به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، به نقل از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، در ادامه سلسله برنامههای رواق تورق نشست نقد و بررسی کتاب راست یا دروغ؛ راهکارهای یک مامور سابق سیا برای تشخیص اخبار جعلی اثر سیندی ال. اوتیس با حضور مترجم اثر علی مجتهدزاده، سهشنبه، ۱۵ مهر ۱۴۰۴ در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
رقابت خبری؛ عامل انتشار اطلاعات غلط
علی مجتهدزاده در ابتدای نشست به تفاوت میان دو مفهوم میساینفورمیشن و دیساینفورمیشن پرداخت و گفت: میساینفورمیشن همان اطلاعات غلط یا ناقصی است که ناآگاهانه منتشر میشود، اما دیساینفورمیشن دروغ عامدانهای است که با قصد فریب یا جهتدهی به افکار عمومی پخش میشود. در دنیای امروز تشخیص مرز میان این دو بسیار دشوار شده است، زیرا سرعت گردش اطلاعات و رقابت رسانهای باعث خطاهای گسترده میشود.
او با اشاره به تجربههای رسانهای خود افزود: بسیاری از رسانهها، بهویژه در زمان بحران یا جنگ، خبر را از منابع داخلی میگیرند، اما با تغییر جزئی در لحن یا تأکید، آن را به سمتی میبرند که با سیاست خودشان هماهنگ باشد. در این موارد، کسی دروغ صریح نمیگوید، اما خبر را طوری تاب میدهند که ذهن مخاطب در مسیر دلخواهشان حرکت کند. این کار با جعل خبر فرق دارد اما در نهایت نتیجهاش یکی است: تحریف واقعیت.
وی در ادامه توضیح داد: در مقابل، رسانههایی نیز وجود دارند که آگاهانه و با هدف سیاسی دروغ میگویند. او نمونههایی از عملکرد برخی شبکههای خارجی در زمان جنگها را ذکر کرد و گفت: رسانههایی مثل فاکسنیوز در مقاطع مختلف مثل دفاع مقدس ۱۲روزه خبرهایی را منتشر کردند که اساساً اتفاق نیفتاده بود. این نوع دروغپراکنی نمونه بارز دیساینفورمیشن است.
این مترجم سپس با ذکر این نکته که در فضای خبری امروز، مهمترین اصل، بررسی منبع و سند است نه جذابیت روایت به نشانههای شناسایی منابع غیرقابل اعتماد پرداخت و گفت: گاهی کافی است به نوار نشانی سایت نگاه کنیم تا بفهمیم با چه سطحی از اعتبار روبهرو هستیم. وبلاگهای رایگان، سایتهای بدون نام نویسنده یا صفحات ناشناس در شبکههای اجتماعی نمیتوانند منبع معتبر خبر باشند.
او به شیوههای ساده اعتبارسنجی اشاره کرد و ادامه داد: در شبکههای اجتماعی، داشتن تیک آبی یا نشان تأیید رسمی، حداقل نشانهای از احراز هویت است. در عکسها هم میتوان با بررسی متادیتا (اطلاعات فنی فایل) فهمید که تصویر واقعی است یا ساخته شده. در عصر دیجیتال، هر فایل تصویری شامل اطلاعاتی درباره زمان، مکان، نوع دوربین، میزان نوردهی و حتی مختصات جغرافیایی است؛ اگر دوربین مجهز به GPS باشد، میتوان محل دقیق ثبت عکس را دید. به همین دلیل دیگر نمیشود با چند تخته چوب و آتش در حیاط خانه، عکس جعلی ساخت و به نام صحنه جنگ فروخت. رسانهها حالا با بررسی متادیتا از اصالت تصاویر مطمئن میشوند.
مجتهدزاده در ادامه به نمونههای سادهتری از فریبهای اطلاعاتی اشاره کرد و گفت: در دنیای اطلاعات هم همین است. وقتی در اینستاگرام یا تلگرام خبری میخوانیم، باید به دقت با آن برخورد کنیم. اگر صفحهای ناشناس است یا منبعی ندارد، نباید صرفاً بهخاطر لحن هیجانی یا بازنشر زیاد، آن را باور کنیم. در دوران خبرنگاری، وقتی خبر داغی میرسید، رقابت با دیگر رسانهها باعث میشد تا در اولین فرصت حتی سه خط از خبر را منتشر کنیم تا از رقبا عقب نمانیم. بعداً خبر تکمیلی را مینوشتیم. همین شتاب در انتشار گاهی منجر به خطا میشد. رقابت خبری یکی از بزرگترین عوامل انتشار ناخواسته اطلاعات غلط است.
او در ادامه به بُعد تاریخی موضوع پرداخت و افزود: در طول تاریخ، همواره برندهها تاریخ را نوشتهاند. روایتها معمولاً به نفع قدرت حاکم تنظیم شدهاند. ما در منابع تاریخی هم با نوعی دیساینفورمیشن مواجهیم، فقط در قالبی رسمیتر.
