شناسهٔ خبر: 75209835 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

/به بهانه زادروز سهراب سپهری/

شعر و نقاشی در جهان سهراب سپهری دو زبان از یک حقیقت‌ هستند

یک پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی با اشاره به پیوند درونی شعر و نقاشی در آثار سهراب سپهری گفت: شعر و نقاشی در ذهن و زندگی سپهری مکمل یکدیگرند و فهم جداگانه آن‌ها، درک عمیق جهان‌بینی او را دشوار می‌کند.

صاحب‌خبر -

حامد فلاحی‌راد در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به اینکه سهراب سپهری یکی از چهره‌های برجسته و ماندگار هنر و ادبیات معاصر ایران، همواره به عنوان شاعری درونگرا، طبیعت‌گرا و عارف‌مند شناخته شده است که علاوه بر شعر، در زمینه نقاشی نیز آثار شاخصی بر جای گذاشته است، اظهار کرد: نسبت میان شعر و نقاشی در زندگی و ذهن سهراب سپهری، موضوعی است که همواره مورد توجه پژوهشگران و علاقه‌مندان به هنر و ادبیات بوده و جای بحث و بررسی فراوان دارد.

وی با بیان اینکه در نگاه نخست ممکن است شعر و نقاشی دو هنر مستقل و متفاوت به نظر برسند، افزود: اما در مورد سهراب سپهری این دو هنر، مکمل و هم‌ناظر بر یکدیگرند. فضای نقاشی‌های او که به شدت متاثر از عرفان شرقی، طبیعت‌گرایی و مینیمالیسم است، دقیقاً همان فضایی است که شعر او نیز در آن ریشه دارد. بسیاری معتقدند که تفکیک میان این دو هنر در مورد سهراب سپهری نه تنها صحیح نیست، بلکه فهم عمیق‌تر آثار او را دچار اشکال می‌کند، زیرا شعر و نقاشی سهراب، زبان‌های بیان یک جهان‌بینی واحد و عمیق هستند.

این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: سهراب سپهری در دوره‌ای زندگی می‌کرد که ایران در حال تجربه تحولات عمیق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود. جامعه‌ای که به سمت غرب‌گرایی و مدرنیسم می‌رفت و بسیاری از هنرمندان آن دوره، شعر را به بازتاب تلخی‌ها و مشکلات اجتماعی اختصاص داده بودند. اما سپهری برعکس این جریان، به درون‌گرایی، سکوت، طبیعت و عرفان شرقی روی آورد. این امر سبب شد که آثارش علاوه بر جذابیت هنری، به نوعی یادگاری ماندگار از روح انسانی و امید در دل دوران پرتنش او باشد.

فلاحی‌راد با بیان اینکه سفرهای سپهری به کشورهای شرق آسیا، مانند ژاپن و هند، و آشنایی او با فلسفه و عرفان شرقی، تاثیر عمیقی بر هنر و نگاه او گذاشت، افزود: آثار نقاشی او که اغلب به سبک مینیمالیسم و انتزاعی نزدیک است، بازتابی از همین عرفان و سکون است. در شعرهای سپهری نیز همین ویژگی‌ها به صورت عناصر بصری و موسیقایی وجود دارد؛ نور، سایه، سکون و حرکت، فاصله و عمق در شعر او همانند یک تابلوی نقاشی عمل می‌کنند و خواننده را به فضای آرامش‌بخش و تفکر برانگیزی می‌برند.

نگاه نقاشانه در شعر سپهری؛ تصویری تازه در ادبیات فارسی

وی با اشاره به اینکه ساختار تصویری شعر سپهری، جلوه‌ای از نگاه نقاشانه او است، گفت: این موضوع باعث شده زبان شعری‌ او از حالت سنتی فراتر رود و به زبانی بداهه و لحظه‌ای بدل شود که در آن لحظه‌هایی از اتصال میان هنرمند و جهان ثبت شده‌اند. این زبان بصری در شعرهای او باعث تمایز او از دیگر شاعران معاصر شده و نقشی کلیدی در تاثیرگذاری و ماندگاری آثارش دارد.

