شناسهٔ خبر: 75210794 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

یادداشت؛

لحظه‌ی تولد یک تصمیم بزرگ

محمدرضا تاجیک، استاد علوم سیاسی و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی طی یادداشتی برای جماران نوشت: یک به‌راستی، در وقفه‌ی میان شکل‌گیری

صاحب‌خبر -

محمدرضا تاجیک، استاد علوم سیاسی و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی طی یادداشتی برای جماران نوشت:

یک

به‌راستی، در وقفه‌ی میان شکل‌گیری سیاست‌ها و اجرای آن‌ها چه می‌گذرد؟ بی‌تردید، در جغرافیای میان این‌دو، غوغایی برپاست: غوغای تولد یک تصمیم.  تصمیم، یک فرآیند پیچیده است که در گذر آن، انتخاب صورت می گیرد یا یک انتخاب مرجح برگزیده می‌شود. از این منظر، تصمیم، شامل یک نقطه یا مجموعه‌ای از نقاط در زمان و مکان است که سیاستگذاران به تخصیص ارزش‌ها می‌پردارند.

تصمیم، از چنان جایگاه رفیعی در سیاست برخوردار است که فرزانگانی هم‌چون دریدا، سیاست را اساسا تصمیم در شرایط فقدان تصمیم، یا تصمیم در ساحتی تصمیم‌ناپذیر تعریف می‌کنند. با این بیان، عرصه‌ی سیاست، از یک‌سو، عرصه‌ی مصاف میان تصمیم و تصمیم‌ناپذیر است، و از سوی دیگر، عرصه‌ی رقابت و چالش هژمونیک میان شمار بسیاری از تصمیم‌ها است. از این‌رو، لحظه‌ی تصمیم، فی‌نفسه، همواره لحظه‌ی محدود و متناهی و اضطرار و تعجیل، و نیز، لحظه‌ی حساس و تعیین‌کننده‌ی ‌ تشخیص و ترجیح و تدبیر است. افرون بر این، تصمیم لحظه‌ی تولد سوژه (در این‌جا، انسانِ سیاسی آگاه و مسئول) هم هست: انسان یا فاعل شناسایی که به‌واسطه‌ی خرد خود، هر تصمیم را به‌مثابه‌ی یک ارزش به جامعه هدیه می‌دهد.

 

دو

پیچیدگی امر تصمیم زمانی بیش‌تر رخ می‌نماید، که آن‌را در قلمرو سیاست، که به‌تصریح لاسول، ناظر بر این پرسش است که، «چه کسی، چه چیزی را چه موقع و چگونه به‌دست می‌آورد؟»، مورد تدقیق و مداقه قرار دهیم. دقیقا در این وادی و قلمرو پیچیده و حساس است که با این گفته‌ی کیرکگور که، لحظه‌ی تصمیم نوعی جنون است، رابطه برقرار می‌کنیم و آن‌را با تمامی وجود درک می‌کنیم.  تصمیم در عرصه‌ی تصمیم‌ناپذیر، یا تلاش برای مهار روح سرکش و عاصی اموری که از قلمرو اقتدار و اراده‌ی تصمیم می‌گریزند، نمی‌تواند با جنون آغشته و عجین نباشد، اما در این جنون، نوعی ژوئیسانس (لذت همراه با درد و رنج) نهفته است. شاید بتوان با دریدا همراه شد و «تصمیم» را از خانواده‌ی تصمیم‌ناپذیرها فهم کرد، زیرا هم‌چون فارماکون افلاطون، توامان هم درد است و هم درمان، هم زهر است و هم پادزهر. تصمیم، همان الهه‌ی آب و آتش است، همان خدای آغازها و پایان‌ها و روبروها و پشت‌ها (ژانوس) است، همان نی مولاناست که هم «پر» و هم «خالی» است، همان فرشته‌ی مرگ و زندگی است که می‌تواند پیام‌آور نیستی یا هستی یک ملت باشد.   

