به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جهان در لحظه فلسطین» نوشت: «اکتبر 1973 است؛ صهیونیستها مشغول جشنهای یوم کیپور هستند غافل از اینکه مصر بزرگترین غافلگیری را برای آنها کنار گذاشته است و آماده حمله برای بازپسگیری صحرای سینا است.
مصریها که بعد از مرگ جمال عبدالناصر سرخورده هستند، در تدارک حملهای هستند که انتقام 2 شکست دیگر آنها از رژیم در جنگ 1956 کانال سوئز و جنگ شش روزه 1967 را هم بگیرند.
حمله در 6 اکتبر با همراهی سوریه حافظ اسد آغاز میشود. اسرائیل به شدت غافلگیر شده است و مصر پیروزی برقآسایی در ابتدا کسب میکند. مصریها حتی با شکست «خط بارلو» در صحرای سینا باعث بهت و حیرت سران اسرائیل شدهاند.
چیزی به شکست اسرائیل باقی نمانده است اما ورود آمریکا به عرصه و راهاندازی خط تأمین هوایی تسلیحات به اسرائیل مشهور به خط Nickle Grass از یک سو و تصمیمات نظامی اشتباه محمد انور سادات، به تدریج روند جنگ را مغلوبه میکند.
جنگ یوم کیپور، با پیامدهایش تاریخ خاورمیانه را تغییر داد. اعراب به این نتیجه رسیدند که اسرائیل شکستناپذیر است، مصر به عنوان بزرگترین کشور و ارتش عربی به صلح تحمیلی کمپ دیوید تن داد تا فلسطین تنها حامی قدرتمند خود را هم از دست بدهد. توافقی که تا همین امروز هم مصر را به گروگان گرفته است.
در جبهه اسرائیل هم، پیروزی در یوم کیپور، صهیونیستها را به ادراک رساند که آنها وارد «عصر جاودانگی» در خاورمیانه شدهاند و پایان تاریخ را رقم میزنند. دیگر هیچ مانعی پیش روی اسرائیل قرار نداشت و تنها مشکل آنها مبارزان فلسطینی ساف در لبنان بودند. از این رو اسرائیل حمله به لبنان و فتح بیروت را به عنوان «خامه روی کیک» پیروزیهای منطقهای خود در نظر گرفت. اما این بزرگترین قمار تاریخی رژیم صهیونیستی بود و پیشروی تا بیروت، تولد حزبالله لبنان را به دنبال داشت.
تبدیل پیروزی به شکست عادت اسرائیلیهاست. ماهیت آپارتایدی و سادیسم پیروزی مطلق از 1973 رژیم را همواره از چاله به چاه انداخته است، حتی امروز که فکر میکند میتواند نقشه خاورمیانه را تغییر دهد... و حتی در صبح 7 اکتبر 2023 که غافلگیری بزرگتری از اکتبر 1973 را چشید.
حالا این حماس بود که سکان تاریخ را به دست گرفت و سرنوشت غرب آسیا را به قبل و بعد از طوفان الاقصی تبدیل کرد.
حوادثی که تاریخ را به قبل و بعد از خود تقسیم میکنند بعد غافلگیری را حفظ میکنند؛ روندها را دگرگون میکنند و خود به نقطه مبدأ حوادث آتی تبدیل میشوند. ویژگی دیگر این اتفاقات تاریخی این است که تمام پیشفرضهای تثبیتشده را برهم میزنند و مسیر تحولات را تغییر میدهند.
بنابراین مبارزان فلسطینی حماس در هفت اکتبر ۲۰۲۳، کاری را کردند که دلایل و زمینههای فلسطینی داشت و از آن مهمتر، خواست فلسطینی را پشتوانه خود میدید. صبح 7 اکتبر، فلسطین نه با یک «انتخاب» که در برابر یک «اضطرار» قرار داشت. موضوع حذف شدن از صحنه روزگار بود و فلسطینیها در غزه و کرانه باختری کم کم زندانیان فراموش شده تاریخ لقب میگرفتند: جدال بر سر مرگ و زندگی بود. بعد از 2 سال منطقه دیگر قبل عملیات طوفان الاقصی نیست. نتانیاهو و کابینه راست افراطیاش در این تصور بودند که پنجرهای برای حل موضوع فلسطین و مقاومت باز شده است و آنها میتوانند با جهنمسازی از غزه طی مدت کوتاهی اهداف خود را محقق کنند. جو بایدن صهیونیست بزرگ هم در قامت رئیس جمهوری ایالات متحده همین گونه فکر میکرد! اما او با حمایت نامحدود از جنایات جنگی در غزه با خود قمار کرد و علاوه بر ننگ حمایت از نسلکشی، در انتخابات ریاست جمهوری هم شکست خورد.
2 سال بعد از نطق نتانیاهو در سازمان ملل که با خوشحالی از آشتی فرزندان اسماعیل و اسحاق سخن میگفت، نطق امسال او به صحنه نفرت از رژیم صهیونیستی تبدیل شد. او اسرائیل را به منزویترین و منفورترین دولت تاریخ تبدیل کرده است. تمام چیزی که طی 78 سال «روایت اسرائیل» را ساخته بود در عرض 2 سال از هم گسیخت و کاملاً فرو ریخت. این با هیچ پیروزی کاملی هم تغییر نمیکند. بزرگترین دموکراسی خاورمیانه دیگر قادر نیست جنایت رژیم را بشوید. فلسطین نه یک مقاومت ملی که حالا دیگر یک انتفاضه جهانی است. شاید دیگر هیچ کسی قادر نباشد با نمایش راهکار دو دولتی که عملاً دولتی روی کاغذ با چند کانتون است، موضوع فلسطین را به پستوی سیاست منتقل کند.
