به گزارش ایرنا، خشکسالیهای پیاپی، کاهش بارندگی و افت سطح آبهای زیرزمینی در سالهای اخیر، زندگی روستاییان را هم تغییر داده بسیاری از چشمهها و قناتها که برای نسلها منبع حیات بودهاند، امروز یا به کلی خشک شده یا آبی اندک و گلآلود دارند، این تغییرات نهتنها معیشت کشاورزان و دامداران را دچار اختلال کرده بلکه به گفته پژوهشگران ساختار اجتماعی روستاها را نیز دستخوش مهاجرت و سایر تبعات مرتبط شده است.
روستاییان و عشایر بیش از هر گروه دیگری اثرات تغییر اقلیم را در زندگی روزمره خود لمس میکنند، این را می توان از صحبت های یک دامدار در یکی از روستاهای بروجرد شنید که می گوید، گرانی شدید نهادهها، کمبود آب و ضعف زیرساخت ها از جمله چالش های تولیدکنندگان فرآورده های دامی است، پارسال ذرت کیلویی ۳۰ هزار ریال بود در حالی که امسال به ۵۰ هزار ریال افزایش یافته و جو هم از ۹۰ هزار ریال به ۱۲۰ هزار ریال افزایش قیمت داشته است.
این دامدار می افزاید: کمبود آب در منطقه، ما را از خودکفایی در تولید خوراک دام محروم کرده و مجبوریم یونجه، جو و ذرت را از کشاورزهای شهرستان های اطراف خریداری کنیم که قیمت آنها نیز بالاتر از نرخ تعیین شده است.
در این میان، روز ملی روستا و عشایر، نباید صرفا بهانهای برای جشنهای تکراری و پوشاندن لباس محلی بر تن شهرنشینان باشد و در گرفتن فیلم و عکس های یادگاری و پختن نان محلی خلاصه شود این روز باید فرصتی برای شنیدن و گفتن داستان واقعی روستا و عشایر باشد و توجه ملی بر تغییر اقلیم و پیامدهای آن بر کشاورزی، دامداری و زندگی اجتماعی روستاها معطوف شود.
فرونشست زمین، خشکسالی، کمبود آب و کاهش محصولات کشاورزی، همه نیازمند مدیریت یکپارچه و علمی منابع آبی هستند، روز روستا و عشایر می تواند به تریبونی ملی برای بیان نیازها، مشکلات و راهکارهای مقابله با تغییر اقلیم تبدیل شود.
این روز، فرصتی است تا سیاستگذاران، پژوهشگران و مردم طرحهای پایدار آبیاری، حمایت از کشاورزی مقاوم و حفاظت از مراتع را محور قرار دهند؛ تا شاید داستان خشکیدن چشمهها و ترک خوردن زمین، پایان خوشی به خود ببیند.
بروجرد، دومین شهرستان بزرگ لرستان و بیش از هر زمان دیگری با پیامدهای این بحران روبرو است، وابستگی ۸۰ درصدی آب شرب به چاهها و خشکی رودخانهها، چشمانداز نگرانکنندهای را پیش روی این شهرستان قرار داده این وضعیت بهویژه در تابستان و در روستاهای بخش مرکزی، شیروان و اشترینان با شدت بیشتری بروز میکند.
طرحهای زیرساختی حیاتی نظیر سد آبسرده، سد شهید بروجردی و تصفیهخانه فاضلاب، سالهاست با کمبود اعتبار و کندی در اجرا مواجه است، مطالعات و عملیات این پروژهها که میتوانست نقش مهمی در تامین آب پایدار داشته باشند، گاه بیش از ۲ دهه به طول انجامیده و هنوز بسیاری از آنها به مرحله بهرهبرداری نرسیدهاند.
هماکنون بین ۳۵ تا ۴۰ روستای بروجرد با درجات مختلف کمآبی و تنش آبی روبرو هستند، آبرسانی با تانکرهای سیار به بخشی از این مناطق تنها راهکار کوتاهمدت موجود است، اما این شیوه در شرایط محدودیت تجهیزات و افزایش تقاضا بهویژه در موجهای گرمای شدید، نمیتواند پاسخگوی نیاز پایدار باشد.
پیامدهای بحران آب تنها به مصرف خانگی محدود نمیشود؛ بخش کشاورزی بروجرد با کاهش ۷۵ هزار تنی تولید محصولات زراعی در سال جاری، بهویژه در اراضی دیم گندم، شاهد آسیب بیسابقهای شده است، خشکسالی، افت ذخایر زیرزمینی و قطعیهای برق، عملکرد مزارع آبی را نیز بهشدت کاهش داده و معیشت هزاران بهرهبردار روستایی را تهدید میکند.
کارشناسان تاکید میکنند گذار از مدیریت سنتی و جزیرهای منابع آب به مدیریت یکپارچه، علمی و مشارکتی، تنها راه عبور از بحران کنونی است، این رویکرد باید با مشارکت مردم، بهرهگیری از فناوریهای نوین تصفیه و بازچرخانی، اصلاح زیرساختها و حفاظت اکوسیستمهای وابسته همراه شود.
خشکسالی طولانیمدت، مراتع طبیعی را خشک و پوشش گیاهی را از بین برده و تامین علوفه و نهادههای دامی را به چالشی جدی تبدیل کرده دامداران محلی که پیشتر بخش عمده خوراک دام را از مراتع اطراف تهیه میکردند، اکنون ناچار شده اند نهادهها را با هزینههای سنگین از شهرهای دیگر خریداری کنند، نهادههایی که نهتنها گرانتر شده بلکه در برخی موارد نیز در بازار موجود نیست.
به گفته مدیر جهاد کشاورزی بروجرد، خشکسالیهای اخیر سبب کاهش حدود ۷۵ هزار تنی محصولات کشاورزی در این شهرستان شده است.
جواد گودرزی افزود: اراضی دیم، بهویژه گندم، بیشترین خسارت را دیدهاند و پیشبینی میشود تولید گندم از بیش از ۵۰ هزار تن در سال گذشته به حدود ۲۰ هزار تن در سال جاری برسد، حدود ۲۴ هزار هکتار از ۷۲ هزار و ۵۰۰ هکتار اراضی کشاورزی بروجرد، معادل ۳۵ درصد، با خطر خشکسالی جدی مواجهاند.
مدیریت منابع، ضرورت شرایط بحران آبی
معاون استاندار لرستان و فرماندار بروجرد، با هشدار نسبت به کاهش شدید منابع آب تجدیدپذیر، افت بیسابقه مخازن و گسترش پدیده فرونشست زمین گفت: مدیریت منابع آب در شرایط بحران یک ضرورت حیاتی برای بقا، توسعه پایدار و حفظ امنیت غذایی و بهداشتی کشور است و هرگونه تصمیمگیری غیرعلمی میتواند پیامدهای جبرانناپذیری برای محیطزیست و معیشت مردم بههمراه داشته باشد.
به گفته قدرتاله ولدی، راه عبور از بحران را رویکرد تلفیقی دانست که شامل پایش مستمر منابع، بهینهسازی مصرف در بخشهای کشاورزی، صنعت و شهری، استفاده از فناوریهای تصفیه و بازچرخانی آب و مشارکت فعال جامعه در فرهنگسازی مصرف بهینه است.
وی اضافه کرد: این مدیریت باید با برنامهریزی بلندمدت، جلوگیری از برداشتهای بیرویه، اصلاح زیرساختهای فرسوده و حفاظت از اکوسیستمهای وابسته همراه شود تا تابآوری مناطق آسیبپذیر افزایش یابد.
فرماندار بروجرد با انتقاد از روند کند اجرای طرحهای عمرانی آبی بیان کرد: طرح تصفیهخانه فاضلاب شهری که از سال ۱۳۷۰ آغاز شده و تا کنون پیشرفت چشمگیری نداشته و پروژههای آبرسانی و سدسازی مانند سد آبسرده و سد شهید بروجردی بیش از ۲ دهه است با کمبود اعتبار و کندی اجرا روبهرو هستند.
ولدی افزود: اکنون ۳۸ روستای شهرستان با تنش آبی مواجهاند و تکمیل طرحهای سدسازی میتواند از تشدید بحران جلوگیری کند؛ از همینرو نشستهای تخصصی برای تسریع اجرا و تامین اعتبار این پروژهها در دستور کار قرار گرفته است.
تغییر اقلیم و فروپاشی نظم زندگی عشایری؛ تحلیلی بر یک بحران زیستفرهنگی
کاهش شدید منابع آب و کندی طرحهای عمرانی نشان میدهد بحران فعلی، تنها به کمبود آب شرب محدود نمیشود بلکه می تواند پیامدهایی گسترده بر اقتصاد و معیشت داشته باشد، این آثاربه ویژه در جوامع روستایی و عشایری که وابسته مستقیم به منابع طبیعی هستند، پررنگتر است.
در همین ارتباط، کارشناسان اجتماعی معتقدند تغییر اقلیم با درهمریختن نظم دیرینه زندگی سنتی می تواند ابعاد اجتماعی و فرهنگی بحران را تشدید کند و موجب دگرگونی بنیادین در نحوه زیست این جوامع شود.
پژوهشگر اجتماعی و جامعهشناس، تغییر اقلیم را برای جوامع عشایری ایران نه یک پدیده فقط زیستمحیطی، بلکه یک «شوک زیستمحیطی مزمن» دانست که با درهم شکستن «نظم پیشبینیپذیر» زندگی سنتی، کل ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این جوامع را در معرض فروپاشی قرار داده است.
مجتبی ترکارانی گفت: این بحران چندوجهی که از فرسایش مراتع آغاز و به گسست پیوندهای انسانی ختم میشود، میراث غنی زیستفرهنگی ایران را تهدید میکند.
وی با اشاره به اینکه بنیانهای مادی زندگی عشایری بر ستونهای «مرتع» و «آب» استوار است، بیان کرد: تغییر اقلیم این سرمایههای طبیعی را به طور همزمان هدف قرار داده و دومینویی ویرانگر به راه انداخته مراتع برای عشایر نه فقط منبع تغذیه دام بلکه «سفره مشترک» و بستر زندگی جمعی هستند، خشکسالیهای پیاپی باعث کاهش کمیت و کیفیت علوفه شده و گونههای گیاهی مغذی جای خود را به گیاهان مهاجم و کمارزش دادهاند.
به گفته این پژوهشگر اجتماعی گرمایش زودهنگام در فصل بهار «تقویم کوچ» را که یک قرارداد اجتماعی نانوشته و روزمره زندگی جمعی بود بیاعتبار ساخته تقویمی که چارچوب برگزاری مراسم، ازدواجها و تبادلات اقتصادی بود، اکنون مختل شده است.
ترکارانی اظهار کرد: پژوهشی که در «مجله مرتع و آبخیزداری» منتشر شده نشان میدهد از نگاه عشایر در برخی نقاط کشور مشهودترین اثر تغییر اقلیم نابودی پوشش گیاهی مراتع بوده است.
وی ادامه داد: آب، شاهرگ حیات در کوچنشینی است و تغییر اقلیم با خشکاندن چشمهها و آبشخورهای سنتی، مسیرهای تاریخی کوچ را مسدود کرده است.
پژوهشگر اجتماعی اضافه کرد: براساس آمار رسمی، از سال ۱۳۹۰ تاکنون بیش از هزار و ۵۰۰ چشمه طبیعی در مناطق عشایری خشک شده و سطح آب زیرزمینی در دشتهای مرکزی ایران تا حدود ۲ متر کاهش یافته است.
ترکارانی با اشاره به اینکه در زیستبوم خشک، آب همواره محور «روابط قدرت» بوده و کنترل آن ساختارهای سنتی را شکل داده است، افزود: کمیابی شدید آب امروز این ساختارها را متزلزل کرده و به تشدید منازعه بر سر منابع کمیاب میان عشایر و جوامع روستایی دامن زده است.
وی بحران مرتع و آب را عامل اصلی افول دام دانست و اظهار کرد: دام که نماد منزلت، منبع درآمد و تضمینکننده امنیت غذایی بود، امروز به یک «بار اقتصادی» تبدیل شده است، کاهش شدید تولید شیر، گوشت و پشم و افزایش بیماریها، عشایر را مجبور به «فروش اضطراری» دامها یا تحمل هزینههای گزاف خرید علوفه و آب کرده و این فرآیند، استقلال اقتصادی آنها را نابود و آنها را به افراد بدهکار و وابسته تبدیل میکند.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی
ترکارانی در خصوص اثرات اجتماعی، فرهنگی بحران آب و تغییرات اقلیمی بر زندگی روستاییان، پدیده «کوچ زودهنگام» را انتخابی میان بد و بدتر و یک سازگاری مخرب عنوان کرد و افزود: گرمای بیسابقه قشلاق، عشایر را مجبور به حرکت پیش از موعد به سوی ییلاق میکند که چرای دام بر مراتع نارس ییلاقی تیشه به ریشه همان منبعی میزند که بقایشان به آن وابسته است، تحقیقات نشان میدهد این پدیده باعث کاهش ۳۰ درصدی پوشش گیاهی مراتع زاگرس شده و اختلال در زندگی، نوعی سردرگمی و بیهنجاری در جامعه ایجاد کرده است.
