به گزارش سرویس بینالملل جماران، هفته گذشته، در حالی که ارتش اسرائیل به نابودی نوار غزه ادامه میداد، یک اعتصاب عمومی ۲۴ ساعته سراسر شبهجزیره ایتالیا را دربر گرفت. نیم میلیون نفر با شعار واحد «Blocchiamo tutto» (بیایید همه چیز را مسدود کنیم) از محلهای کار، مدارس و دانشگاههای خود در بیش از ۸۰ شهر خارج شدند و خواستار پایان دادن به همدستی ایتالیا در نسلکشی شدند.
اگرچه تعداد دقیق شرکتکنندگان همچنان مورد بحث است، اما مقیاس و کارایی این اعتصاب فراتر از تمامی پیشبینیها بود. با افزایش شمار معترضان، کنترل و مسدودسازی نقاط استراتژیک در سراسر کشور آسانتر شد. در دهها شهر، ترافیک شهری بهطور گسترده مختل شد؛ بزرگراهها در تورین، فلورانس، بولونیا و رم مسدود شدند؛ خطوط راهآهن در تورین، ناپل و میلان دچار اختلال گردیدند و متروها در برشا و میلان از کار افتادند.
در نهایت، بنادر جنوا، تریسته، ونیز، لیورنو و سالرنو نیز مسدود شدند. نقش کارگران بندری در حمایت از فلسطین حیاتی بود؛ نه تنها به دلیل پشتیبانی از ناوگان جهانی «سمود» که با محمولههایی به سمت غزه حرکت میکرد، بلکه به این دلیل که کارگران بندری بهطور منحصربهفردی قادرند تولید در سراسر ایتالیا را مختل و از ادامه ارسال سلاح و فناوریهای نظامی از بنادر اروپایی به اسرائیل جلوگیری کنند.
ایتالیا پس از ایالات متحده و آلمان، به سومین تأمینکننده بزرگ سلاح برای اسرائیل تبدیل شده است. این کشور همچنین مقادیر زیادی از مواد دو منظوره (کالاهایی با کاربردهای غیرنظامی و نظامی) مانند نیترات آمونیوم ــ یکی از اجزای کلیدی در تولید مواد منفجره ــ و ایزوتوپهای رادیواکتیو مورد استفاده در سلاحهای ترمونوکلئاری را تأمین میکند.
همکاری نظامی مداوم ایتالیا با اسرائیل تنها عامل تحریک اعتصاب عمومی نبود. در ماههای اخیر، رفتار دولت ایتالیا در صحنه بینالمللی نیز با انتقادات فزایندهای مواجه شده است. از ۷ اکتبر به بعد، موضع دیپلماتیک کشور بر حفظ تعادلی ظریف متمرکز بوده است: حفظ روابط تجاری با اسرائیل و پیروی از رهبری ترامپ، در عین تلاش برای بر هم نزدن روابط دیپلماتیک با کشورهای عربی. از آغاز جنگ غزه تاکنون، ایتالیا در چندین قطعنامه مهم سازمان ملل درباره فلسطین رأی ممتنع داده است. تنها دو روز پس از اعتصاب عمومی، نخستوزیر جورجیا ملونی اعلام کرد که به رسمیت شناختن دولت فلسطین را به آزادی تمامی گروگانها و حذف هرگونه نقش رسمی برای حماس مشروط میداند.
این نمایش نمادین در سیاست داخلی هدفی دوگانه داشت. مانند بسیاری از دولتهای غربی، ائتلاف ملونی نیز در دفاع از اقدامات نتانیاهو با دشواریهای فزایندهای روبهروست. اگرچه این دو رهبر شباهتهای سیاسی بسیاری دارند، اما نظرسنجی ماه مه ۲۰۲۵ نشان داد تنها ۲۸ درصد از رأیدهندگان ملونی دیدگاه مثبتی نسبت به نخستوزیر اسرائیل دارند. دولت او در برابر انتقادات گسترده، گاه با انتقادهای پراکنده از نتانیاهو واکنش نشان داده و اعتراض عمومی به نسلکشی را بهعنوان ابراز ایدئولوژیهای چپ افراطی و جنبشهای ضدیهودی که با «نفرت از ارزشهای غربی» متحد شدهاند، قالببندی کرده است.
در نتیجه، تظاهرات صدها هزارنفری در سراسر کشور زیر تیترها و گزارشهایی که فقط بر درگیریهای محدود پلیس و معترضان در میلان تمرکز داشت، پنهان شد. روزنامه پرتیراژ Il Corriere della Sera صفحه اول خود را با تیتر «جنگ چریکی در میلان بر سر غزه» منتشر کرد. از سوی دیگر، ملونی نیز در توییتی نوشت وقایع میلان «شرمآور» بودهاند — و به این ترتیب، خلاصهای تحریفشده از اعتراضات گسترده کشور ارائه داد.