 

سه

اکنون، اصحاب تدبیر ما در لحظه‌ی جنون‌آمیز یک تصمیم بزرگ و تاریخی هستند: تصمیم درباره‌ی خویشتن آینده‌ی خویش... تصمیم درباره‌ی متشابه/ متفاوت‌بودن، زیستن، اندیشیدن، حکومت‌کردن، سیاست‌ورزیدن، رابطه با دیگران ... تصمیم درباره‌ی برون‌آمدن از خانه‌ی خیال و عدم، و نیست‌ها را نیست‌دیدن و هست‌ها را هست... تصمیم درباره‌ی برگشت از راه های گذشته و رهرو طریق و طریقت دیگر شدن... تصمیم درباره‌ی پذیرش یا عدم پذیرش روابط نامتقارن و ناعادلانه‌ی نیروها در سطح جهانی. این تصمیم، هم‌چون هر تصمیم دیگر، همان‌گونه که دریدا می‌گوید، از «تجربه امرِ تصمیم‌ناپذیر» عبور می‌کند و «برنامه‌ناپذیر» است؛ به این معنا که هیچ قاعده یا برنامه‌ی از-پیش-تعیین‌شده‌ای نمی‌تواند آن را کاملاً در خود جای دهد و آن‌را به یک فرایند محاسبه‌شده تبدیل کند.

از این منظر، مسئولیت‌پذیری در تصمیم‌گیری به این تجربه بستگی دارد که چگونه با موقعیت‌های منحصربه‌فردی روبرو می‌شویم که قوانین ثابت و کدهای از-پیش-موجود برای آن‌ها مناسب نیستند. آن تصمیم بزرگِ اهالی قدرت و سیاست در ایران امروز نیز، باید در میان چندین حالت پیش رو گرفته ‌شود، و از این‌رو، نمی‌توان به‌طور قطعی گفت که لزوما بهترین تصمیم خواهد بود. آنان، باید برای اتخاذ یک تصمیم مسئولانه‌،  با تجربه‌ی «مسئولیت نامحدود» و «امر واساخت‌ناپذیر» مواجه شوند، یعنی موقعیت‌هایی که هیچ «قانون» از پیش تعیین‌شده‌ای را نمی‌توان به‌طور کامل بر آن‌ها اعمال کرد. 

 

چهار

این تصمیم بزرگ، همان‌گونه که گفتیم، بـدونِ اصـلِ مسـئولیت امکـان‌پـذیر یـا قابـلِ تصـور نیسـت؛ ایـن مسئولیتی است، به‌تصریح دریدا، نه صـرفاً نسـبت بـه حضـورِ در حـالِ حیات و آنانی که هم اکنون در قید حیات‌اند،... بلکه، مسئولیتی است نسبت به اشباحِ آنانی که هنوز به دنیـا نیامده‌اند، یا اشباحِ آنانی که از جهان رخت بربسته‌اند. اما تردیدی نیست که هیچ‌کس، هیچ‌گونه مسئولیتی را در قبالِ «نتیجه‌ای از-پیش- تعیین‌شده» عهده‌دار نمی‌شود، زیـرا در این صورت، گویا اصلاً تصـمیمی گرفتـه نشـده است.

بنابراین، اهالی تدبیر، در برابر آن نتیجه که حاصل تصمیم آنان است، مسئول هستند، زیرا این نتیجه محتوم و مقدر نیست، بلکه همان «تصمیم-در-راه» یا تصمیمی است که در حال ساخته‌شدن توسط آنان است. لذا تصمیم باید با نهایت »ترصد» (vigilance) و «مراقبـه»، در وقتـۀ معـین عملی، و نیز، در هـر زمـانی کـه مورد نیاز است، از نو آفریده شود. آیا در میان اهل تدبیر امروز ما، کسی را عقلانیت و شجاعت این تصمیم و پذیرفتن مسئولیت آن هست؟ آیا کسی را آن فضیلت سیاسی یا حکمت عملی (ویرتو) و یا آن هنر و دانش بداهه‌سرایی هست تا در این شرایط سخت، آن تصمیم بگیرد تا تقدیر ایران به تدبیر لبخند بزند؟

اخبار مرتبط

انتهای پیام

برچسب‌ها: