سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ شعر سهراب سپهری در ذات خود موسیقی دارد، نه از جنس وزن و قافیه، بلکه از جنس ریتم طبیعت و تکرار آواهای درونی. همین ویژگی سبب شده است که نسلهای مختلف از آهنگسازان و خوانندگان ایرانی به جهان آرام و اندیشناک او روی آورند. از اجرای ماندگار «صدای پای آب» با صدای شهرام ناظری تا «نیایش» محمدرضا شجریان، شعر سهراب بارها به زبان نغمه خوانده شده است. آهنگهایی که همچنان در گوش مخاطبان جاری است و هر روز چندین و چند بار توسط مخاطبان این خوانندگان شنیده میشود.
شعر سپهری، در نگاه نخست آزاد و بیوزن است، اما با نگاهی دقیقتر، نوعی «موسیقی طبیعی» در واژههایش جریان دارد، همان ریتمی که از صدای آب، باد، درخت و قدمهای انسان میآید. او میگفت: «من صدای نفسِ گلها را میشنوم.» و همین گوش سپردن شاعر به طبیعت، الهامبخش آهنگسازانی شد که شعر را نه فقط به عنوان کلام، بلکه به عنوان ملودی شنیدند.
در دهههای گذشته، بسیاری از خوانندگان برجسته موسیقی ایرانی به سراغ شعرهای سپهری رفتند و هر خوانندهای بنا به سبک و نحوه خوانندگیاش شعری از سپهری را خواند. پیمان یزدانیان، از آهنگسازان صاحبنام در گفتوگویی گفته بود که شعر سهراب را نمیشود آهنگسازی کرد، بلکه باید در آن حل شد. با مرور آهنگهایی که با اشعار سپهری ساخته شده به خوبی متوجه این گفته یزدانیان میشویم که هر خوانندهای به سبک و سیاق خودش با شعر سهراب برخورد کرده است.
نیایش شجریان با شعر سهراب
محمدرضا شجریان از مجموعه «شرق اندوه»، یکی از لطیفترین اشعار سهراب به نام «نیایش» را انتخاب کرده است. این شعر چنین شروع میشود: «دستی افشان تا ز سر انگشتانت صد قطره چکد هر قطره شود خورشیدی / باشد که بصد سوزن نور شب ما را بکند روزن روزن / ما بی تاب و نیایش بی رنگ / از مهرت لبخندی کن بنشان بر لب ما / باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو…»
آهنگسازی و نحوه اجرای شجریان کاملاً با معنا و مفهوم شعر هماهنگی دارد و همان حسِ آرامشبخش شعر را به شنونده منتقل میکند.
در میان خوانندگان سنتی، شهرام ناظری نیز به اشعار سهراب سپهری علاقه نشان داده است. برخی اشعار سهراب با تناسب زیادی با فضای خوانندگی ناظری دارد و دستِ این خواننده را برای انتخاب شعر از این شاعر معاصر باز گذاشته است.
شعر «در گلستانه» از کتاب «حجم سبز» یکی دیگر از اشعار سپهری است که همان نگاهِ خاص و لطیف او را به طبیعت و هستی نشان میدهد. «در گلستانه» با تصویرسازی از طبیعت شروع میشود و ناظری تلاش کرده، حس رهایی بخش شعر را به شنوندن منتقل کند: «دشت هایی چه فراخ / کوه هایی چه بلند / در گلستانه چه بوی علفی می آمد؟ / من دراین آبادی پی چیزی می گشتم / پی خوابی شاید / پی نوری، ریگی، لبخندی / پشت تبریزیها / غفلت پاکی بود که صدایم میزد / پای نی زاری ماندم باد می آمد گوش دادم / چه کسی با من حرف میزد؟ / سوسماری لغزید…»
شعر «غمی غمناک» از «هشت کتاب» نیز توسط خوانندگان مطرح موسیقی مورد توجه قرار گرفته است. این شعر که چنین شروع میشود: «شب سردی است و من افسرده / راه دوری است، و پایی خسته / تیرگی هست و چراغی مرده / میکنم، تنها، از جاده عبور / دور ماندند ز من آدمها / سایهای از سر دیوار گذشت / غمی افزود مرا بر غمها» توسط محمد اصفهانی و علیرضا قربانی خوانده شده است.
