به گزارش خبرنگار ایرنا؛ دومین سالگرد هفتم اکتبر فرصتی دوباره است تا به ابعاد مختلف این رخداد و پیامدهای عمیق آن در سطح منطقهای و جهانی پرداخته شود. رخدادی که نه تنها معادلات میدانی را تغییر داد، بلکه به شکلی بیسابقه مسئله فلسطین را بار دیگر به کانون توجه جهانی بازگرداند.
اکنون پس از دو سال میتوان با نگاه تحلیلیتر نتایج و ناکامیهای طرفهای درگیر، جایگاه افکار عمومی و تحولات سیاسی و انسانی حاصل از آن را مرور کرد.
رژیم اسرائیل به نخست وزیری بنیامین نتانیاهو پس از هفتم اکتبر سه هدف اصلی را برای خود ترسیم کرد:
-نابودی کامل توان نظامی و ساختاری جنبش حماس،
- آزادسازی اسیران با توسل به زور و عملیات نظامی
-فراهم کردن شرایط برای تخلیه یا تغییر بنیادین در وضعیت جمعیتی و سیاسی نوار غزه
این اهداف در طول دو سال گذشته بارها در سخنان مقامات تلآویو تکرار و به عنوان شاخص پیروزی تعریف شد؛ اما مرور میدان نبرد و واقعیتهای سیاسی نشان میدهد که هیچ یک از این اهداف محقق نشده است.
جنبش مقاومت فلسطین حماس با وجود تحمل فشارهای سنگین نظامی همچنان توانسته بقای سازمانی خود را حفظ کند و ساختارهای زیرزمینی و شبکههای مقاومت خود را فعال نگاه دارد. مسئله اسیران که قرار بود با عملیات سریع و قاطع پایان یابد، همچنان در بنبست سیاسی و امنیتی قرار دارد و رژیم اسرائیل برای بازگرداندن آنها ناچار به پذیرش مذاکرات پیچیده و میانجیگریهای بینالمللی شده است.
همچنین پروژه تخلیه غزه یا تغییر بنیادین در ترکیب آن نه تنها تحقق نیافت بلکه با موج گسترده بیخانمانی و آوارگی، بحران انسانی بیسابقهای ایجاد کرد که خود موجب افزایش فشارهای بینالمللی بر رژیم اسرائیل شد.
آنچه در این میان برجستهتر شد، ابعاد انسانی فاجعه بود. در طول این دو سال نوار غزه شاهد ویرانی گسترده، کشتار هزاران غیرنظامی، تخریب زیرساختهای حیاتی و فروپاشی سیستم بهداشت و خدمات عمومی بوده است. میلیونها نفر با کمبود شدید غذا، آب آشامیدنی و دارو مواجه شدند و دسترسی به کمکهای بشردوستانه با محدودیتهای سنگین روبهرو شد.
گزارشهای متعدد از سوی «نهادهای حقوق بشری و سازمانهای بینالمللی» بارها به استفاده گسترده از خشونت و اقدامات تنبیهی علیه غیرنظامیان اشاره کردهاند و برخی از این گزارشها رفتارهای ارتش رژیم اسرائیل را در چارچوب مصادیق جنایات جنگی و حتی نسلکشی بررسی کردهاند.
از مهمترین مصادیق این موضوع این بود که «دیوان بین المللی کیفری» حکم تحت تعقیب بودن نتانیاهو و گالانت وزیر جنگ سابق را صادر کرد و «شورای حقوق بشر سازمان ملل» هم که اخیرا جنایات رژیم در غزه را مصداق نسل کشی دانست.
این وضعیت باعث شد پرونده غزه نه تنها در عرصه سیاسی بلکه در عرصه قضایی و حقوق بینالملل نیز مطرح شود و درخواستهای متعددی برای تحقیق مستقل و پیگرد مسئولان مطرح گردد. فارغ از آنکه نهایتاً دادگاهها چه تصمیمی اتخاذ کنند، این روند به شدت بر وجهه سیاسی رژیم اسرائیل و روابط خارجی آن تأثیر گذاشت و افکار عمومی جهانی را علیه ادامه جنگ بسیج کرد.
در این شرایط، حماس اگرچه از نظر نظامی با فشارهای سهمگین مواجه شد، اما از منظر سیاسی و رسانهای توانست به شکلی بیسابقه موضوع فلسطین را در سطح جهانی مطرح سازد. پیش از هفتم اکتبر مسئله فلسطین در بسیاری از محافل جهانی به حاشیه رانده شده بود و در سایه بحرانهای دیگر منطقهای و بینالمللی توجه چندانی به آن نمیشد؛ اما تحولات پس از این تاریخ سبب شد که بار دیگر مظلومیت مردم فلسطین، محاصره غزه و شرایط غیرانسانی آن در صدر دستورکار رسانهها، نهادهای مدنی و جنبشهای اجتماعی قرار گیرد.
