شناسهٔ خبر: 75208506 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

نگاهی به شاهنامه‌خوانی روستاییان و عشایر؛

شاهنامه در گذر ایل چهارلنگ بختیاری/ ۳۵ سال نقالی برای بیداری نسل‌ها

لرستان - در روستای حاجی‌آباد از توابع الیگودرز، شاهنامه‌خوانی تنها یک سنت ادبی نیست؛ بلکه آیینی اجتماعی و فرهنگی است که بیش از ۳۰ سال، با صدای گرم «عمو محمد» نقال پیشکسوت ایل چهارلنگ، نسل‌ها را به بیداری، همبستگی و پاسداشت میراث ملی فراخوانده است.

صاحب‌خبر -

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): در دل کوه‌های تمندر، ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان الیگودرز، روستایی آرام و باصفا به نام حاجی‌آباد در بخش بربرود غربی قرار دارد؛ روستایی که در آن، صدای گرم شاهنامه‌خوانی طنین‌انداز است و نام فردوسی همچون ستاره‌ای در آسمان آن می‌درخشد.

اینجا، شاهنامه صرفاً کتابی برای خواندن نیست؛ بلکه آیینی برای زیستن است. در هر سیاه‌چادر و خانه‌ای، در کنار قرآن، نسخه‌ای از شاهنامه جا خوش کرده و نام‌هایی چون رستم، سهراب و فریبرز، در میان فرزندان ایل، همچون میراثی زنده جاری است.

در میان طوایف چهارلنگ الیگودرز، شاهنامه‌خوانی جایگاهی ویژه دارد؛ آیینی که نه‌تنها جوانان را به شور و حماسه می‌کشاند، بلکه روحیه ظلم‌ستیزی را در آنان پرورش می‌دهد. نقل‌های حماسی پیران ایل، شب‌نشینی‌هایی را رقم می‌زند که گاه هفته‌ها ادامه می‌یابد و همه به‌ویژه نسل جوان، خواستار ادامه نقل آن افسانه‌ها و دلاوری‌ها هستند.

به مناسبت روز ملی روستا و عشایر، مهمان مردمان حاجی‌آباد شدیم تا از نزدیک شاهد آیین شاهنامه‌خوانی باشیم. نرسیده به روستا، شکوه «تمندر» خودنمایی می‌کرد؛ کوهی که از دیرباز شکارگاه ایل بوده و اکنون، نماد صلابت مردمانش است.

شاهنامه در گذر ایل چهارلنگ بختیاری/ ۳۵ سال نقالی برای بیداری نسل‌ها

در گذشته، مکتب‌خانه‌ها در میان عشایر و روستاها، مرکز آموزش شاهنامه بودند. ملاها در آن‌ها به آموزش قرآن، شاهنامه، نظامی‌خوانی و… می‌پرداختند. شاهنامه‌خوانی در این مراکز با دقت در لحن و آواز آموزش داده می‌شد و تفاوت‌های گویشی، به آمیختگی با موسیقی منجر می‌شد. امروز نیز شاهنامه‌خوانان پیش‌کسوت، مورد احترام هستند و روایت‌هایشان، پلی میان گذشته و آینده است؛ صدایی گرم که نسل جوان را به میراث فرهنگی ایران پیوند می‌دهد.

در این روستا، «محمد جمشیدی» که اهالی او را «عمو محمد» صدا می‌زنند، پیشکسوت شاهنامه‌خوانی است. وقتی اهالی متوجه شدند برای گزارش آمده‌ایم، از عمو محمد خواستند تا جمع شویم و برایمان شاهنامه بخواند. عمو محمد با صدایی گرم و پرطنین آغاز کرد؛ صدایی که از دل تاریخ می‌آمد:

به نام خداوند خورشید و ماه

که دل را به نامش خرد داد راه

خِرَد بِهتر از هَر چه ایزَد بِداد

ستایش خِرَد را بِه از راهِ داد

او گفت: به دلیل کمبود امکانات در زمان‌های گذشته نتوانستم به مدرسه بروم و درس بخوانم؛ اما با کمک یکی از دوستان کم‌کم کتاب خواندن را یاد گرفتم. شاهنامه را از همه کتاب‌ها بیشتر دوست داشتم. بعدها کتاب‌های زیادی با موضوعات روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و فلسفه هم خواندم؛ هرچه مطالعه می‌کردم سعی داشتم، خلاصه‌اش را در ذهنم نگه دارم.