با این حال، ناکامی رسانههای اصلی در قالببندی این اعتراضات تنها با شکست آنها در کنترل روایت درباره اسرائیل قابل مقایسه است. طبق نظرسنجی موسسه YouGov در بریتانیا (ژوئن ۲۰۲۵)، تنها ۹ درصد از ایتالیاییها همچنان معتقد بودند که حملات اسرائیل به غزه توجیهپذیر است — پایینترین رقم در میان کشورهای اروپایی.
آیا اعتراضات تاثیری روی دولت ملونی دارند؟
ویدئوهایی از رانندگانی که هنگام گیر کردن در ترافیک ناشی از اعتصابات، با بوق تأیید خود را ابراز میکردند یا پرچمهای فلسطین را بهصورت بداهه برافراشته بودند، در سراسر کشور بهسرعت وایرال شد و در عمل، نوعی روایت ضدنظامیگری را شکل داد که احساسات عمومی را دگرگون کرد.
اکنون باید دید آیا این اعتراضات میتوانند بهطور مؤثر دولت ملونی را وادار کنند تا موضع خود در قبال اسرائیل را تغییر دهد. اعتصاب عمومی که با تلاش چندین اتحادیه و گروه فعال ممکن شد، فراتر از هر هویت سازمانی واحد بود. در واقع، بزرگترین اتحادیه کارگری کشور، Confederazione Generale Italiana del Lavoro (CGIL)، بهوضوح در این اعتصاب غایب بود. این اتحادیه تصمیم گرفت اعتصاب جداگانه خود را در روز جمعه، ۱۹ سپتامبر برگزار کند؛ اقدامی که بهعنوان اشتباهی استراتژیک و نشانهای از بحران مشروعیت طبقات حاکم تلقی شد.
در حال حاضر، چشمانداز روشنی برای حل این بحران وجود ندارد، بهویژه در جناح چپ. رویدادهای ماههای اخیر بهنظر میرسد این بحران را تشدید کرده است: هیچ تجمعی برگزار نمیشود مگر آنکه پرچمهای حزب اصلی مرکز-چپ ایتالیا (Partito Democratico) با تمسخر روبهرو شوند. ناتوانی چپ نهادی از کنترل گفتمان عمومی و نیز از اتخاذ موضعی رادیکال در یکی از مسائل تعیینکننده زمانه، موجب شده است که بخش زیادی از اعتبار سیاسی خود را — بهویژه در میان نسلهای جوان — از دست بدهد.
اکنون پرسش اصلی این است که چه بر سر سرمایه سیاسیای خواهد آمد که از پایین به بالا برای اعتصاب عمومی بسیج شد؟
دلایل خوشبینی وجود دارد: اولاً، زیرا صدها هزار نفر بار دیگر صدای جمعی خود را بازیافتند و مفهوم «اعتصاب عمومی» را بهعنوان شکلی از عمل سیاسی که میتواند فراتر از منافع بخشی عمل کند، احیا کردند.
ثانیاً، زیرا معترضان غزه را صرفاً بهعنوان مسئلهای انسانی در نقطهای دور از اروپا نمیبینند، بلکه آن را نمادی از دوگانگی استانداردهای غربی و ورشکستگی اخلاقی جهان غرب میدانند. آنان بهروشنی درک میکنند که این مسئله با ضرورت مقابله با تسلیح مجدد اروپا و ریاضت اقتصادیای که بهناچار در نام آن تحمیل خواهد شد، پیوندی عمیق دارد.
البته جنبشهایی از این دست پیشتر نیز از میان رفتهاند، بهویژه زمانی که فاقد هویت سازمانی منسجم بودهاند. پس از حمله پهپادی شبانه اسرائیل به ناوگان «سمود» در ۲۳ سپتامبر، این جنبش گسترده و پراکنده باید نشان دهد که قادر است شتاب خود را حفظ کرده و فشارها را ادامه دهد. کارگران بندری جنوا با تهدید به مسدود کردن کامل تجارت با اسرائیل، به این چالش پاسخ دادهاند.
در همان زمان که این سطور نوشته میشد، وزیر دفاع ایتالیا گیدو کروزتو از اعزام یک ناو نظامی برای یاریرسانی به شهروندان ایتالیایی حاضر در ناوگان خبر داد و حملهای را که آنها تجربه کرده بودند با «شدیدترین لحن ممکن» محکوم کرد.
اگر معترضان به دنبال دلیلی بودند تا باور کنند اقداماتشان میتواند تأثیرگذار باشد، او دقیقاً همان دلیل را در اختیارشان گذاشت.