پیش از هفتم اکتبر مسئله فلسطین در بسیاری از محافل جهانی به حاشیه رانده شده بود اما تحولات پس از این تاریخ سبب شد، بار دیگر مظلومیت مردم فلسطین، محاصره غزه و شرایط غیرانسانی آن در صدر دستورکار رسانهها، نهادهای مدنی و جنبشهای اجتماعی قرار گیرد
از آمریکای لاتین تا اروپا و از آسیا تا آفریقا، میلیونها نفر در تظاهرات خیابانی علیه سیاستهای رژیم اسرائیل شرکت کردند و جنبش همبستگی با فلسطین در سطحی جهانی احیا شد. دانشگاهها، اتحادیهها و سازمانهای مردمنهاد بار دیگر مسئله فلسطین را به عنوان نماد مبارزه با استعمار و بیعدالتی معرفی کردند و این بازتعریف نمادین توانست جایگاه سیاسی حماس و جنبش مقاومت را تقویت کند.
شکلگیری جریانهای مدنی و بینالمللی برای شکستن محاصره غزه
یکی دیگر از تحولات مهم این دوره، شکلگیری جریانهای مدنی و بینالمللی برای شکستن محاصره غزه از طریق دریا بود. ناوگانها و کشتیهایی که با عنوانهایی چون «فلوتیلا» یا «ناوگان الصمود» سازماندهی شدند، حامل کمکهای بشردوستانه و فعالانی از کشورهای مختلف بودند که قصد داشتند پیام همبستگی با مردم غزه را به جهانیان مخابره کنند.
این اقدام اگرچه از نظر حجم کمکها محدود بود، اما ارزش نمادین بسیار بالایی داشت. بسیاری از این کشتیها با مانعتراشی و برخورد نیروهای رژیم اسرائیل مواجه شدند، اما همین اتفاق موجب شد پوشش رسانهای گستردهای در سطح بینالمللی صورت گیرد و افکار عمومی بیش از پیش به وضعیت غزه جلب شود.
حرکت کشتیها و ناوگان الصمود نشان داد که مقاومت در برابر محاصره تنها در میدان نبرد خلاصه نمیشود، بلکه در عرصههای مدنی، رسانهای و نمادین نیز میتواند به ابزار فشار بر رژیم اسرائیل و حامیان آن تبدیل شود.
این ابتکار عمل مردمی به تدریج به بخشی از گفتمان جهانی حمایت از فلسطین بدل شد و مسیرهای تازهای برای همبستگی بینالمللی گشود.
حال پس از گذشت دو سال، میتوان نتایج کلی این تحولات را در چند محور خلاصه کرد. نخست اینکه رژیم اسرائیل نتوانسته اهداف راهبردی خود را محقق کند و ناکامی در نابودی حماس، آزادی اسیران و تخلیه غزه به بحران مشروعیت در داخل و افزایش فشارهای خارجی منجر شده است؛ دوم اینکه فاجعه انسانی در غزه به یک پرونده دائمی در عرصه حقوق بینالملل تبدیل شده و تا سالها در دستور کار محافل جهانی باقی خواهد ماند.
سوم اینکه حماس و جریان مقاومت فلسطین توانستهاند مسئله فلسطین را بار دیگر به کانون توجه بینالمللی بازگردانند و آن را از حاشیه به متن سیاست جهانی بیاورند و دیگر آنکه اقدامات نمادین همچون ناوگان الصمود نشان دادهاند که مقاومت تنها در قالب نظامی تعریف نمیشود، بلکه در عرصههای مدنی و انسانی نیز میتواند به شکلی گسترده تبلور یابد.
برآیند کلی این دو سال نشان میدهد که معادلات نظامی هرچند میتوانند خسارات سنگین وارد کنند، اما به تنهایی قادر به تعیین نتیجه نهایی نیستند. آینده بحران غزه و مسئله فلسطین بیش از هر چیز وابسته به اراده جامعه جهانی برای تضمین حقوق انسانی، رفع محاصره، بازسازی زیرساختها و یافتن یک راهحل سیاسی جامع است.
تجربه دوسال اخیر بار دیگر این حقیقت را یادآور میشود که جنگ و خشونت نمیتواند جایگزین عدالت و مذاکره شود و تنها با بازشناسی حقوق مشروع مردم فلسطین است که میتوان به صلحی پایدار و واقعی اندیشید که تحقق این مهم نیز از مسیر برگزاری رفراندوم جهت تعیین سرنوشت و آینده مردم فلسطین میگذرد.