به گزارش خبرگزاری آنا، اسرائیل که پیش از این خود را جزیرهای امن در خاورمیانه میدانست، با حمله گسترده رزمندگان مقاومت فلسطین ناگهان با واقعیتی تلخ مواجه شد: امنیت اقتصادی، اجتماعی و حتی هویت صهیونیستیاش به اندازه امنیت نظامیاش توهمی بیش نبوده است. فروپاشی بورس، فرار سرمایهگذاران، بحران مسکن و نارضایتی گسترده اجتماعی، همه نشان میدهد که طوفان الاقصی، نه فقط یک عملیات نظامی، بلکه نقطه عطفی در تاریخ رژیم اسرائیل و معادلات منطقهای است.
بحران اقتصادی و مالی اسرائیل پس از طوفان الاقصی
طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نه تنها یک شکست امنیتی یا نظامی برای اسرائیل بود، بلکه نقطه عطفی در بحران اقتصادی و مالی این رژیم به شمار میرود. هزینه مستقیم جنگ در غزه از اکتبر ۲۰۲۳ تا سپتامبر ۲۰۲۵ بیش از ۲۷۰ میلیارد شِکِل (حدود ۷۰ میلیارد دلار) برآورد شده است، رقمی که معادل بیش از یکچهارم تولید ناخالص داخلی سالانه اسرائیل است. ارتش روزانه بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار برای تدارکات نظامی در غزه هزینه میکند و این فشار مالی، کسری بودجه بیسابقهای برای دولت ایجاد کرده است.
نرخ تورم در همین دوره از ۲.۵ به حدود ۶ درصد افزایش یافته و کسری بودجه از ۲ درصد به بیش از ۸ درصد رسیده است. افزایش مالیات، کاهش بودجه خدمات عمومی و استقراض از بازارهای خارجی تنها بخشی از تلاش دولت برای جبران هزینهها بوده است، اما درآمدهای مالیاتی به دلیل تعطیلی صنایع، توقف گردشگری و مهاجرت سرمایهگذاران کاهش یافته است.
فرار سرمایه یکی از شاخصترین پیامدهای اقتصادی طوفان الاقصی بود. شرکتهای فناوری و استارتاپهای پیشرو، ستون فقرات اقتصاد اسرائیل، دفاتر خود را به قبرس، آلمان و آمریکا منتقل کردند. بورس تلآویو در روز ۸ اکتبر ۲۰۲۳ سقوط ۱۲ درصدی را تجربه کرد و تا پایان سال ۲۰۲۴، ارزش بازار بیش از ۴۰ درصد کاهش یافت. بانکهای بزرگ با موج برداشت سپردهها مواجه شدند و بیش از ۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاران خارجی تنها در شش ماه اول پس از حمله از کشور خارج شد.
اقتصاد دفاعی نیز ضربه شدیدی خورد. شرکتهایی مانند رافائل و صنایع هوایی اسرائیل که درآمد میلیاردی از صادرات سلاح داشتند، به دلیل تخصیص بیشتر تجهیزات به مصرف داخلی و لغو قراردادها با کشورهای اروپایی، با کاهش ۲۵ درصدی درآمد مواجه شدند. این وضعیت، علاوه بر کاهش درآمد، بر قدرت نظامی اسرائیل نیز تأثیر گذاشته است، زیرا کمبود قطعات و کاهش بودجه، توان عملیاتی ارتش را محدود کرده است.
بازار مسکن نیز بحران شدیدی تجربه کرد. بیش از ۳۰۰ هزار نفر از مناطق شمالی و جنوبی آواره شدند. قیمت مسکن در شهرهای مرکزی مانند تلآویو و حیفا ۴۵ درصد افزایش یافت، در حالی که در مناطق مرزی تا ۷۰ درصد سقوط کرد. هزینه اسکان موقت این افراد برای دولت میلیاردها شِکِل بار مالی ایجاد کرد و نارضایتی اجتماعی افزایش یافت.
بحران سیاسی، مشروعیت دولت و فروپاشی اجتماعی
پس از طوفان الاقصی، دولت نتانیاهو با بحرانی بیسابقه در زمینه مشروعیت سیاسی مواجه شد. محبوبیت او از ۵۵ درصد در سال ۲۰۲۲ به کمتر از ۱۸ درصد در نیمه ۲۰۲۵ سقوط کرد و اپوزیسیون خواستار استعفای فوری و برگزاری انتخابات زودهنگام شد. این بحران سیاسی، فراتر از رقابتهای روزمره، ماهیت «مشروعیت وجودی» رژیم را نیز تحت تأثیر قرار داد. تظاهرات با شعارهایی، چون «پایان دولت نظامی» و «صلح با فلسطین، نه با آمریکا» در خیابانهای تلآویو شکل گرفت و رسانههای غربی نیز نتانیاهو را مسئول مستقیم طولانی شدن جنگ و فروپاشی اقتصادی دانستند.
بحران مشروعیت داخلی محدود به دولت نبود. نهادهای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل شامل موساد و شاباک نیز اعتبار خود را از دست دادند. ضعف در پیشبینی و شناسایی حملات مقاومت، ضربهای جدی به اعتماد عمومی وارد کرد و بسیاری از شهروندان دیگر گزارشهای رسمی امنیتی را باور نمیکنند.
جامعه اسرائیل بهطور همزمان با فروپاشی اقتصادی و سیاسی، دچار شکافهای اجتماعی عمیق شد. اختلافهای مذهبی، قومی و سیاسی به سطح درگیریهای خیابانی رسید. میان سکولارها و مذهبیها، یهودیان اشکنازی و سفاردی، و میان حامیان و مخالفان جنگ، شکافهای عمیقی شکل گرفت. بسیاری از خانوادههای قربانیان طوفان الاقصی علیه دولت شکایت کردند و حتی برخی سربازان ذخیره از شرکت در عملیات نظامی سر باز زدند.
بحران روانی و اجتماعی نیروهای نظامی نیز تأثیر مستقیمی بر جامعه داشته است. بیش از ۳۵ درصد از نیروهای ذخیره ارتش از تمدید خدمت خودداری کردند و بیش از ۱۷ هزار سرباز از علائم شدید PTSD رنج میبرند. گزارشها نشان میدهند که اعتماد به اهداف جنگ به حداقل رسیده و بسیاری از سربازان دیگر به عملیات نظامی باور ندارند. نمونهای از این بحران، سخنان یکی از سربازان زخمی در غزه بود: «ما وارد جهنم شدیم برای نجات اسرا، اما فقط مرگ و خون دیدیم. هیچ فرماندهی نمیدانست چرا میجنگیم.»
در بعد اجتماعی، موج مهاجرت معکوس نیز بنیان هویت صهیونیستی را متزلزل کرد. در سال ۲۰۲۴، حدود ۲۱۰ هزار نفر اسرائیل را ترک کردند؛ بالاترین میزان مهاجرت از زمان تأسیس رژیم. یهودیان اروپایی و آمریکاییالاصل، به ویژه خانوادههایی که فرزندانشان در ارتش کشته یا اسیر شدهاند، دیگر تمایلی به ماندن ندارند. این مهاجرت، مفهوم «وطن امن برای یهودیان» را به چالش کشیده و پرسشهای بنیادینی درباره مشروعیت هویت ملی مطرح کرده است.
پیامدهای فرهنگی نیز قابل توجه است. تصاویر گسترده از کودکان شهید، تخریب مدارس و زیرساختهای فرهنگی، بحران هویت جمعی و اضطراب روانی عمومی را تشدید کرده است. رسانهها و شبکههای اجتماعی نقش برجستهای در انتقال احساسات عمومی داشته و موجب شکلگیری موج همبستگی با فلسطین در سراسر جهان عرب و غرب شدند.
در مجموع، دو سال پس از عملیات ۷ اکتبر، اسرائیل با یک بحران همزمان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مواجه است. فروپاشی مشروعیت دولت و نهادهای امنیتی، افزایش شکافهای اجتماعی، و بحران روانی نیروهای نظامی، تصویر جامعهای متزلزل و در حال فروپاشی را ایجاد کرده است.
پیامدهای دیپلماتیک، روابط منطقهای و تقویت محور مقاومت
طوفان الاقصی، اسرائیل را در سطح بینالمللی نیز در وضعیت بحرانی قرار داد. شکست نظامی و رفتار بیرحمانه این رژیم در غزه باعث تضعیف مشروعیت آن در غرب و جهان عرب شد و حمایتهای سنتی از اسرائیل را به چالش کشید.
روابط با غرب و کاهش حمایت آمریکا و اروپا
پیش از عملیات، اسرائیل از حمایت تقریباً کامل دو حزب اصلی آمریکا برخوردار بود. اما پس از ۷ اکتبر و بمباران بیرویه غیرنظامیان، افکار عمومی آمریکا به شدت تغییر کرد. نظرسنجیها نشان داد که تنها ۳۸ درصد از آمریکاییها عملیات نظامی اسرائیل را موجه میدانند، در حالی که این رقم در سال ۲۰۱۴ بیش از ۷۰ درصد بود. در میان جوانان زیر ۳۰ سال، حمایت به کمتر از ۲۰ درصد رسید.
در اروپا نیز تغییرات قابل توجه بود. پارلمان اسپانیا و ایرلند اسرائیل را به ارتکاب جنایت جنگی متهم کردند، و بلژیک و نروژ روابط نظامی خود با تلآویو را قطع کردند. فشار افکار عمومی و اعتراضات جهانی، اسرائیل را از نظر اخلاقی و دیپلماتیک منزوی کرد. حتی در سازمان ملل، ۳۲ کشور قطعنامههایی برای آتشبس و محکومیت تجاوزات اسرائیل تصویب کردند و اکثریت اعضا رأی به تشکیل کمیسیون تحقیق درباره جنایات اسرائیل در غزه دادند.
فروپاشی پروژه عادیسازی و پیمان ابراهیم
پیش از ۷ اکتبر، اسرائیل پروژه عادیسازی روابط با کشورهای عربی را با حمایت آمریکا پیش میبرد. امارات، بحرین، مراکش و سودان روابط خود را رسمی کردند و مذاکرات با عربستان در مراحل پایانی بود. اما حمله حماس و جهاد اسلامی، موجی از همدلی با مقاومت فلسطین در جهان عرب ایجاد کرد و این کشورها فاصله خود را از تلآویو افزایش دادند. عربستان سعودی مذاکرات عادیسازی را «تا اطلاع ثانوی» تعلیق کرد و دیگر کشورها نیز مواضعی خنثی یا انتقادی اتخاذ کردند. پیمان ابراهیم عملاً متوقف شد و مشروعیت سیاسی اسرائیل در منطقه کاهش یافت.
روابط با محور مقاومت و تغییر موازنه قوا
از سوی دیگر، محور مقاومت شامل ایران، حزبالله، عراق، یمن و گروههای فلسطینی، توانست قدرت خود را تثبیت کند. هماهنگی میان گروهها، استفاده از تاکتیکهای جنگ نامتقارن و عملیاتهای ترکیبی، اسرائیل را با تهدید واقعی در مرزها مواجه ساخت. موازنه قوا به نفع محور مقاومت تغییر کرده و توان بازدارندگی اسرائیل کاهش یافته است. توان سیاسی، نظامی و دیپلماتیک این رژیم محدود شده و اعتماد منطقهای و بینالمللی آن کاهش یافته است.
پیامدهای اجتماعی و انسانی در عرصه بینالملل
تصاویر کشتار غیرنظامیان و تخریب زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی، همبستگی جهانی با فلسطین را افزایش داد. جنبشهای دانشجویی و اجتماعی در غرب و جهان عرب، خواستار توقف حمایت از اسرائیل و فشار بر دولتهای حامی آن شدند. موفقیتهای محور مقاومت نه تنها در بعد نظامی، بلکه در بعد فرهنگی و اجتماعی نیز مشروعیت آن را افزایش داد و نقش اسرائیل بهعنوان «دولت اشغالگر» تثبیت شد.
نتیجهگیری بخش دیپلماتیک و منطقهای
در دو سال پس از طوفان الاقصی، اسرائیل در روابط بینالمللی با انزوای قابل توجهی مواجه شد. حمایت سنتی غرب کاهش یافت، مشروعیت اخلاقی و سیاسی در جهان عرب فرو ریخت و محور مقاومت به قدرت سیاسی و نظامی بیشتری دست یافت. این تحولات نشان میدهند که عملیات ۷ اکتبر فراتر از یک شکست نظامی، آغاز تغییر ساختاری در معادلات ژئوپلیتیک خاورمیانه بود.
پیامدهای اقتصادی و بحران داخلی اسرائیل
عملیات طوفان الاقصی نه تنها عرصه نظامی و دیپلماتیک اسرائیل را تحت تأثیر قرار داد، بلکه اقتصاد داخلی و ساختار مالی این رژیم را به بحران عمیقی کشاند. تحلیلها نشان میدهند که این بحران از سه مسیر اصلی ظهور کرده است: فرار سرمایه، بحران بودجه و تزلزل جامعه نظامی.