تاریخ نشان داده است اسرائیل توان حفظ و تثبیت هیچ پیروزی را ندارد. از جنگ یوم کیپور و توافق اسلو گرفته تا امروز، پیروزی برای صهیونیستها به تدریج تبدیل به کارما شده است. ذات اشغالگری مغایر با درس گرفتن از تاریخ است. عبارت دقیقتر را هاآرتص روز گذشته نوشته است: «اسرائیل در حال مرگ است. این یک هشدار است. بقای دولت نشان میدهد که اسرائیلیها چقدر به این دروغ عادت کردهاند که رهبری فاجعهبار نتانیاهو در واقع بهترین گزینه ممکن است.»
اگر اسرائیل غافلگیری اکتبر 1973 را به یک پیروزی درخشان تغییر داد اما اکتبر 2023 صهیونیسم را در فرسایش سقوط و لغزش به نابودی قرار داده است. اکنون جهان و خاورمیانه فقط یک انتخاب دارد: یا اسرائیل یا فلسطین. مسیر تاریخ این گونه عوض میشود!»
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «کدام نقشه آمریکا و اسرائیل با طوفانالاقصی نقش بر آب شد؟» نوشت: «چندروز قبل از 7 اکتبر سال 2023 «جیک سالیوان» مسئله فلسطین را «تمام شده» معرفی کرده و با اشاره به طرح آبراهام از «معماری خاورمیانه جدید» خبر داده بود! با عملیات 7 کتبر طرح آبراهام «هوا» و «فلسطین» تبدیل به مسئله اول دنیا شد.
امروز هفتم اکتبر، دومین سالگرد عملیات تاریخی «طوفانالاقصی» است که در آن، رژیم صهیونیستی بزرگترین ضربه نظامی، اطلاعاتی و حیثیتی تاریخ نحس خود را از ناحیه چند گروه مسلح فلسطینی خورد. طی این عملیات که در تاریخ 7 اکتبر سال 2023 رخ داد، جنبش مقاومت فلسین طی عملیاتی پیچیده-که بنابر گزارشها فقط چند نفر از جزئیات آن خبر داشتند- توانست چیزی نزدیک به 1200 صهیونیست را به هلاکت رسانده و نزدیک به 300 صهیونیست را هم به اسارت بگیرند. اگرچه برخی گزارشها شمار تلفات رژیم صهیونیستی را بسیار بیشتر از این عدد اعلام کرده و تا 10 هزار کشته نیز تخمین زدهاند چراکه صهیونیستها در انتشار اخبار تلفات و خسارات واقعی خود، بهشدت محتاط هستند. آنها میدانند اعلام آمار واقعی خسارات و تلفات به معنای مهاجرت معکوس بیشتر از این سرزمین اشغال شده است!
براساس گزارشهایی که منتشر شده است، عملیات در سحرگاه هفتم اکتبر و با مشارکت 1200 جوان فلسطینی به شکل 600 نفر در میدان و 600 نفر بیرون از میدان آغاز میشود و با این که رژیم صهیونیستی از مدرنترین و به روزترین تجهیزات جاسوسی و ماهوارهای و مخابراتی برخوردار بود، نتوانست اقدامی صورت دهد. این عملیات از اهمیت ویژهای برخوردار است. دلیل این امر نیز فقط خسارات و تلفات سنگین و بیسابقه صهیونیستها نیست. زمان انجام این عملیات مثل خود عملیات مهم بود چراکه تمام نقشههای شیطانی آمریکا و رژیم صهیونیستی از جمله «طرح معماری جدید خاورمیانه» را نقش بر آب کرد. ضمن اینکه جوانان فلسطینی زمانی این عملیات را انجام دادند که، شرایط غزه و فلسطینیها به شکل عجیب و بیسابقهای بحرانی بود و به قول یک مؤسسه مطالعاتی غربی شرایط میرفت که غزه را به «عصر حجر» بازگرداند!
عصر حجر، شرایط غزه پیش از عملیات
عملیات تاریخی 7 اکتبر در شرایطی رخ داد که باریکه غزه سالها در محاصره کامل بود. صهیونیستها از سال 2017 ساخت یک دیوار فلزی مدرن دور غزه را کلید زده بودند و سال 2021 این دیوار ساخته شد. ساخت دیوار، آخرین مرحله از یک اَبرپروژه بود که غزه را به «بزرگترین زندان روی زمین» تبدیل میکرد. اگرچه محاصره غزه از ژوئن سال 2007(خرداد سال 86) به شکل بستن تمام گذرگاههای زمینی، مسدود کردن آبهای ساحلی و ممانعت از ورود کمکهای بشردوستانه آغاز شده بود. چرا؟ چون ساکنان این باریکه طی یک انتخابات آزاد حماس را به جنبش فتح ترجیح داده و دولت جدید فلسطین را به رهبری اسماعیل هنیه تشکیل داده بودند!