این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی در خصوص جایگاه سپهری در میان شاعران هم‌عصر خود بیان کرد: اگرچه در دوره سهراب سپهری شاعران بزرگی مانند احمد شاملو و فروغ فرخزاد فعالیت می‌کردند، که بسیاری از آن‌ها به مسائل اجتماعی، سیاسی و بحران‌های آن دوران می‌پرداختند، اما سپهری مسیر متفاوتی را انتخاب کرد. او به جای تمرکز بر مشکلات اجتماعی، به بازنمایی زیبایی‌های درون انسان، طبیعت و عرفان روی آورد. این رویکرد باعث شد تا او هم میان مردم عادی و هم در میان طبقات مرفه جامعه مورد توجه و محبوبیت قرار گیرد.

فلاحی‌راد اظهار کرد: برخی از منتقدان معتقدند که تمرکز سهراب بر فضای انتزاعی و زیباشناسانه شعر و نقاشی، باعث شده‌ است که آثار او از مسائل اجتماعی فاصله بگیرد. اما این دیدگاه از نظر بسیاری از کارشناسان هنری نادرست است، زیرا هنرمند واقعی آنچه از درون خود می‌شنود را به تصویر می‌کشد و در این مسیر، سهراب با تمرکز بر عرفان و سکوت، توانسته است آثاری خلق کند که همچنان در دل مخاطبان خود جا دارد و الهام‌بخش است.

وی با اشاره به پیوند عمیق سپهری با طبیعت، گفت: یکی از شاخصه‌های بارز آثار سپهری، پیوند عمیق او با طبیعت است. این پیوند به او آرامش درونی می‌بخشد و همین آرامش در شعر و نقاشی‌ او نیز بازتاب پیدا می‌کند. اشعار او مانند «صدای پای آب» نمونه‌هایی بارز از این ارتباط شاعرانه با طبیعت هستند که خواننده را در جریان حس و حال شاعر همراه می‌کنند و سکون و زیبایی را به تصویر می‌کشند.

این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی در ادامه با تأکید بر جنبه انسانی و اخلاقی شخصیت سپهری بیان کرد: مطالعه تاریخ شفاهی زندگی سپهری نشان می‌دهد که نگاه او به زندگی، طبیعت و انسان بسیار متفاوت و محترمانه بوده است. رفتارهای روزمره او همچون احترام به موجودات کوچک و حتی جنبه‌های ساده زندگی، بازتاب‌دهنده جهان‌بینی عمیق و انسانی او است. این ویژگی‌ها نه تنها در شعر و نقاشی، بلکه در منش و رفتار شخصی‌ او نیز دیده می‌شود.

فلاحی‌راد در ادامه گفت: در مقایسه با دیگر شاعران مدرن و نوپرداز، نگاه سهراب به جهان و هنر، ترکیبی از نوگرایی و سنت است. او برخلاف بسیاری از هم‌عصرانش که به سمت شعرهای سپید و ساختارهای غربی گرایش داشتند، توانست با تلفیق شعر نیمایی و آموزه‌های عرفان شرقی، سبکی منحصر به فرد را ایجاد کند. این موضوع باعث شد سهراب، مورد استقبال جامعه ایرانی قرار گیرد و به‌عنوان پلی میان سنت و مدرنیسم عمل کند.

وی تصریح کرد: در مجموع، نسبت میان شعر و نقاشی در زندگی و ذهن سهراب سپهری نسبت نزدیکی است که نمی‌توان آن‌ها را جداگانه بررسی کرد. این دو عرصه هنری در آثار سپهری به عنوان زبان‌هایی مکمل، جهان‌بینی و نگاه عمیق او را به زندگی، طبیعت و انسان نشان می‌دهند. نگاه او به هنر و زندگی، تلفیقی از عرفان، طبیعت‌گرایی و درون‌گرایی است که به ماندگاری و تاثیرگذاری آثارش در ادبیات و هنر ایران کمک کرده است.

انتهای پیام