وی بیان کرد: فشار اقتصادی ناشی از تغییر اقلیم، سرمایه اجتماعی و شبکههای حمایتی عشایر را فرسوده و به گسست نسلی دامن زده است، جوانان تحصیلکرده آیندهای در این شیوه زیست نمیبینند و به حاشیه شهرها مهاجرت میکنند که این امر، خانواده گسترده به عنوان واحد اصلی تولید و حمایت اجتماعی را فروپاشیده و افراد را در شهرها به موجوداتی منزوی تبدیل کرده است.
بار مضاعف بحران بر دوش زنان عشایر
ترکارانی اظهار کرد: زنان عشایر که به طور سنتی مسوولیتهای متعددی از جمله مدیریت خانه، پرورش فرزندان، فرآوری محصولات لبنی و کمک به چوپانی را بر عهده داشتند، اکنون مسوولیت طاقتفرسای تامین آب را نیز بر دوش میکشند، پیمودن مسافتهای طولانی برای آوردن آب، سلامت جسمی آنها را (کمردرد، فرسودگی) به خطر میاندازد و زمان و انرژی فعالیتهای مولد و مراقبتی را از آنها میگیرد.
وی افزود: با کاهش تولید شیر، نقش زنان در فرآوری لبنیات و مدیریت اقتصاد خانوار کمرنگ و استقلال مالیشان تضعیف شده و همچنین، استرس اقتصادی و روانی ناشی از بحران اقلیمی اغلب به صورت افزایش خشونت خانگی بروز میکند که زنان قربانیان اصلی آن هستند، به این ترتیب، بحران اقلیم نابرابری جنسیتی موجود را تشدید و زنان را در موقعیتی آسیبپذیرتر از همیشه قرار داده است.
راهکارها؛ گذار به توانمندسازی جامعهمحور
ترکارانی با تاکید بر اینکه دانش بومی هزارساله عشایر برای مقابله با بحران بیسابقه کفایت نمیکند، گفت: راهکارهای موثر باید ترکیبی از دانش سنتی و مدیریت نوین با مشارکت خود جامعه عشایری باشد، از جمله این راهکارها، مدیریت مشارکتی کوچ و مرتع با جایگزینی قوانین خشک فعلی به «تقویم کوچ شناور» که سالانه با مشارکت نمایندگان عشایر و کارشناسان، براساس دادههای هواشناسی و وضعیت مرتع تعیین شود، تا از کوچ زودهنگام جلوگیری کند.
این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: از دیگر راهکارهای موثر حمایتهای هوشمند و هدفمند از طریق یارانههای علوفه و آب در سالهای بحرانی برای کاهش فشار و جلوگیری از فروش اضطراری دامها، اقدامی که به گفته وی در سال ۱۴۰۳ بهطور محدود انجام شد اما نیاز واقعی بسیار بیشتر است و همچنین تنوعبخشی به معیشت عشایر با حمایت جدی از صنایع دستی و گردشگری بوممحور برای افزایش تابآوری اقتصادی خانوارها و کاهش وابستگی مطلق به دامداری از دیگر راهکارهای موثر به شمار می رود.
بنا بر تایید کارشناسان بحران آب و تغییر اقلیم به خصوص در روستاها از خشکیدن چشمهها و کاهش بیسابقه تولیدات کشاورزی تا فرسایش مراتع و کوچ زودهنگام عشایر، تصویری نگرانکننده از آینده ترسیم میکند، این وضعیت نشان میدهد که راه برونرفت فقط در اقدامات نمادین یا طرحهای نیمهتمام خلاصه نمیشود، بلکه نیازمند اراده جدی برای گذار به مدیریت یکپارچه و مشارکتی منابع آب، حمایت هدفمند از بخشهای آسیبپذیر و استفاده از دانش نوین در کنار دانش بومی است تا حیات و معیشت جوامع روستایی و عشایری حفظ شود.