دو ماه بعد یعنی در مرداد 1386 سازمان ملل نسبت به «وضعیت وخیم ساکنان غزه» هشدار داد. با بسته شدن گذرگاهها تمامی 600 کارگاه تولید لباس در غزه و بیش از 90درصد کارگاههای مرتبط با صنایع ساختمانی تعطیل و کارگران آن بیکار شده بودند. «متئو پرایس»، خبرنگار بیبیسی جهانی (رسانه وزرات خارجه انگلستان) آن زمان در گزارش خود از غره نوشت: «غزه هرگز همچون امروز، از جهان خارج جدا نبوده است و درماندگی و نگرانی در چهره فرد فرد فلسطینیها دیده میشود.» اندکی بعد در مهرماه 1386 رژیم صهیونیستی برای خروج از تعهدات بینالمللیاش مبنی بر تأمین خدمات عمومی مورد نیاز مردم غزه، با تصویب طرحی غزه را «منطقه تحت کنترل دشمن» اعلام و از تأمین برق غزه خودداری کرد و مانع از ورود سوخت به آنجا شد. سه ماه بعد در دی 1386 تنها نیروگاه برق غزه نیز به علت کمبود سوخت تعطیل شد. به گزارش دفتر هماهنگی کمکهای انسانی سازمان ملل تا آن زمان نیمی از دستگاههای بیمارستان شفای غزه به دلیل نبود انرژی و قطعات یدکی از کار افتاده بود. مؤسسه آکسفام نیز گزارش داد تأمین آب آشامیدنی با مشکل روبهرو شده و تصفیه آب به دلیل عدم دسترسی به «کُلُر» غیرممکن است. یکی از نهادهای غربی با اعلام هشدار نسبت به این وضعیت نوشت: «محاصره اسرائیل، باریکه غزه را در مسیر بازگشت به عصر حجر قرار داده است.»
کار به جایی رسید که یک سال بعد در آذر 1387 «ریچارد فالک»، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل که از قضا یهودی بود؛ سیاست اسرائیل در مواجهه با غزه را «جنایت علیه بشریت» توصیف و آن را به جنایات آلمان نازی تشبیه کرد. فالک در بیانیه خود نوشت اسرائیل تنها زمانی امکان ورود کمکها و امدادرسانی محدود به غزه را میدهد که مطمئن باشد مردم غزه در آستانه قحطی قرار دارند.
شبکه 12 رژیم صهیونیستی افشا کرد که «رونین بار» رئیس شاباک در یکم اکتبر ۲۰۲۳، یعنی شش روز قبل از عملیات طوفانالاقصی، طرحی را برای ترور فرماندهان ارشد حماس از جمله شهید «یحیی السنوار» و «محمد الضیف»، فرمانده کل گردانهای قسام ارائه داد و به «هرتزی هالیوی»، رئیس ستاد ارتش اشغالگر هم توصیه کرد که این طرح را پیش ببرد. براساس این تحقیق، رئیس شاباک در نشستی که با حضور فرماندهان نهاد امنیتی رژیم صهیونیستی و «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر این رژیم برگزار شد، اعلام کرد، «السنوار» احساس آزادی عمل بیشتری میکند و باید از دست وی خلاص شد. «هالیوی» نیز در پاسخ میگوید: «باید دست به عملیات گستردهای علیه حماس زد و حمله پیشدستانهای انجام داد.»
در بخش دیگری از این گزارش میخوانیم که نهاد امنیتی رژیم صهیونیستی در مقطع زمانی پیش از عملیات طوفانالاقصی، در طول شبانهروز برای تعیین مکان فرماندهان حماس تلاش میکرد و اطلاعات امنیتی را از زمین و هوا جمعآوری میکرد و به دنبال انجام ترورهای گستردهای بود که حماس را غافلگیر کند. اطلاعاتی که در گزارش شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی آمده است، نشاندهنده دقیق بودن اطلاعات حماس در خصوص نیت رژیم صهیونیستی برای انجام حمله گسترده به رهبران مقاومت فلسطین، و در واقع حملهای پیشدستانه بود.
همین مسئله را پیش از این شهید «صالح العاروری»، نائب رئیس سابق دفتر سیاسی حماس مطرح کرده و گفته بود، «عملیات طوفانالاقصی که توسط گردانهای عزالدین قسام آغاز شد، پاسخی پیشدستانه مقابل حملهای بود که اسرائیل درصدد انجام آن به نوار غزه به محض پایان عیدهای یهودی بود. طرح دفاعی این عملیات قویتر از طرح هجومی بود که اسرائیل را مات و مبهوت و جهانیان را غافلگیر کرد.»
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «حماس با خط قرمزها در قاهره» نوشت: «از دیشب مذاکرات غیرمستقیم میان هیئتهای حماس و رژیم صهیونیستی در مصر آغاز شد، مذاکراتی که با وجود برخی گزارشها درباره «عقبنشینی» حماس، به نظر مذاکراتی دشوار میرسد. نمایندگان حماس با فهرستی مفصل از شروط به قاهره رفتهاند که نشان میدهد مقاومت فلسطینی نه آماده تسلیم است و نه قصد دارد از خطوط قرمز خود عبور کند. توقف کامل جنگ، عقبنشینی نیروهای اشغالگر از نوار غزه، آزادی ۲۵۰ اسیر فلسطینی شامل چهرههای شاخصی، چون مروان البرغوثی و احمد سعدات، بازگشت آوارگان، ورود گسترده کمکهای انسانی و تضمین بینالمللی برای اجرای توافق از جمله خواستههای اصلی حماس در مذاکرات است.