این مترجم با اشاره به نمونههای تاریخیِ تحریف واقعیت گفت: وقتی درباره بمبهای اتمی صحبت میکنیم، همه از هیروشیما یاد میکنند اما کمتر کسی از ناکازاکی حرف میزند. درحالیکه بمب دوم، که بهطور تصادفی روی ناکازاکی افتاد، فاجعهای بهبار آورد که حتی تا امروز هم بهدرستی روایت نشده است. شهر میان دو دره بود و انفجار فقط یک سوی آن را نابود کرد؛ مردم سوی دیگر تقریباً سالم ماندند، اما این رویداد در حافظه تاریخی جهان نادیده گرفته شد. آمریکاییها ترجیح دادند تنها از هیروشیما بگویند، چون راحتتر میشد آن را با عنوان پایان جنگ توجیه کرد. وقتی میگویند بعد از آن ژاپن با کمک آمریکا ساخته شد، در واقع دارند یک دروغ تاریخی را بازتولید میکنند؛ گویی نابودی صدها هزار انسان را میشود با دلار جبران کرد.
او در بخش دیگری از سخنانش درباره نظارت دیجیتال و ردپاهای اطلاعاتی توضیح داد و گفت: هر گوشی موبایل بهصورت خودکار در فواصل زمانی کوتاه با نزدیکترین دکل مخابراتی در تماس است تا ساعت خود را تنظیم کند. این تبادل کوچک اطلاعاتی، درواقع موقعیت تقریبی ما را هم ثبت میکند. از همین دادههای ظاهراً بیاهمیت، میتوان مسیر حرکت هر فرد را بازسازی کرد. در این سطح، مفهوم حریم شخصی تقریباً از بین رفته است.
سواد رسانهای و تربیت رسانهای
مترجم کتاب «راست و دروغ» افزود: در شبکههای اجتماعی هم همین سازوکار برقرار است. شما فقط چند ثانیه روی یک ویدیو مکث میکنید و همان توقف کوچک، برای الگوریتم معنا دارد. دفعه بعد ویدیوهایی مشابه برایتان میآید. در ظاهر چیز بدی نیست، اما وقتی از کنترل خارج شود، تبدیل به بردگی مدرن و همان بردگیِ توجه و ذهن میشود.
مجتهدزاده ادامه داد: این کتاب برخلاف بسیاری از آثار نظری، برای سیاستمدار یا خبرنگار نوشته نشده، بلکه برای مردم است. هدفش آموزش ماهیگیری اطلاعاتی است، نه دادنِ ماهی آماده. به مخاطب یاد میدهد چطور فکر کند، نه چه فکر کند. مخاطب باید یاد بگیرد معدل بگیرد. یعنی بداند کدام رسانه تند است، کدام محافظهکار و از ترکیب چند روایت به یک درک متعادل برسد. با تکرار این تمرین، مخاطب یاد میگیرد میان خطوط را بخواند. حتی وقتی متنی پر از احساسات میبیند، از روی لحن، منبع و واژهها میتواند بفهمد انگیزه پشت خبر چیست.
وی افزود: در جهان امروز، حجم اطلاعات بهقدری زیاد است که یک روز غیبت از خبر، انگار چند روز عقبماندگی است. در چنین شرایطی، کتابهایی مثل این، ابزارهایی در اختیار مخاطب قرار میدهند تا بتواند خبر را کالبدشکافی کند. بفهمد از کجا آمده، چه کسی از انتشارش نفع میبرد و چرا حالا منتشر شده است.
مترجم کتاب زندگی ناممکن با اشاره به کاهش حضور چهرههای فرهنگی در زیست عمومی به موج مهاجرت و نقش اطلاعات نادقیق پرداخت و گفت: هر رخداد لایه ناپیدایی دارد باید پیگیر نشانهها شد، نه قضاوتِ شتابزده. حتی در پروندههای شخصی و تراژدیهای خانوادگی، حقیقت از دلِ شواهد و دادههای فنی بیرون میآید، نه از گمانهزنی جمعی. وقتی ندانیم دقیقاً دنبال چه دانشی هستیم، هر خوراک خبری را میبلعیم.
وی با اشاره به اینکه اگر روشنفکر دنبال عامه بدود، بازی را باخته است، مطرح کرد: باید تقصیر را به گردن بگیرد و برای بهبود وضع، پیشقدم شود. درمان، پروژهای بلندمدت است؛ مسأله فقط اقتصادی نیست، اما اقتصاد هم تعیینکننده است. معلمِ بیفراغت، نمیتواند نسلِ نقّاد و باسواد رسانهای تربیت کند. از مهدکودک باید منبعخواهی و راستیآزمایی را تمرین دهیم. بهجای سرزنشِ نسل جوان، از خودمان شروع کنیم. این کار نیاز به دوام دارد و نه هیجان مقطعی.
او با نقد ساخت رسانهای عنوان کرد: روایتها متفاوتاند چون خطمشیها متفاوت است. در ایران، روزنامهنگاری گاه به پول گره خورده؛ نقد سفارشی، سرقفلی سرویسها و مهندسی افکار درباره مربی یا بازیکن. امروز یک نفر میتواند با پادکست یا لایو، رسانه خودش باشد و از آن ارتزاق کند. این فضا عرصه تحلیل مکث و تعمق است. اعتماد، محصولِ دقت و سرعت و صداقتِ پایدار است، نه تبلیغ.
علی مجتهدزاده در پایان نشست نقد و بررسی کتاب راست یا دروغ گفت: یک رخداد، روایتهای چندگانه دارد؛ هر کدام میتواند پارهای از حقیقت باشد. پس باید احتمال روایت بدیل بدهیم، منفعت و زمانبندی انتشار را بسنجیم و منبع اول را بجوییم.