فرار سرمایه و کاهش اعتماد سرمایهگذاران
پس از شروع حملات و شکستهای نظامی، سرمایهگذاران داخلی و خارجی اعتماد خود به اقتصاد اسرائیل را از دست دادند. شاخص بورس تلآویو در هفته اول پس از عملیات بیش از ۱۸ درصد سقوط کرد. سرمایهگذاران خارجی بهویژه در بخش فناوری، که یکی از ارکان اصلی رشد اقتصادی اسرائیل بود، حجم سرمایهگذاری خود را به شدت کاهش دادند و بخش قابل توجهی از داراییهای خود را به خارج منتقل کردند. تحلیلها نشان میدهند که تنها در دو ماه نخست پس از ۷ اکتبر، بیش از ۱۲ میلیارد دلار سرمایه از اسرائیل خارج شده است.
بحران بودجه و فشار بر دولت
هزینههای نظامی بیسابقه و بازسازی زیرساختهای آسیبدیده، کسری بودجه اسرائیل را به بالاترین سطح ۲۰ سال اخیر رساند. دولت مجبور شد از صندوقهای ذخیره و وامهای خارجی استفاده کند و کسری بودجه بیش از ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی برآورد شد. این بحران مالی، توان دولت برای سرمایهگذاری در بخشهای اجتماعی و زیرساختی را محدود کرده و فشار بر طبقات متوسط و فقیر را افزایش داد.
تزلزل جامعه نظامی و اجتماعی
شکستهای میدان نبرد و تلفات نیروهای اسرائیل موجب کاهش اعتماد جامعه نظامی و روحیه سربازان شد. نگرانی از توانایی ارتش در دفاع از مرزها، شکاف میان نسلهای نظامی و افزایش درخواستها برای پایان فوری درگیری، ثبات داخلی را به خطر انداخت. این وضعیت، همزمان با فشار اقتصادی، موجب شکلگیری نارضایتی گسترده در جامعه شد و صدای اعتراضات علیه دولت و ارتش افزایش یافت.
پیامدهای بلندمدت اقتصادی و امنیتی
بحران اقتصادی، کاهش سرمایهگذاری و فرار نخبگان، توان اسرائیل برای بازسازی سریع ارتش و اقتصاد پس از جنگ را محدود کرده است. کاهش اعتماد سرمایهگذاران خارجی و تضعیف بنیانهای مالی دولت، روند پیشرفت اقتصادی را کند و آسیبپذیری رژیم را در برابر فشارهای منطقهای و بینالمللی افزایش داده است. تحلیلها نشان میدهند که حتی اگر درگیریها به پایان برسد، آثار اقتصادی این بحران برای چندین سال ادامه خواهد داشت و مسیر توسعه و توان نظامی اسرائیل را محدود خواهد کرد.
طوفان الاقصی، اسرائیل را در یک بحران چندجانبه قرار داد: شکست نظامی، انزوای دیپلماتیک و بحران اقتصادی. فرار سرمایه، کسری بودجه و تزلزل جامعه نظامی نشان میدهد که این عملیات، نه یک حادثه موقت، بلکه آغاز تغییرات عمیق در ساختار داخلی و توان بازدارندگی رژیم اسرائیل بوده است.
استراتژیک طوفان الاقصی
طوفان الاقصی، اسرائیل را در همه سطوح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی به چالش کشید و پایههای مشروعیت داخلی و بینالمللی آن را متزلزل کرد. شکستهای نظامی، فروپاشی دکترین امنیتی، فرار سرمایه و بحران اجتماعی، نشان داد که رژیم اسرائیل دیگر توان کنترل کامل اقتصاد، جامعه و سیاست خود را ندارد.
در سطح منطقهای و بینالمللی، محور مقاومت با افزایش توان عملیاتی و اعتماد سیاسی، موازنه قوا را به نفع خود تغییر داد و مشروعیت اسرائیل را در جهان غرب و جهان عرب تضعیف کرد. پیامد بلندمدت این تحول، محدود شدن قدرت عملیاتی، دیپلماتیک و اقتصادی اسرائیل و تقویت جایگاه محور مقاومت در معادلات خاورمیانه است.
انتهای پیام/