جلسات مقدماتی دیشب میان نمایندگان حماس و مقامهای اطلاعاتی مصر، زمینه مذاکرات رسمی در شرمالشیخ را فراهم کرد. پیش از شروع شدن مذاکرات دیروز در قاهره، برخی منابع از قول مقامهای حماس گزارش کردند که این جنبش تصمیم گرفته در غزه خلع سلاح شود و سلاحهای خود را به نهاد بینالمللی واگذار کند ولی ساعاتی بعد این گزارش تکذیب شد. منابع فلسطینی میگویند هیئت حماس به ریاست خلیل الحیه تأکید کرده بدون ضمانت کشورهای عربی و امریکا، هیچ توافقی اجرایی نخواهد شد. به گفته منابع العربیه، حماس در این نشستها خواستار «خروج فوری تانکهای اسرائیلی از مناطق مسکونی»، «توقف پروازهای شناسایی و بمبارانها» و «بازگشت بیقید و شرط ساکنان به خانههای خود» خواهد شد. یک منبع فلسطینی در گفتوگو با شبکه الحدث گفته که حماس بر آزادی شش اسیر برجسته فلسطینی از جمله مروان البرغوثی و احمد سعدات، همراه با دیگر چهرههای کلیدی مقاومت اصرار دارد. همچنین این جنبش خواستار تسهیل حرکت ساکنان غزه در داخل نوار غزه است و درخواست کرده که آوارگان بتوانند به مناطق خود بازگردند و مذاکرات برای تحویل افراد بازداشتشده با سایر گروهها هماهنگ شود. در حالی که جنبش جهاد اسلامی فلسطین در سیوهشتمین سالروز تأسیس خود و دومین سالروز عملیات طوفانالاقصی تأکید کرد که به مقاومت تا زمان آزادی فلسطین ادامه خواهد داد، «خالد القدومی» نماینده حماس در تهران، در گفتوگویی که دیروز منتشر شد، روشن کرد که «بدون خروج نیروهای اشغالگر از غزه، هیچ مذاکرهای جدی نیست. توپ در زمین امریکاست.» او تأکید کرده که «اگر واشینگتن نتواند بر تلآویو فشار بیاورد، این روند شکست میخورد.» قدومی هم در واکنش به خبرهای منتشرشده از رسانههای سعودی درباره «خلع سلاح حماس»، این ادعا را رد کرده و گفته است: «سلاح ابزار مقاومت است، نه معامله.»
خوشبینی ترامپ با لحن تهدید
«استیو ویتکاف» فرستاده دونالد ترامپ به غرب آسیا و «جارد کوشنر» داماد و مشاور «دونالد ترامپ» رئیسجمهور امریکا نظارت بر مذاکرات در قاهره را بر عهده دارند و گفته میشود که طرف امریکایی به فرصتهای موفقیت این مذاکرات خوشبین است. دونالد ترامپ دیروز در شبکه اجتماعی تروثسوشال نوشت: این آخر هفتهای، گفتوگوهای بسیار مثبتی با حماس و همچنین با کشورهایی از سراسر جهان (عرب، مسلمان و سایر کشورها) انجام شده تا درباره آزادی گروگانها، پایان جنگ در غزه و از همه مهمتر، برقراری صلحی که مدتها در خاورمیانه جستوجو میشده، به توافق برسیم. این مذاکرات بسیار موفق بوده و با سرعت خوبی پیش میرود.» ترامپ که تلاش دارد تا پیش از اعلام برندگان نوبل صلح، توافقی تاریخی در خاورمیانه ثبت کند، بار دیگر با تهدید تلویحی حماس هشدار داده: «اگر در این هفته توافق نهایی حاصل نشود، خونریزیهای بیشتری در راه خواهد بود. در سوی دیگر، اسرائیلیها همچنان محتاطانه وارد مذاکرات شدهاند. رادیو رژیم صهیونیستی گزارش داد رئیس هیئت اسرائیل و فرستادههای امریکا در مذاکرات با حماس در شرمالشیخ شرکت نمیکنند، اگر پیشرفت مطلوب حاصل شود امروز به مذاکرات میپیوندند. همزمان، بنیامین نتانیاهو بار دیگر درباره شرایط بعد از جنگ موضعگیری کرده و گفته که «هیچ نمایندهای از حماس یا تشکیلات خودگردان پس از جنگ در اداره غزه حضور نخواهد داشت»؛ موضعی که بار دیگر تردیدها را درباره نیت واقعی اسرائیل برای پایان جنگ افزایش داده است.
نتانیاهو که با یورونیوز صحبت میکرد، دیروز گفت که اسرائیل «به صلحی نیاز دارد که امنیت را تضمین کند، نه پاداشی برای تروریسم». او وعده داده که پس از جنگ، غزه باید «عاری از رادیکالیسم و سلاح» باشد و تنها «فلسطینیهایی که خواهان صلح با اسرائیلند» در اداره آن مشارکت کنند. رسانههای عبری هم نوشتند نتانیاهو در گفتوگو با ترامپ از پاسخ مثبت حماس به طرح امریکا ابراز ناخشنودی کرده و آن را «بدون دستاورد واقعی» خوانده است. اظهارات رئیس ستاد ارتش اسرائیل که یکشنبه شب تأکید کرد «جنگ تمام نشده و فقط وضعیت عملیاتی تغییر کرده»، خوشبینیها را کم رنگتر کرده است. یک مقام مطلع به رویترز گفت که انتظار نمیرود دور نخست مذاکرات در قاهره سریع باشد، زیرا هدف دست یافتن به یک توافق جامع با تمام جزئیات است. هاآرتص هم نوشته است: «مقامات اسرائیل باور دارند که کاخ سفید فشار خواهد آورد تا مذاکرات شتاب بگیرد، اما شکافها همچنان پابرجا هستند.»
از قاهره تا خیابانهای اروپا
همزمان با آغاز مذاکرات در مصر، خیابانهای اروپا و آسیا بار دیگر صحنه راهپیماییهای گسترده حامیان فلسطین شد. در رم، حدود ۲۵۰ هزار نفر و به روایت برگزارکنندگان نزدیک به یک میلیون نفر در اعتراض به ادامه جنگ و بازداشت فعالان ناوگان «الصمود» تظاهرات کردند. در اسپانیا نیز تظاهرات مشابهی در بارسلونا، مادرید و والنسیا برگزار شد. در دوبلین هزاران نفر دومین سالگرد «نسلکشی غزه» را گرامی داشتند. در لندن، پلیس نزدیک به ۵۰۰ نفر از معترضان را در جریان «تظاهرات سکوت» حامی گروه «اقدام برای فلسطین» بازداشت کرد. در پاکستان، هزاران نفر در کراچی با شعار «همه ما حماس هستیم» به خیابانها آمدند و در سائوپائولو برزیل نیز معترضان خواستار قطع روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی شدند. اعتصاب فعالان تونسی مقابل سفارت امریکا در حمایت از ناوگان کمکرسانی به غزه نیز همچنان ادامه دارد. تحلیلگران عبریزبان مانند آوی اشکنازی در روزنامه «معاریو» به این نتیجه رسیدهاند که «حماس حضور خود را در صحنه اروپا تحمیل کرده و دیپلماسی اسرائیل را به چالش کشیده است.»