عمو محمد از خاطرات کودکی‌اش گفت؛ از شب‌هایی که پدران و پدربزرگان دور هم می‌نشستند و «شاهنامه»، «فلک‌ناز» و «امیرارسلان» می‌خواندند. سرگرمی‌شان نه تلویزیون و فضای مجازی؛ بلکه کتاب بود. یاد غلامحسین بهرامی شاهنامه خوان این دیار را زنده کرد و گفت اولین بار در سال ۱۳۴۵ برایش شاهنامه خواند و او از همان موقع شیفته این اثر شده است.

از ستایش خرد تا سفارش به نیکی و پرهیز از ظلم برایمان خواند:

بیا تا جهان را به بد نسپریم

به کوشش همه دست نیکی بریم

نباشد همی نیک و بد پایدار

همان به که نیکی بود یادگار

شاهنامه در گذر ایل چهارلنگ بختیاری/ ۳۵ سال نقالی برای بیداری نسل‌ها

او که اکنون ۷۳ سال دارد؛ می‌گوید: بیش از ۳۵ سال است که شاهنامه‌خوانی می‌کنم و بخش‌هایی از آن را که که پندآموز هستند به خاطر سپرده است چرا که به من انرژی و انگیزه می‌بخشند.

عمو محمد از استاد جواد خسروی‌نیا نیز یاد کرد که شاهنامه را به زبان بختیاری سروده و بازآفرینی‌اش را شنیدنی دانست و چند بیتی از آن را هم برایمان خواند.

او گفت: حکیم فردوسی، نه تنها میراث ایران‌زمین؛ بلکه گنجینه‌ای از خرد و انسانیت برای تمام بشریت است؛ سخنانش، چراغ راهی برای جهانیان در مسیر دانایی و آزادگی. می‌تواند باشد.

شاهنامه در گذر ایل چهارلنگ بختیاری/ ۳۵ سال نقالی برای بیداری نسل‌ها

لزوم فرهنگ‌سازی با شاهنامه

عمو محمد گفت: برای جذب جوانان، باید داستان‌های زیبا و کوتاه شاهنامه را در کتاب‌های درسی گنجاند. حتی بهتر است این آموزه‌ها به‌صورت تابلوهایی در گذرگاه‌ها، مدارس و پارک‌ها نصب شوند. این گفتمان زیبا می‌تواند بازدارنده باشد.

اینجا جوانان و کودکان هم به شاهنامه‌خوانی علاقه زیادی دارند، «باران» که کلاس سوم است و از ابتدای ورود به روستا ما را همراهی می‌کرد، گفت که چقدر به شاهنامه علاقه‌مند است و می‌خواهد برایمان نقالی کند:

با شور و شوق شروع به خواندن کرد و با این بیت به پایان رساند؛

هر آنکس که شه‌نامه خوانی کند

اگر زن بود پهلوانی کند

شاهنامه در گذر ایل چهارلنگ بختیاری/ ۳۵ سال نقالی برای بیداری نسل‌ها

عمو فریبرز هم که در جمع ما بود، تأکید کرد: علاقه‌مندی به شاهنامه، مختص بختیاری‌ها نیست؛ بلکه همه شاخه‌های قوم لر، این میراث را بخشی از هویت خود می‌دانند.

او معتقد است: جامعه ما تبلیغات مؤثری در راستای شاهنامه نداشته و باید بیشتر روی این موضوع کار شود.

ابوالفضل جمشیدی یکی دیگر از اهالی روستا، شعرهای مختلفی در وصف شاهنامه سروده که به دعوت عمو محمد یکی از اشعارش را به عنوان حسن ختام برایمان خواند:

گویمت ای جان من فردوسی شیرین‌زبان

آن کَل و میش و هوای اشترانکوه نوش‌جان

نوش جانت باد آن شیری که خوردی ای حکیم

جان، تو بخشیدی با رنجی که بردی ای حکیم

ملتی را زنده کردی با کلامت بی گمان

تیر رفته بازآوردی به آغوش کمان...

در واپسین لحظات حضورمان در حاجی‌آباد، آنچه در ذهنمان نقش بست، نه فقط صدای گرم «عمو محمد» یا شور کودکانه «باران»؛ بلکه این حقیقت بود که شاهنامه در این دیار، میراثی خاموش نیست و نسل‌ها را به هم پیوند می‌دهد. باید دانست در دل روستاها، گنج‌هایی نهفته است که اگر دیده شوند، می‌توانند نه‌تنها حافظ هویت فرهنگی باشند، بلکه با تکیه بر ظرفیت‌های بومی، چراغی برای توسعه پایدار و شکوفایی اجتماعی در سراسر کشور بیفروزند.