به گزارش خبرگزاری آنا، امروز مصادف با هفتم اکتبر ۲۰۲۵، دومین سالگرد آغاز عملیات تاریخی طوفان الاقصی است؛ رویدادی که نه تنها معادلات امنیتی رژیم صهیونیستی را برهم زد، بلکه مفاهیم قدرت، بازدارندگی و مقاومت را در خاورمیانه بازتعریف کرد. اکنون، دو سال پس از آن واقعهی سرنوشتساز، میتوان گفت که رژیم صهیونیستی با وجود کشتار گسترده، تخریب بیسابقه و حمایت تمامقد قدرتهای غربی، به هیچیک از اهداف میدانی، سیاسی یا روانی خود دست نیافته است.
جنگی که به زعم نتانیاهو قرار بود چندروزه و با پاکسازی مقاومت به پایان برسد، امروز به باتلاقی تمامعیار برای تلآویو تبدیل شده است. عملیاتهای پراکندهی گروههای مقاومت، نفوذهای مکرر به مواضع ارتش اسرائیل و بازگشت وحشت به شهرهای اشغالی نشان داد که هیچ برتری نظامی پایداری برای صهیونیستها شکل نگرفته و همزمان، بحران سیاسی به درون رژیم صهیونیستی راه یافته است. شکاف در کابینه، اعتراضات داخلی و مهاجرت معکوس، صهیونیستها را با پدیدهای مواجه کرده است که رسانههای اسرائیلی آن را «بحران موجودیتی» نامیدهاند.
شکست میدانی و رسوایی جهانی
اما شاید بزرگترین شکست، در عرصهی افکار عمومی رقم خورده است. دو سال بمباران و محاصره، چهرهی واقعی اسرائیل را برای جهان آشکار کرد. از دانشگاههای آمریکا تا خیابانهای لندن، از پایتختهای اروپایی تا کشورهای آمریکای لاتین، مردم جهان شعار آزادی غزه را به نماد بیداری انسانی تبدیل کردند. تجهیز ناوگان دریایی آزادی غزه و حضور چهرههای شاخص حوزههای مختلف در کاروان صمود، نشان داد که فلسطین دیگر فقط مسألهای عربی یا اسلامی نیست و اکنون به موضوعی ملموس و بشری تبدیل شده است. کمااینکه رفتار فاشیستی صهیونیستها در استقبال از این ناوگان ـ که متشکل از طیف وسیعی از پزشکان، هنرمندان، وکلا، دریانوردان، فعالان حقوق بشری و اهالی رسانه بود ـ چهرهی بدون روتوش و سبوعانهی رژیم کودککش را در برابر جهانیان به نمایش گذاشت و تداوم فعالیتهای بشردوستانه برای آزادی ملت مظلوم فلسطین از یوغ صهیونیستها را تقویت کرد.
توافق صلح؛ مجوز ماجراجویی صهیونیستها در منطقه
در چنین شرایطی، تغییر لحن تلآویو و متحدانش از تهدید نظامی به طرحهای صلح و مذاکره، بیش از آنکه نشانهی واقعگرایی باشد، تلاشی است برای بازسازی چهرهی شکستخوردهی اسرائیل و فریب افکار عمومی. پروژههای موسوم به «آتشبس پایدار» یا «راهحل دو دولت» عملاً همان سیاست قدیمی را در پوششی جدید دنبال میکنند: تحکیم اشغالگری در قالب پروژهی «اسرائیل بزرگ». هدف اصلی این طرحها، بازتعریف نفوذ صهیونیسم در منطقه و تبدیل آن به یک قدرت سیاسی–اقتصادی مسلط است که با حمایت غرب، موجودیت خود را تثبیت کند. بیتوجهی بسیاری از دولتهای مسلمان منطقه به وضعیت مردم فلسطین، در واقع تقویت غیرمستقیم همین پروژهی صهیونیستی است. این کشورها با سکوت یا انفعال در برابر جنایات اسرائیل، نهتنها آرمان فلسطین، بلکه حاکمیت خود را نیز نادیده میگیرند. تجربه نشان داده که رژیم صهیونیستی در مسیر تحقق شعار تاریخی خود — «از نیل تا فرات» — منتظر اجازهی هیچکس نمیماند. حمله اخیر به قطر، که در سالهای گذشته از متحدان اقتصادی و سیاسی تلآویو محسوب میشد، هشداری روشن است مبنی بر اینکه دوستی با رژیم صهیونیستی، مصونیت نمیآورد و دیر یا زود، همین سرنوشت در انتظار دیگر دولتهای عربی همپیمان با اسرائیل و آمریکا نیز خواهد بود؛ کشورهایی که با بیتفاوتی نسبت به مردم فلسطین، بذر ناامنی آیندهی خود را میکارند. از این منظر، تنها راه پیشگیری از گسترش پروژهی صهیونیستی، شکلگیری ابتکار عمل جمعی کشورهای مستقل عربی و اسلامی برای جلوگیری از خلع سلاح مقاومت و حمایت از جنبشهای مشروع دفاعی است؛ چراکه هر عقبنشینی در این مسیر، گامی در جهت تحقق اسرائیل بزرگ خواهد بود.