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جهان علیه اسرائیل» نوشت: «۷ اکتبر ۲۰۲۳ شاید مهمترین روز در تقویم قرن ۲۱ تاکنون باشد؛ روزی که حماس با عملیات توفان الاقصی همه معادلات رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا را به هم ریخت و این رژیم را در بیسابقهترین خطر موجودیتی از ابتدای پیدایشش گرفتار کرد. اکنون در دومین سالروز عملیات توفان الاقصی، میتوان یک برآورد دقیق از نتایج این عملیات به دست آورد.
1- از بین رفتن معادله بازدارندگی رژیم
توفان الاقصی همه تلاشهای بیش از ۷۰ سال گذشته بنیانگذاران و مقامات رژیم صهیونیستی برای ایجاد یک بازدارندگی کامل نسبت به همسایگان را از بین برد. اگرچه نتانیاهو با خشونت و جنایت تلاش میکند بر این واقعیت سرپوش بگذارد اما واقعیت این است که رژیم اشغالگر با وجود خشونت و جنایات بیسابقه در ۲ سال گذشته، نتوانسته است واقعیات مربوط به از بین رفتن بازدارندگی خود را پنهان کند. بویژه در جنگ ۱۲ روزه، اگرچه رژیم صهیونیستی توانست از حمایتهای بیسابقه دولت آمریکا استفاده و خساراتی به ایران تحمیل کند اما کیست که پیام اصابت موشکهای بالستیک ایرانی به تلآویو، حیفا و سایر نقاط صهیونیستنشین را کتمان کند. در طول ۱۲ روز جنگ، صدها کلاهک از ۵۰۰ کیلوگرم تا ۲ تن در قلب تلآویو و حیفا و بئر سبع منفجر شد؛ اتفاقی که از بدو پیدایش رژیم صهیونیستی بیسابقه بود. برخلاف ۲ دهه گذشته که روند مهاجرت یهودیان به سرزمین اشغالی شدت گرفته بود، اکنون بدون شک، هم این روند کاهش پیدا کرده و هم در سطوحی، مهاجرت معکوس رخ داده است.
2- شکست عادیسازی
تا قبل از عملیات توفان الاقصی، روند عادیسازی روابط کشورهای عرب و اسلامی با رژیم صهیونیستی در حال اجرا بود. رژیم صهیونیستی توانست در برخی پایتختهای عربی سفارتخانه باز کند. برخی کشورهای دیگر مانند سعودی نیز پشت پرده روابط نزدیک با رژیم صهیونیستی برقرار کرده بودند و اعلان عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را نیز در دستورکار قرار داده بودند. موضوع به قدری جدی شده بود که رژیم صهیونیستی از طریق کریدور IMEC در صدد بود مناسبات پایدار اقتصادی با کشورهای منطقه ایجاد کند. در واقع فلسطین در حال فراموش شدن بود اما اینک پروژه عادیسازی به محاق رفته و بعید است ترامپ بتواند توفیقی در احیای آن به دست بیاورد.
3- فلسطین؛ مسأله اصلی جهان اسلام
عملیات توفان الاقصی و جنایات ۲ سال اخیر رژیم صهیونیستی در غزه، باعث شد مساله فلسطین مجدد به مساله نخست جهان اسلام تبدیل شود. نه فقط جهان اسلام، بلکه میتوان به جرأت گفت اکنون فلسطین اصلیترین مساله جهان است. این موضوع باعث شد یک بار دیگر توجه مسلمانان و مردم دنیا به این ظلم تاریخی معطوف شود و همه درباره پایان دادن به این ظلم تاریخی به اتفاق نظر برسند. در این بین، فشار افکار عمومی دنیا بویژه در اروپا باعث شد بسیاری از کشورهای دنیا و اروپا، کشور مستقل فلسطین را به رسمیت بشناسند؛ اقدامی که میتواند زمینهساز برپایی کشور فلسطین در سراسر اراضی اشغالی و برچیده شدن رژیم صهیونیستی از سرزمین فلسطین شود.
4- اسرائیل؛ شر مطلق
از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی تاکنون، این رژیم تا این اندازه در افکار عمومی جهانیان منفور نبوده است. تظاهراتهای صدها هزار نفری در سراسر دنیا باعث شده رژیم صهیونیستی اکنون در افکار عمومی دنیا به عنوان یک رژیم جنایتکار و شر مطلق شناخته شود. یهودیان صهیونیست حدود ۸۰ سال از طریق دولتهای غرب و همینطور رسانههای مهم دنیا تلاش کردند خود را یک قوم مظلوم و مورد ستم قرارگرفته جا بزنند. افسانههایی که آنها درباره هولوکاست ساخته بودند، داستانی بود برای سرپوش گذاشتن بر جنایات این رژیم در سرزمین اشغالی اما توفان الاقصی همه این تلاشها را نقش بر آب کرد. حالا در سرزمین اشغالی همه اذعان میکنند به واسطه جنایات نتانیاهو در ۲ سال گذشته، رژیم صهیونیستی افکار عمومی دنیا را باخته است.
نخستوزیر وحشی رژیم اکنون به عنوان یک جنایتکار جنگی، از سوی دادگاه لاهه تحت تعقیب است. مردم دنیا متفقالقول معتقدند هیتلر قرن ۲۱، نتانیاهو است. این موضوع، یکی از شکستهای سنگین رژیم صهیونیستی پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ است.
