شناسهٔ خبر: 75212185 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

در گزارش آنا بخوانید

«طوفان الأقصی»؛ بازگشت فلسطین به متن سیاست جهانی

دو سال پس از طوفان الأقصی، خاورمیانه وارد مرحله‌ای تازه از بازتعریف قدرت شده است. پرسش «آیا این عملیات ارزشش را داشت؟» تنها با مرور تاریخ اشغال و مقایسه واقعیت زندگی در غزه و کرانه باختری معنا می‌یابد؛ جایی که مقاومت واکنشی طبیعی برای بقا است.

صاحب‌خبر -

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا؛ آزاده لرستانی- دو سال از روزی می‌گذرد که جهان، معنای تازه‌ای از «غافلگیری» و «بازتعریف قدرت» را در خاورمیانه تجربه کرد؛ روزی که گروه‌های مقاومت فلسطینی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ با عملیات گسترده‌ای تحت عنوان «طوفان الأقصی» موازنه امنیتی رژیم صهیونیستی را بر هم زدند و پرونده فلسطین را از حاشیه به متن جهان بازگرداندند.

اما اکنون، در سالگرد آن واقعه، پرسشی جدی در محافل سیاسی و انسانی مطرح است: آیا این عملیات، با هزینه‌های انسانی و ویرانی‌های غزه، ارزشش را داشت؟

جنایت از سال‌ها پیش آغاز شده بود

پاسخ به این پرسش را نمی‌توان از هفتم اکتبر شروع کرد. اگر تاریخ را کوتاه نخوانیم، باید گفت جنایت علیه مردم فلسطین از دهه‌ها پیش آغاز شد؛ از تبعید و شهرک‌سازی تا محاصره و گرسنگی دادن به دو میلیون نفر در نواری باریک که از آسمان و زمین و دریا در محاصره است. «طوفان الأقصی» نتیجه طبیعی سال‌ها ظلم و ستم رژیم صهیونیستی بود.

به بیان دیگر آنچه در ۷ اکتبر رخ داد، پاسخی به دهه‌ها اشغال، تحقیر و بی‌عدالتی بود. پس اگر سؤال این باشد که «چه شد چنین شد»، پاسخ را باید در ۷۵ سال محاصره جست‌و‌جو کرد.

بزرگ‌ترین زندان زمین؛ زندگی در غزه و کرانه باختری

برای درک عمق ماجرا کافی است نگاهی به دو سوی سرزمین فلسطین بیندازیم: غزه و کرانه باختری. در غزه، مردم در شرایطی زندگی می‌کنند که سازمان‌های بین‌المللی آن را «بزرگ‌ترین زندان روباز جهان» نامیده‌اند؛ آب آشامیدنی آلوده، برق چند ساعت در روز، بیکاری گسترده و وابستگی شدید به کمک‌های بشردوستانه.

در کرانه باختری، اما وضع به ظاهر آرام‌تر است، ولی امنیت و آزادی، در معنای واقعی کلمه، وجود ندارد؛ ایست‌های بازرسی، شهرک‌نشینان مسلح، و توهین‌های روزمره به فلسطینیان. در چنین شرایطی طبیعی است که مقاومت برای بخش زیادی از مردم یک واکنش غریزی برای بقا باشد.

تغییر دکترین رژیم صهیونیستی؛ از برتری مطلق تا جنگ فرسایشی

رژیم صهیونیستی پس از طوفان الأقصی وارد مرحله‌ای شد که شاید هرگز انتظارش را نداشت: پایان اسطوره شکست‌ناپذیری. این رژیم که سال‌ها با تکیه بر فناوری و اطلاعات ادعا می‌کرد هر تهدیدی را پیش از وقوع خنثی می‌کند، در مقابل گروهی که در محاصره کامل بود، غافلگیر شد.

اما پاسخ رژیم صهیونیستی برخلاف انتظار جامعه جهانی در توسعه ماشین کشتار غیرنظامیان خلاصه شد. امروز که تل‌آویو از «جنگ کوتاه‌مدت» ناامید شده، به دنبال جنگ طولانی‌مدت و فرسایشی است؛ جنگی که شاید هدفش نابودی مقاومت باشد، اما در عمل، بنیان اخلاقی و مشروعیت بین‌المللی اسرائیل را فرسوده‌تر می‌کند.

شکست عادی‌سازی؛ بازگشت مسئله فلسطین به اولویت منطقه

پیش از طوفان الأقصی، خاورمیانه در مسیر سازش و عادی‌سازی پیش می‌رفت. امارات، بحرین و مراکش توافق کرده بودند و عربستان در آستانه پیوستن بود. اما «طوفان الأقصی»، همه این محاسبات را به هم زد. کشور‌های عربی ناگهان در برابر افکار عمومی خود قرار گرفتند و موج خشم مردمی، دولت‌ها را وادار به سکوت یا عقب‌نشینی کرد. حتی اگر برخی دولت‌ها هنوز به طور رسمی روابط را قطع نکرده‌اند، فضای عادی‌سازی عملاً منجمد شده است. به تعبیر دیگر «طوفان الأقصی» دوباره فلسطین را به عنوان مسئله مرکزی جهان عرب مطرح کرد، چیزی که اسرائیل و حامیانش دهه‌ها تلاش کردند به فراموشی سپرده شود.

اقتصاد جنگ و مقاومت معیشتی

حال که در غزه، اکنون تقریباً هیچ زیرساختی باقی نمانده است. بیش از ۷۰ درصد ساختمان‌ها تخریب شده، بیمارستان‌ها فلج‌اند و بیکاری به بیش از ۸۰ درصد رسیده است. اما در همین ویرانی‌ها، روح زندگی و امید هنوز زنده است. تصاویر کودکانی که در میان آوار، پرچم فلسطین را می‌کشند یا خانواده‌هایی که با کمترین امکانات، نان خود را تقسیم می‌کنند، معنای مقاومت را از «جنگ» به «زیستن» ارتقا داده‌اند. اگر اسرائیل تصور می‌کرد که با محاصره و بمباران می‌تواند مقاومت را خاموش کند، امروز خود شاهد آن است که غزه هر چند در ویرانه ایستاده‌تر از همیشه است.

پاسخ به پرسش اصلی؛ آیا ارزشش را داشت؟

در نگاه نخست، شاید پاسخ سخت باشد؛ هزاران شهید، صد‌ها هزار زخمی، میلیون‌ها آواره و شهری که به خاکستر نشسته است. اما اگر بپذیریم که هدف یک ملت تنها «زنده‌ماندن» نیست، بلکه «آزاد زیستن» است، آنگاه باید گفت طوفان الأقصی ارزشش را داشت.

زیرا برای نخستین بار پس از دهه‌ها، جهان مجبور شد درباره فلسطین دوباره حرف بزند؛ دانشگاه‌ها، رسانه‌ها، حتی افکار عمومی غرب. «طوفان الأقصی» در واقع، آغاز گفت‌وگوی دوباره جهان با حقیقت فلسطین بود، گفت‌وگویی که با وجود آوار و خاکستر، هنوز ادامه دارد.

چشم‌انداز آینده 

از این سو، مقاومت امروز فلسطین به یک نظریه بقا تبدیل شده است. ملتی که سال‌ها در تنگنا زیسته، حالا هویت خود را بر پایه «مقاومت» بازتعریف کرده است. در مقابل رژیم صهیونیستی با وجود حمایت مالی و نظامی غرب، درگیر بحران‌های درونی، مهاجرت معکوس و فرسایش اعتماد عمومی است. به بیان دقیق‌تر، پیروزی مقاومت در میدان نبرد، شاید نسبی باشد، اما پیروزی در میدان مشروعیت و افکار عمومی جهانی قطعی است.

انتهای پیام/