتر علیه ایران سوق می‌دهد

ایده تنش‌زایی با ایران که در هفته اخیر در کویت و در نشست شورای همکاری خلیج فارس امکان تحقق یافته است، گام جدید اجرای تصمیمی قدیمی است؛ تصمیمی که اروپا از سه سال پیش در چنین روزهایی علیه ایران گرفت و ضمن بی‌نتیجه گذاشتن مذاکرات احیای برجام، در برهه‌های مختلفی هم مواضع خصمانه علیه ایران را تشدید کرد.

منحنی این رفتارهای تنش‌زا در روابط ایران و اتحادیه اروپا (به ویژه سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس) بامداد ۶ مهرماه و همزمان با بازگشت تحریم‌های شورای امیت علیه ایران به واسطه فعال‌سازی مکانیسم اسنپ‌بک از سوی تروییکا به نقطه اوج خود رسید.

مکانیسمی که قرار بود سیستم حل و فصلی مدرن و مدنی در صورت وجود اختلاف میان ایران و ۶ قدرت جهانی باشد، به ابزاری برای تهدید، فشار و انتقام‌جویی علیه ایران تبدیل شد. رفتار سیاستمدران قاره سبز پس از این فعال‌سازی گرچه تداوم همان خصم است اما می‌توان در ارزیابی دلایل آن دو هدف مشخص را در پشت صحنه این رفتار مورد ارزیابی قرار داد.

مفهوم «ناکامی» در تأمین مستقل امنیت و ایستادن بر موضع خود مهمترین دلایل روانی-سیاسی تروییکای اروپا در میدان‌خوانی‌های تازه علیه ایران است و به نظر می‌رسد تا زمانی که در بروکسل نسخه‌ای از پذیرش برای ناکامی پیچیده‌ نشود؛ تهران همچنان باید روند احضار وزرای اروپا را ادامه دهد.

الف) فرافکنی ناکامی تاریخی انباشه: واقعیت در اروپا، از تلخی درحال انکار است؛ واقعیتی که در ابعاد مختلف و گرچه در ده‌های گذشته هم به نوعی خود را نشان داده بود اما در ۴ سال گذشته و همزمان با حمله روسیه به اوکراین بیش از همیشه خود را نشان داد. این حمله برای اروپا تهدید امنیتی تعریف شد؛ تهدیدی که برای ایستادن در برابر آن بیش از هر زمان دیگری به آمریکا متکی و یا حتی وابسته شدند.

اروپایی‌ها به جبران این وابستگی و به ویژه در دورانی که «دونالد ترامپ» ساکن کاخ سفید بود و هست، امتیازاتی داده و همراهی‌هایی کردند که با ماهیت تعریف شده برای این قاره تا حد بسیاری در تناقض بود.

اروپا تا پیش از این اگر مدعی اصول و قواعد بین‌المللی، حمایت از حقوق بشر و یا ایستادن بر سر تعهد و پیمان بود، برای گرفتن نظر مثبت ترامپ، رویکردی متفاوت در پیش گرفت تا در سایه فرافکنی، ضعف اصول خود را هم کنار گذارند. نحوه برخورد با نسل‌کشی در غزه و اسنپ‌بک در قبال ایران دو نمونه مشخص و ملموس این روزهاست.

ب) دو هفته از زمان بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران گذشته و به نظر می‌رسد اهرمی که اروپا تصور می‌کرد می‌تواند در روابط با ایران از آن بیشترین بهره را برده و فشار مضاعفی بر تهران وارد کند؛ اکنون انتظارات را برآورده نکرده و ایران همچنان بر مواضع خود (با وجود تمام فشارهای داخلی به ویژه در حوزه اقتصاد) ایستاده است.

این اما همه ماجرای نیست که اروپا در فرآیند فعال‌سازی اسنپ‌بک تجربه کرد و تلخی آن زمانی بیشتر شد که در دقیقه نود و پس از رسیدن به چارچوبی معقول میان خود و ایران و به رغم تردیدهای جدی در کارآمدی اسنپ‌بک، نتوانست موضعی مستقل در برابر آمریکا گیرد و در نهایت مجبور شد به خواست واشنگتن در این زمینه تن دهد.

پذیرش این ناکامی برای اروپا، سخت‌تر از آن شد که تصور می‌کردند؛ از این رو باید میدان تازه‌ای برای افزایش فشار بر ایران می‌یافتند که یافته و شورای همکاری خلیج فارس را به عنوان ابزار تازه تهدید و دخالت انتخاب کردند.

با چنین توصیفاتی می‌توان گفت مفهوم «ناکامی» در تامین مستقل امنیت و ایستادن بر موضع خود مهمترین دلایل روانی-سیاسی تروییکای اروپا در میدان‌خوانی‌های تازه علیه ایران است و به نظر می‌رسد تا زمانی که در بروکسل نسخه‌ای از پذیرش برای ناکامی پیچیده‌ نشود؛ تهران همچنان باید روند احضار وزرای اروپا را ادامه دهد.

بروکسل، کویت و پروژه تکراری ایران‌هراسی/مُحرک اصلی تنش‌زایی اروپا علیه ایران چیست؟

واقعیاتی که درباره امضای اروپا باید دانست

میان میدان‌خوانی‌های اشاره شده غرب علیه ایران، میدانی که برخی همسایگان ایران در حاشیه خلیج‌فارس در اختیار اروپا و آمریکا قرار می‌دهند هم نیازمند تامل است. امضای اروپا زیر بیانیه‌ای که بخشی از آن را ادعاهای تکراری و غیر واقعی تشکیل داده برای شورای همکاری خلیج فارس گرچه مسرت‌بخش به نظر می‌رسد اما چیزی از واقعیت سیاسی، تاریخی و جغرافیایی تغییر نخواهد داد اما می‌تواند بنیان‌های روابطی دوستانه را در منطقه متزلزل سازد.

امیرنشین‌های حاشیه خلیج‌فارس درحالی فرش قرمز زیر پای مقامات اروپایی پهن کرده‌اند که مهمترین هدف سفر آن‌ها به منطقه پهن کردن فرش قرمز برای طرح رئیس‌جمهور آمریکا درباره غزه است.

رضایت از امضای بیاینه‌ای از سوی نمایندگان یک بلوک سیاسی و جغرافیایی برای حکام عرب در حالی است که این بلوک سیاسی به تایید شواهد بسیاری در یکی از ضعیف‌ترین دوران خود به سر می‌برد.

واقعیت آن است که اروپا ۱۵ سال پیش؛ نه یک بیانیه تکراری، که یکی از مهمترین توافقات قرن را (به تعبیر) خود با ایران امضا و تصریح کرد که قصد همراهی و همکاری با ایران را در همه زمینه‌های ممکن دارد؛ اعتبار این امضا و اعلان‌های همکاری تا زمانی بود که رئیس‌جمهور آمریکا از برجام خارج شد؛ پس از این خروج و تا لحظه فعال‌سازی اسنپ‌بک اروپا تقریبا بر هیچ‌یک از امضاهای دو جانبه و چندجانبه با ایران پایبند نماند.

از سوی دیگر امیرنشین‌های حاشیه خلیج‌فارس درحالی فرش قرمز زیر پای مقامات اروپایی پهن کرده‌اند که مهمترین هدف سفر آن‌ها به منطقه پهن کردن فرش قرمز برای طرح رئیس‌جمهور آمریکا درباره غزه است. غفلت از منطق تحولات، تصمیمات و اقدامات از سوی کشورهای منطقه می‌تواند امنیت متزلزل موجود را با تهدیدات تازه‌ای مواجه کند و پیشگیری از این موضوع برعهده تمام دولت‌های منطقه است.

تبعات ناامن‌سازی منطقه به بهانه امنیت

بیانیه شورای همکاری و اروپا، اظهارات وزیر خارجه آلمان و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا درباره حاکمیت سرزمینی و توان دفاعی ایران، با بهانه‌ «امنیت» صورت می‌گیرد و این بیش از هر موضوع دیگری شرایط را پیچیده کرده و نشان می‌دهد که پارادایم فکری هر دو بلوک سیاسی-جغرافیایی باید تغییرات بنیادینی یابد تا تحلیلی دقیق‌تر و عمیق‌تر از منطقه به دست آوردند.

اگر اروپا و شورای همکاری پس از مشاهده نسل‌کشی رژیم اسرائیل در غزه و در مقابل دوربین صدها رسانه‌ انگلیسی و عرب زبان، پس از تجاوز نظامی علیه ایران و حمله به قطر همچنان هم ایران و توان دفاعی تهران را تهدیدگر منطقه ارزیابی کرده و درصدد تحدید آن هستند، استراتژی بر شاخه نشستن و بن‌بریدن را در پیش گرفته‌اند که با توجه به واقعیات امروز و ماجراجویی‌های ناتمام تل‌آویو در قالب پروژه‌هایی چون اسرائیل بزرگ، این تجربه‌ها برای آن‌ها گران تمام خواهد شد.

برهم زدن ترتیبات امنیتی منطقه به بهانه امنیت، نه برای حاشیه خلیج فارس و نه اروپا امنیت‌ساز نخواهد بود. این درسی است که حداقل باید در ماه‌های اخیر به خوبی برای این دو گروه تفهیم می‌شد تا امکان تکرار اشتباهات پیشین را گرفته و راه را برای آینده‌ای متفاوت‌تر باز کند.