5- رژیم تروریست؛ تهدید اول منطقه
توفان الاقصی رژیم صهیونیستی را در باتلاق موجودیتی گرفتار کرد. نتانیاهو برای فرار از این باتلاق، تلاش کرده است با خشونت بیحد و حصر، ترور فرماندهان و رهبران مقاومت و همینطور تهاجم نظامی به سایر کشورهای منطقه، این بازدارندگی را تا حدودی احیا کند اما واقعیت آن است که حالا همه مردم و کل منطقه دریافتهاند رژیم صهیونیستی نخستین و اصلیترین تهدید منطقه است. رژیمی که تا ۲ سال قبل، در حال تبدیل شدن به یک واحد رسمی و معتبر در غرب آسیا بود، حالا به اصلیترین تهدید غرب آسیا تبدیل شده است.
به عبارتی رژیم صهیونیستی، حالا تنها یک دولت اشغالگر سرزمین فلسطین نیست، بلکه تهدیدی بالقوه برای موجودیت همه کشورهای منطقه است. این موضوع نقش ویژهای در همافزایی ظرفیتهای کشورهای منطقه برای مهار این رژیم دارد. اگرچه برخی حکام عرب، به واسطه فقدان استقلال سیاسی و عدم برخورداری از سرمایه اجتماعی، همچنان بقای خود را در دریافت حمایت از آمریکا میبینند اما رفتار رژیم صهیونیستی در ۲ سال گذشته و در ماجراهایی مانند حمله به سوریه و قطر، باعث شده آنها نسبت به راهبردهای امنیتی و تضامین امنیتی حکومت خود، تجدیدنظر کنند. حکام منطقه به وضوح متوجه شدهاند رژیم میتواند تنها در چند دقیقه همه آنها را ترور و به واسطه نبود ساختار مردمی در این کشورها، میتواند گروه یا خاندان دیگری را بر این کشورها حاکم کند. نوع مناسبات خاص ترامپ و نتانیاهو نیز باعث شده حکام منطقه مانند سابق، مناسبات با آمریکا و بذل و بخششهای صدها میلیارد دلاری نسبت به ترامپ و دولت آمریکا را یک تضمین محکم برای بقای خود در قدرت تلقی نکنند. به هر حال این واقعیت قابل کتمان نیست که پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حکام منطقه رژیم صهیونیستی را یک تهدید خطرناک برای خود میپندارند. اگر در گذشته، این حاکمان صرفا به واسطه فشار افکار عمومی، در ظاهر خود را ملتزم به حمایت از مردم فلسطین میدیدند اما حالا حمایت از فلسطین را اقدامی برای مهار خطر رژیم صهیونیستی برای موجودیت خود قلمداد میکنند.
اما این همه تصویرسازی رسانهای نمیتواند دفاعی باشد از تمام پیامدهای انسانی و اخلاقی آن روز؛ نمیتواند جای سوالها را بگیرد: چه کسی ناظر قصهگویی است؟ چه کسی روایت را انتخاب میکند؟ و آیا روایت مقاومت حق دارد بر روایت قربانی شدن مطلق غالب شود؟ این مساله همواره در نظریه ارتباطات مطرح است: حتی در شرایط جنگ، قدرت روایت باید پاسخگوی اخلاق بردار باشد. مخاطب جهانی نباید تنها با تصاویر مواجه شود، بلکه باید در معرض پرسشها و تحریفها باشد.
اگر ۶ اکتبر در غزه نبودید، نمیتوانید تمام خطوط زیرین آن فاجعه را ببینید اما میتوانید آن را از چشم میدان رسانه تحلیل کنید و دریابید ۷ اکتبر فقط یک روز نظامی نبود، نقطه عطفی در نبرد روایتها بود. کلمات، تصاویر، نمادها و زمانبندیها همگی اسلحهاند و در آن روز، حماس نشان داد نه فقط جنگنده زمینی است، بلکه جنگنده روایت هم هست؛ و کسی که روایت را در دست دارد، نیمنگاهی به پیروزی معنایی دارد.»
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جمهوری در بنبست» نوشت: «نام سباستین لکورنو، نخستوزیری که حتی یک روز هم دوام نیاورد، در فهرست رکوردهای تلخ جمهوری پنجم فرانسه ثبت شد. لکورنو، فقط ساعاتی پس از معرفی دولتش در شامگاه یکشنبه، تحت فشار سنگین انتقادها استعفا داد و صبح دوشنبه پایان کار خود را اعلام کرد. این فروپاشی برقآسا، تازهترین نشانه از بحران عمیق سیاسی در فرانسه است؛ بحرانی که مستقیما به ریاستجمهوری امانوئل مکرون بازمیگردد. حدود یک ماه از زمانی میگذشت که لکورنو، پس از سقوط دولت فرانسوا بایرو در پی رأی عدم اعتماد پارلمان در هشتم سپتامبر، به نخستوزیری منصوب شد. اما فرانسه در تمام این مدت بدون دولت مانده بود. مذاکرات فرسایشی، فشارهای حزبی و اختلافهای پنهان باعث تأخیر در معرفی کابینه شدند تا اینکه سرانجام شامگاه پنجم اکتبر، لکورنو فهرست اعضای دولت را اعلام کرد. همان شب، واکنشها چنان گسترده و منفی بود که عمر دولت تازه کمتر از ۲۴ ساعت دوام آورد. با انتشار اسامی اعضای کابینه، توفان انتقادها شروع شد. رسانهها ترکیب کابینه را «تحریکآمیز» و «اسفبار» خواندند. لکورنو که از نزدیکترین متحدان مکرون به شمار میرفت، در نخستین نظرسنجیها یکی از کممحبوبترین نخستوزیران تاریخ معاصر لقب گرفت.