علاقه محمد اصفهانی به اشعار سهراب
قربانی این شعر را در قالب موسیقی سنتی خوانده و آهنگ محمد اصفهانی به سبک موسیقی پاپ نزدیک است. باتوجه به نوع موسیقی و خوانش شعر باید گفت آهنگ محمد اصفهانی به گوش مردم آشناتر است و در طول سالهایی که از انتشارش میگذرد، بیشتر شنیده شده است.
محمد اصفهانی علاقهاش به شعرهای سهراب را با خواندن آهنگ «پنجره» هم نشان داده است. شعری که معروفترین بخش آن «پشت دریا شهری است، قایقی باید ساخت / قایقی خواهم ساخت، خواهم انداخت به آب» است و با صدای گرم و پرقدرت اصفهانی در تاریخ موسیقی ایران ماندگار شده است.
آلبوم علیرضا افتخاری از شعرهای سهراب
علیرضا افتخاری از خوانندگان باسابقه آلبوم «خانه دوست» را با شعرهای سهراب سپهری ضبط کرده است. این آلبوم با هشت قطعه که همه از شعرهای سپهری بهره گرفتهاند، هنگام انتشار با نقدهای مثبتی روبهرو شد. نقدها به قدرت اجرای افتخاری و صمیمیت او در بیان کلمات و تطبیق مناسب صدایش با بافت و محتوای اشعار اشاره داشت.
علیرضا عصار نیز با جنس صدا و لحن مخصوص خودش یکی از معروفترین شعرهای سپهری را به شکلی هنرمندانه خوانده است. آهنگ «زیر باران» با شعر «چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید / چترها را باید بست زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد / با همه مردم شهر زیر باران باید رفت / دوست را زیر باران باید دید / عشق را زیر باران باید جست» یکی از متفاوتترین و بهترین آهنگهای عصار است و نشان میدهد خلاقیت و استعداد خواننده و آهنگساز در ترکیب اشعار شاعرانی مثل سپهری با موسیقی پاپ، تا چه اندازه گوشنواز و خاص میشود.
زمزمههای آهنگین خسرو شکیبایی
اما برای مخاطبان ایرانی، اشعار سهراب سپهری بیش از هر کسی با صدای خسرو شکیبایی آشناست. صدای شکیبایی از لطافت خاصی برخوردار بود و روی شعرهای سهراب سپهری مینشست. نوع شعر خواندن شکیبایی سبب میشود تا اشعار سهراب بیشتر احساس شوند تا خوانده.
شکیبایی در بخشهایی از اجرایش مکثهایی دارد که به فهمیده شدن شعر کمک میکند. برای نمونه در جایی بین مصرعها یا بخشهایی که شعر تصویر قویتری دارد، مکثهایی میگذارد تا به شنونده فرصت تأمل دهد و بر جنبه تأملی شعر تاکید کند. شکیبایی در خوانشهایش تن صدا را بسته به مفهوم و تصویر شعر تغییر میدهد. لحظاتی آرام و زمینی میخواند و لحظاتی دیگر با طنینِ کمی بالاتر یا شدت بیشتر در تأکید بر واژهها مثل «گیاه»، «آب»، «آگاهی» خوانش شعر را ادامه میدهد. این تغییرات کمک میکند تا شعر به صورت یک تجربه صوتی متفاوت شنیده شود، نه صرفاً خوانده شدنِ متن. یکی از خصوصیات مهم خوانش شکیبایی، میزانِ حضور احساس در صدای اوست. صدایی که به نظر میرسد شعر را فقط نمیخواند، بلکه مشخص است شعر را درک کرده و با آن زیسته است.
سهراب سپهری، شاعر لحظههای حال و درک طبیعت و حالِ خوشِ به موقع سرمستی از سادگی و زیبایی زندگی بود. شاید او هیچگاه سازی در دست نگرفت، اما شعرش از آغاز تا پایان، موسیقی است و در گوش شنونده طنینانداز میشود. در روز تولدش، تنها کافی است گوش بسپاریم به صدای آب یا وزش باد تا درک کنیم که چرا نوای سهراب، خاموش نمیشود: «کار ما شاید این است / که میان گل نیلوفر و قرن / پی آواز حقیقت بدویم.»
∎