به گزارش خبرنگار دانش و فناوری گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در تاریخ تاریک جنگهای مدرن، پشت هر سلاح کشتار جمعی و هر فناوری جهنمی، ذهنهای درخشانی قرار داشتهاند؛ دانشمندانی که دانش و نبوغ خود را در خدمت ماشین جنگی و اهداف قاتلین کراواتی قرار دادند. این نوابغ که اغلب در آزمایشگاههای آرام و معتبرترین دانشگاهها فعالیت میکردند، ابزارهایی را خلق کردند که شهرها را به خاکستر تبدیل کرد، نسلها را با نقصهای ژنتیکی نفرین نمود و انسانها را به طرزی فجیع سوزاند. در ادامه به معرفی چهره برخی از این دانشمندان قاتل و دستان کثیف مدعیان علمی میپردازیم که پشت پرده بزرگترین جنایات فناورانه ایالات متحده آمریکا ایستاده بودند.
رابرت اوپنهامیر، معمار تسلیحات کشتار جمعی آمریکا
بیتردید در صدر این لیست، جی. رابرت اوپنهایمر ، فیزیکدان نظری برجسته و مدیر علمی پروژه منهتن قرار دارد. او کسی بود که تیم نوابغ فیزیک جهان، از جمله انریکو فرمی و لئو زیلارد را رهبری کرد تا از دانش شکافت هستهای، سلاحی با قدرت نابودی مطلق بسازند. اوپنهایمر و تیمش در آزمایشگاه لوس آلاموس، با شور و حرارت علمی، جزئیات فنی بمبهای اورانیومی و پلوتونیومی را تکمیل کردند. آنها با موفقیت اولین انفجار اتمی تاریخ را در صحرای نیومکزیکو رقم زدند؛ لحظهای که اوپنهایمر بعدها با نقل قولی از متون مقدس هندو آن را توصیف کرد: اکنون من به مرگ تبدیل شدهام، نابودگر دنیاها.
دستهای کثیف: با وجود پشیمانیهای دیرهنگام و نمایشی اوپنهایمر، حقیقت غیرقابل انکار است. او و تیمش با آگاهی کامل، کلید جهنم را ساختند و آن را به دست سیاستمداران قاتلی دادند که لحظهای برای استفاده از آن علیه صدها هزار شهروند بیگناه در هیروشیما و ناکازاکی تردید نکردند.
سایه به جا مانده از غیرنظامی کشته شده ژاپنی در لحظه انفجار
نبوغ علمی اوپنهایمر و همکارانش، مستقیماً به تبخیر شدن انسانها، سایههای حک شده بر دیوارها، طوفانهای آتشین و نفرین بیماریهای ناشی از تشعشعات رادیواکتیو برای نسلهای متمادی منجر شد. آنها نشان دادند که چگونه کنجکاوی علمی محض، وقتی با اخلاقیات کنترل نشود، میتواند به بزرگترین جنایت علیه بشریت ختم شود.
آلوین یانگ، خالق عامل نارنجی در عملیات های نظامی علیه ویتنام
آرتور گالستون، گیاهشناس آمریکایی، در دهه ۱۹۴۰ در حین تحقیق برای تسریع رشد سویا، ترکیبی شیمیایی را کشف کرد که در غلظتهای بالا میتوانست به عنوان یک علفکش قدرتمند عمل کند. تحقیقات او و دیگران، پایه و اساس ساخت عامل نارنجی (Agent Orange) را فراهم کرد.
بعدها، دانشمندانی مانند آلوین یانگ در ارتش آمریکا، این تحقیقات را به شکلی نظامی توسعه داده و به سلاحی برای جنگلزدایی انبوه در ویتنام تبدیل کردند. شرکتهای شیمیایی غولپیکر مانند داو کمیکال و مونسانتو نیز با تولید میلیونها لیتر از این ماده سمی، نقش مستقیم در این جنایت داشتند. در ادامه تصاویری از نشر عامل نارنجی توسط هواپیماهای نیروی هوایی آمریکا در ویتنام را مشاهده میکنید:
دستهای کثیف: گالستون و همکارانش، باب جنگ شیمیایی علیه محیط زیست را گشودند. عامل نارنجی که به عنوان محصول جانبی سمی خود حاوی دیوکسین بود، به یک سلاح نسلکشی خاموش تبدیل شد. این سموم بر سر مزارع، جنگلها و منابع آبی ویتنام بارید و باعث بروز فاجعهای زیستمحیطی و انسانی شد.
تا به امروز، کودکانی با نقصهای مادرزادی هولناک (کودکان بیچشم، با ستون فقرات رشد نکرده و اعضای ناقص) در ویتنام متولد میشوند که یادگار تحقیقات علمی این دانشمندان است.
لوئیس فیسر، مخترع ناپالم و مهندسی آتش چسبنده
در سال ۱۹۴۲، در یکی از آزمایشگاههای زیرزمینی دانشگاه هاروارد، یک شیمیدان برجسته به نام لوئیس فیزر و تیمش، به سفارش ارتش آمریکا، در حال کار بر روی بهبود بمبهای آتشزا بودند.
نتیجه تحقیقات آنها، ناپالم بود؛ یک ژل چسبناک مبتنی بر بنزین که نه تنها با دمای بسیار بالا میسوخت، بلکه به هر سطحی، به ویژه پوست انسان، میچسبید و خاموش کردن آن تقریباً غیرممکن بود. فیزر با افتخار اختراع خود را سلاحی کارآمد برای آمریکا توصیف کرد.
دستهای کثیف: اختراع فیزر، رنج و عذاب در میدان جنگ را به سطحی جدید از وحشت رساند.
ناپالم به طور گسترده توسط آمریکا در جنگ جهانی دوم (بمباران توکیو)، جنگ کره و به شکلی بدنام در جنگ ویتنام استفاده شد.
این ماده جهنمی، روستاها را به تلی از خاکستر تبدیل کرد و غیرنظامیان، از جمله زنان و کودکان را زنده زنده سوزاند.
تصویر نمادین دختر ناپالم، که دختری ۹ ساله و عریان را در حال فرار از روستای خود با پوستی در حال سوختن نشان میدهد، نتیجه مستقیم نبوغ علمی لوئیس فیزر است. تصویر مذکور که در ادامه مشاهده میکنید یکی از نماد های جنایات جنگی در دنیا است.
دختری کوچک، نیمهبرهنه و سوخته، با فریادی بیپایان در جادهای پر از دود و شعله در میان سربازان آمریکایی، تصویر زندهٔ وحشت و بیرحمی جنگ.
او هرگز از کار خود ابراز پشیمانی نکرد و تا پایان عمر، اختراع خود را یک دستاورد علمی جنگی برای پیروزی های آمریکا میدانست. او نمونه کاملی از دانشمندی است که علم را در آدم کشی خرج کرد و شرف علم را با دلارهای ارتش آمریکا معامله کرد.
دانشمندان بینام پنتاگون، توسعهدهندگان مهمات اورانیومی ضعیفشده
برخلاف بمب اتم یا ناپالم، سلاحهای حاوی اورانیوم ضعیفشده (Depleted Uranium DU) یک مخترع مشخص و نامدار ندارند. این فناوری محصول کار هزاران دانشمند و مهندس جنگی در آزمایشگاههای تحقیقاتی پنتاگون و پیمانکاران دفاعی است. این افراد دریافتند که اورانیوم ضعیفشده، که یک محصول جانبی زباله از صنعت هستهای است، به دلیل چگالی فوقالعاده بالا، یک پرتابه ایدهآل برای نفوذ در زره تانک است.
دستهای کثیف: این دانشمندان بیچهره، با تبدیل زبالههای هستهای به سلاح، مناطق وسیعی از عراق و بالکان را برای هزاران سال به آلودگی رادیواکتیو و شیمیایی محکوم کردند. گلولههای DU هنگام برخورد، ذرات ریز سمی و رادیواکتیو را در هوا، خاک و آب پخش میکنند.
نتیجه این آلودگی، افزایش سرسامآور نرخ سرطان، به ویژه سرطان خون و لنفوم، و تولد نوزادان با نقصهای شدید در شهرهایی مانند فلوجه و بصره بوده است. این دانشمندان با پنهان شدن پشت پرده امنیت ملی و تحقیقات دفاعی، سلاحی را ساختند که یک جنگ را به یک فاجعه بهداشتی و زیستمحیطی طولانیمدت برای نسلهای آینده تبدیل کرد.
به طور کلی ، این چهرهها، از اوپنهایمر و فیزر گرفته تا دانشمندان گمنام پنتاگون، همگی حلقههایی از یک زنجیره شوم و تکرارشونده هستند؛ الگویی که در آن، درخشانترین ذهنها در آرامش آزمایشگاهها و مدارج بالای دانشگاهی، جهنم را بر روی زمین مهندسی میکنند.
دستاوردهای آنان که روزی در قالب معادلات پیچیده و فرمولهای شیمیایی روی تختهسیاه نوشته میشد، در نهایت به سایههای حکشده بر دیوارهای هیروشیما، نالههای کودکان سوخته در ویتنام، و تولد نوزادان ناقصالخلقه در عراق تبدیل شد.
این میراث تاریک، هشداری ابدی است که نشان میدهد علم بدون وجدان و نبوغ بدون اخلاق، نه تنها راهگشا نیست، بلکه میتواند به کارآمدترین ابزار در دستان قدرتهای جنایتکار برای نابودی بشریت و لکهدار کردن ابدی شرافت دانش بدل شود.