او وعده داده بود که با روند گذشته و دولتمردان ناموفق و بدنام قطع رابطه کند، اما برخلاف ادعاهایش، ۱۲ نفر از ۱۸ وزیر معرفیشده از دولت پیشین بودند. برخی از «چهرههای تازه» نیز عملا همان سیاستمداران قدیمی با کارنامههای بحثبرانگیز بودند. ازجمله بازگشت برونو لومر، وزیر دارایی برکنارشده در ۲۰۲۴، خشم بسیاری را برانگیخت؛ کسی که بخش بزرگی از افکار عمومی او را مسئول تشدید بحران کسری بودجه و بدهی عمومی میداند. نخستین واکنش سازمانیافته از سوی متحدان راستگرای لکورنو در بلوک مرکزی، حزب جمهوریخواهان (Les Républicains)، ظاهر شد. برونو رِتایو، وزیر کشور و رئیس حزب، در همان شب اعلام فهرست وزرا، خواستار تشکیل جلسه فوری هیئت اجرائی حزب شد تا درباره ادامه حمایت از دولت تصمیمگیری کند. این هشدار آشکار بود: اکثریت متحدان مکرون دیگر قصد همراهی نداشتند. لکورنو، که بهخوبی متوجه لغزش زمین زیر پای خود شده بود، همان شب استعفا را برگزید و گفت: «نمیتوان نخستوزیر بود، وقتی شرایط لازم وجود ندارد». مکرون بیدرنگ با استعفای او موافقت کرد، اما با این تصمیم، کاخ الیزه در موقعیتی بیسابقه از خلأ اجرائی قرار گرفت.
تحلیلگران فرانسوی میگویند چنین سطحی از بنبست سیاسی را باید در واپسین سالهای جمهوری سوم و چهارم جستوجو کرد؛ دورانی که دولتها یکی پس از دیگری سقوط میکردند. اما این بار تقصیر از نهادها نیست، بلکه از دولتمردانی است که بر رأس قدرت نشستهاند. منتقدان میگویند مکرون عمدا آشوب را پرورانده تا کنترل اوضاع را حفظ کند، درحالیکه از اجرای تنها راهحل ممکن -انحلال مجلس ملی یا حتی استعفا از ریاستجمهوری- سر باز میزند. فشار برای انحلال پارلمان رو به افزایش است. ژوردان باردلا، رئیس حزب راستگرای «اجتماع ملی»، بارها تأکید کرده تنها راه خروج از بحران، بازگشت به صندوق رأی است. او هنگام اعلام استعفای لکورنو گفت: «هیچ بازگشتی به ثبات ممکن نیست، مگر با انحلال مجلس ملی و انتخابات جدید». در جناح چپ نیز همین دیدگاه شنیده میشود. سخنگوی حزب سوسیالیست، سیاست مکرونی را بهتندی محکوم کرد و آن را عامل «غرقشدن کشور در آشوب» دانست. ژانلوک ملانشون، رهبر حزب چپگرای «فرانسه تسلیمناپذیر»، خواستار بررسی فوری طرح استیضاح مکرون شد؛ طرحی که نخستین بار در سپتامبر ۲۰۲۲ و پس از سقوط دولت بایرو ارائه شده بود. مارین لوپن، رهبر ملیگرایان راست، موضعی محتاطتر گرفت اما گفت: «من از مکرون نمیخواهم استعفا دهد، اما اگر چنین کند، عاقلانه خواهد بود». او افزود هدف اصلی باید دستیابی به توافق برای انحلال مجلس باشد. به باور او، تصمیم لکورنو برای کنارهگیری «حرکتی سنجیده» بود تا شاید فرصتی برای بازسازی فراهم کند.
منتقدان میگویند دولت مکرون کشور را از جهات گوناگون تضعیف کرده است: اقتصاد در رکود، جامعه در انشقاق، دیپلماسی در انزوا و حیات فکری در سردرگمی. با وجود این او همچنان از پذیرش مسئولیت سر باز میزند و میکوشد بحران را با تاکتیکهای موقت مهار کند. از نظر مخالفان، او فرانسه را به بنبستی کشانده که فقط با کنار رفتنش میتوان از آن بیرون آمد. دراینمیان رسانههای فرانسه با طعنه نوشتند: «اگر مردم بخواهند رئیسجمهور خود را ببینند، باید تلویزیون روشن کنند». همین حس غیبت، فرانسه را به مرحلهای رسانده که هر تصمیم کوچک در رأس هرم، موجی از بیاعتمادی در جامعه برمیانگیزد. اکنون مکرون نه دولت دارد، نه چشماندازی برای بازسازی مشروعیت. این بحران سیاسی فقط یکی از ابعاد مسئله است. در سطح اجتماعی، خشم عمومی از نابرابری، تورم و احساس بیتوجهی حاکمان به زندگی واقعی مردم، به نقطه جوش رسیده است. حتی تصمیمهای اداری جزئی، مانند پرداخت حقوق سهماهه به وزیران چندساعته، به نماد فساد ساختاری و فروپاشی اخلاقی بدل شدهاند. فرانسه امروز بیش از هر زمان دیگر به بازسازی نهادهای خود نیاز دارد. اما این بازسازی فقط زمانی ممکن است که مکرون، رئیسجمهوری که زمانی وعده اصلاحات بزرگ میداد، مسئولیت بحران را بپذیرد.»