بازوی حقوقی و تسلیحاتی غرب در خدمت اشغالگری
در کنار شکستهای میدانی، پشتصحنهی حقوقی و تسلیحاتی حمایت غرب نیز آشکار شد. در ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴، دیوان کیفری بینالمللی (ICC) حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، و یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین را به اتهام ارتکاب جنایات جنگی در غزه صادر کرد. بر اساس این حکم، تمامی ۱۲۴ کشور عضو اساسنامهی رم موظفاند در صورت ورود متهمان به قلمرو خود، آنان را بازداشت کنند. به گفتهی منابع نزدیک به دیوان، کشورهای اروپایی از جمله اسپانیا، بلژیک و هلند اعلام کردند به حکم پایبند خواهند بود، اما ایالات متحده آمریکا بلافاصله این تصمیم را «غیرقابل قبول» خواند و با تهدید به تحریم قضات و اعمال فشار بر کشورهای همپیمان، مانع اجرای حکم شد.چند دولت غربی نیز به تبع همین سیاست، همکاری قضایی خود با ICC را در پروندهی فلسطین متوقف کردند.
از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی با همراهی سیاسی برخی دولتها، چند گزارشگر حقوق بشر و نمایندهی دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل را از غزه اخراج کرد تا مانع از مستندسازی جنایات شود. گزارشگران سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۲۵ تأیید کردند که این اقدام اسرائیل «تلاشی سیستماتیک برای خاموش کردن حقیقت و تحمیل سانسور بر وجدان جهانی» بوده است. همچنین، عدم صدور روادید برای حضور نمایندگان فلسطینی از جمله محمود عباس — که بنا بر مستندات، یکی از بازوهای اجرایی رژیم صهیونیستی برای مقابله با مقاومت در کرانهی باختری محسوب میشود — مؤید عمق این همکاری سیاسی و امنیتی است. کارشناسان معتقدند این چرخهی سهگانهی تسلیح، حمایت سیاسی و انسداد حقوقی، چهرهی واقعی غرب در قبال عدالت بینالمللی را آشکار کرده است؛ غربی که با شعار دفاع از قانون، در عمل مصونیت برای جنایتکاران جنگی فراهم میکند.
چشمانداز مقاومت و بیداری جهانی
اکنون، دومین سالگرد طوفان الاقصی تنها یادآور مقاومت فلسطینی نیست، بلکه نماد تولد یک واقعیت جدید است: مقاومت به نرمافزار جهانی بدل شده است؛ شبکههای مردمی، نخبگان فرهنگی، دانشجویان و حتی فعالان ضدنژادپرستی در سراسر جهان، مقاومت را از یک مفهوم نظامی به جنبشی اخلاقی و انسانی ارتقا دادهاند. دروغ بزرگ صهیونیستی دربارهی «یهودیستیزی» و ادعای دفاع از امنیت یهودیان، پس از دههها تبلیغ سازمانیافته، امروز در افکار عمومی جهان فرو ریخته است. جهان دریافته است که انتقاد از اسرائیل، یهودیستیزی نیست؛ بلکه دفاع از کرامت انسانی است؛ و این بیداری، بزرگترین شکست تاریخی صهیونیسم است؛ شکستی که نه با سلاح، بلکه با حقیقت رقم خورده است.
انتهای پیام/