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ایران و غرب در دوراهی» نوشت: «با وجود فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت ۶ قطعنامه تحریمی سازمان ملل علیه کشورمان و تاکید ایران به همراه چین و روسیه بر غیرقانونی بودن این روند، طرفهای اروپایی که مسبب این وضعیت هستند، همچنان بر این مساله تاکید میکنند که راه حلوفصل پرونده ایران از مسیر دیپلماتیک است. بااینحال تهران ضمن تاکید بر آمادگی برای مذاکره تاکید و تصریح کرده برای مذاکره التماس نمیکند و گفتوگو باید منطبق بر تامین منافع ملی باشد.
در این خصوص کایا کالاس، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز یکشنبه و طی سخنرانی در مجمع اتحادیه اروپا - شورای همکاری خلیج فارس در کویت تاکید کرد که موضوع هستهای ایران صرفا از راه گفتوگو و دیپلماسی قابل حل است. این در حالی است که روز گذشته سخنگوی دستگاه دیپلماسی تاکید کرد که ایران هیچگاه برای مذاکره التماس نمیکند و در شرایطی پای میز گفتوگو حاضر میشود که منافع ملی کشور تامین شود.
دیپلمات ارشد اروپایی همچنین با اشاره به اینکه «اتحادیه اروپا اکنون تمام تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای را که قبلا لغو شده بودند بدون تاخیر بازمیگرداند»، گفت: «اما بازگشت تحریمها و محدودیتهای هستهای نباید پایان دیپلماسی باشد.» کالاس افزود: «با این نیت، من به تماس با همه طرفهای ذینفع، از جمله ایران، ادامه خواهم داد، زیرا راهحل پایدار برای مساله هستهای ایران تنها از طریق مذاکره و دیپلماسی قابل دستیابی است.» پیش از این نیز وزرای خارجه سه کشور اروپایی بریتانیا، فرانسه و آلمان بارها تاکید کرده بودند که مساله ایران باید از راهکار دیپلماتیک حلوفصل شود. اما ظاهرا خودشان اعتقادی به این صحبت ندارند و همزمان با مطرح کردن این موضوع در حال افزایش فشارها بر تهران با بازگرداندن ۶ قطعنامه تحریمی هستند.
این اظهارات کالاس در شرایطی بیان شد که روز گذشته سخنگوی وزارت خارجه با انتقاد از عملکرد سه کشور اروپایی در فعالسازی مکانیسم ماشه تاکید کرد: «ایران هیچگاه برای مذاکره التماس نمیکند.» به گفته اسماعیل بقایی، مذاکره امری دوسویه است که تصمیمگیری درباره آن باید با اطمینان از تامین منافع ملی صورت گیرد. بقایی در نشست روز دوشنبه خود گفت که وزارت امور خارجه در دو هفته گذشته و در جریان برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل روزهای پرکار و شلوغی را پشت سر گذاشت.
وی تاکید کرد که اقدام تروئیکای اروپا، هیچ تعهدی را برای کشورهای عضو سازمان ملل در جهت اجرای تحریمها ایجاد نمیکند. بقایی در بخشی از گفتوگوی خود با خبرنگاران، در پاسخ به سوالی با انتقاد از عملکرد سه کشور اروپایی در فعالسازی مکانیسم ماشه گفت: «آنها میگویند که راه دیپلماسی کماکان باز است ولی این یک گزاره کلی است. ما نیز میگوییم مسیر دیپلماسی هیچگاه بسته نمیشود و هرگاه تشخیص دهیم که دیپلماسی در راستای تحقق منافع ایران موثر است در استفاده از آن تردیدی نمیکنیم؛ ولی سه کشور اروپایی ثابت کردند که دیپلماسی به این شکل با آنها ثمربخش نیست.»
سخنگوی وزارت امور خارجه همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا درحالحاضر برنامهای برای مذاکره بین ایران و سه کشور اروپایی وجود دارد، اظهار کرد: «ما فعلا برنامهای برای مذاکره نداریم.» وی افزود: «ما درحالحاضر متمرکز بر بررسی آثار و تبعات اقدام سه کشور اروپایی و آمریکا هستیم.» بقابی ادامه داد: «دیپلماسی به مفهوم ادامه تماسها وجود دارد و ما هرگاه احساس کنیم که دیپلماسی میتواند اثربخش باشد براساس منافع ملی کشور تصمیم میگیریم و در ارتباط با آن اقدام میکنیم.»
سخنگوی وزارت خارجه در پاسخ به سوالی در مورد حضور بازرسان در ایران و آینده تعامل ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی توضیح داد که در حال حاضر بازرسی از آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ایران حضور ندارد. آخرین بازرسیها مربوط به حداقل ۱۰ روز قبل از نیروگاه بوشهر است که این بازرسی در چارچوب قراردادی که با روسیه در ارتباط با این موضوع انجام شده، صورت گرفته است. وی ادامه داد: «اینکه در آینده چهکار میکنیم، موضوعی است که باید توسط مراجع ذیصلاح که در این موضوع شورای عالی امنیت ملی است، در ارتباط با آن تصمیمگیری شود.» بقایی تاکید کرد: «با توجه به تحولات انجامشده در حال حاضر بدون تردید تفاهم قاهره کارآیی ندارد و قابل اجرا شدن نیست.»
در این خصوص وزیر خارجه نیز روز شنبه در دیدار با سفرا و کارداران کشورهای خارجی و در پاسخ به خبرنگاران گفت که توافق قاهره دیگر نمیتواند مبنای همکاری ما با آژانس باشد و تصمیم ایران در خصوص تداوم همکاریها با آژانس اعلام خواهد شد. همانطور که پس از امضای توافق در قاهره هم گفتم، اجرای اسنپبک همه شرایط را تغییر داده و ما با وضعیت جدیدی روبهرو هستیم. همانگونه که حمله نظامی شرایط را تغییر داد، اکنون نیز تصمیمات جدیدی باید اتخاذ شود.»