نویسنده: حسین صالحی، کارشناسی علوم سیاسی
دیپلماسی ایرانی: مسئله کشمیر یکی از کهنترین و پیچیدهترین منازعات سرزمینی در نظام بینالملل معاصر است؛ بحرانی که از زمان استقلال هند و پاکستان در سال ۱۹۴۷ تاکنون، نهتنها حلوفصل نشده بلکه بارها به درگیریهای نظامی، تنشهای دیپلماتیک و تهدید صلح منطقهای منجر شده است. کشمیر تنها یک اختلاف مرزی ساده نیست، بلکه گرهگاه منافع ژئوپلیتیکی، منابع آبی، حساسیتهای مذهبی و هویتهای قومی میان دو کشور مهم جنوب آسیاست. درک اهمیت این منطقه از منظر هر یک از طرفهای درگیر، به روشنتر شدن پیچیدگیهای بحران کمک میکند.
جایگاه کشمیر در سیاست منطقهای هند
- اهمیت راهبردی و جغرافیایی: کشمیر به عنوان یک منطقه جغرافیایی حساس، برای هند از اهمیت زیادی برخوردار است. این منطقه نه تنها به هند دسترسی به کشورهای آسیای مرکزی، افغانستان و چین را فراهم میکند، بلکه بهعنوان یک قطب ارتباطی بین جنوب آسیا و شمال آسیا عمل میکند. در واقع، بزرگترین محور ارتباط زمینی بین جنوب آسیا و کشورهای شمالی و آسیای مرکزی از کشمیر عبور میکند و از این رو، تسلط بر این منطقه برای هند حیاتی است. به همین دلیل، شکلگیری هرگونه اتحاد استراتژیک بین کشورهای منطقه جنوب آسیا بر سر منطقه کشمیر میتواند باعث تشدید سیاستها و نگرانیهای دولتهای درگیر در بحران شود.
- منابع آبی و امنیت غذایی: کشمیر منبع اصلی تأمین آب برای بسیاری از مناطق هند است. رودخانههای مهمی مانند سند، جهلوم، چناب، راوی و ساتلج در این منطقه قرار دارند یا از آن عبور میکنند. این رودخانهها تأمینکننده اصلی آب کشاورزی در هند هستند و هرگونه اختلال در جریان آب میتواند تأثیرات منفی شدیدی بر اقتصاد و کشاورزی هند بگذارد. تسلط و کنترل هند بر منطقه کشمیر به مثابه امکان بهرهبرداری از منابع آبی این رودخانهها برای هند است و این ابزار در اختیار هند قرار میدهد تا هرگاه بخواهد، بر پاکستان فشار وارد کند و مواضع این کشور را درخصوص مسائل مختلف تعدیل کند. به عبارتی دیگر، وجود این رودخانهها و منابع آبی هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ اقتصادی برای هند حائز اهمیت است. جنبه اقتصادی آن مربوط به امکان رشد و توسعه هرچه بیشتر اقتصاد و کشاورزی هند با توجه به جمعیت فراوان آن است. در حالی که اگر هند نتواند از این منابع آبی استفاده کند، دچار خسارت زیادی در بخش کشاورزی و اقتصادی خواهد شد.
- جنبه امنیتی: موقعیت جغرافیایی کشمیر به گونهای است که کوههای صعبالعبور این منطقه به مثابه سد نفوذناپذیری در برابر هرگونه تجاوز به هند از طریق چین و تبت و سایر مسیرهای مشابه عمل میکند. همچنین آب و هوای مناسب و ذخایر فراوان، کشمیر را به "تاج هند" معروف کرده است. این ویژگیهای جغرافیایی به هند کمک میکنند تا از هرگونه تهدید خارجی جلوگیری کند و از نظر امنیتی نیز اهمیت فراوانی دارد.
- بُعد مذهبی و هویتی: کشمیر از جنبه مذهبی نیز برای هند اهمیت ویژهای دارد. این منطقه با ترکیب جمعیتی متنوع (هندوها، مسلمانان و سیکها) برای هند مسئلهای حیثیتی است. در صورتی که کشمیر از هند جدا شود و به کنترل مسلمانان درآید، این امر برای هند به معنای شکست مذهبی و اعتقادی خواهد بود. چراکه ترکیب جمعیتی در ناحیه جامو و کشمیر یکنواخت نیست. به همین دلیل هند تمامیت ارضی و یکپارچگی خود را در گرو عدم جدایی کشمیر میداند. در صورت جدایی کشمیر از هند، ناسیونالیسم قومی و مذهبی در این کشور دوباره به جریان میافتد و ممکن است موجب بروز دومینوی تجزیه و جنگهای خونین استقلالطلبی در شبهقاره هند شود. هند همواره مخالف رویکرد پاکستان در اسلامی کردن بحران و ارجاع آن به مجامع ذیصلاح بینالمللی بوده و به آراء و نظرات مشورتی نهادهای بینالمللی، مانند قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل درخصوص برگزاری رفراندوم حق تعیین سرنوشت در این منطقه، اعتنایی نکرده است.
کشمیر از منظر استراتژیک پاکستان
- مسئله هویت و مشروعیت تاریخی: یکی از مهمترین وجوه استراتژیک منطقه کشمیر برای پاکستان به ساختارهای فرهنگی این منطقه برمیگردد. استدلال دولت پاکستان در خصوص مسئله کشمیر مبتنی بر این اصل است که طبق معاهده استقلال دو کشور، مقرر شده که مناطق مسلماننشین به کشور پاکستان الحاق شوند و چون اکثریت ساکنان کشمیر را مسلمانان تشکیل میدهند و سایر قومیتها (سیکها و هندوها) در اقلیت قرار دارند، پاکستان خواهان الحاق این سرزمین به جغرافیای خود است.
- منابع آبی و امنیت غذایی: اهمیت منطقه کشمیر برای دولت پاکستان به نقش رودخانههای مهم این منطقه در تأمین منابع آبی و به تبع آن امنیت غذایی پاکستان برمیگردد. پس از استقلال هند و پاکستان در سال ۱۹۴۷، درگیریهای دو کشور بر سر شش رودخانه (بیس، راوی، سوتلیج، سند، چناب و جهلوم) که از جغرافیای سرزمینی آنها عبور میکنند، آغاز شد.
در نهایت، پیمان آبی ایندوس با کمک و مداخله بانک جهانی در سال ۱۹۶۰ بین هند و پاکستان منعقد شد. طبق این معاهده، کنترل رودخانههای شرقی (راوی، بیس و سوتلیج) به هند واگذار شد و پاکستان نیز کنترل رودخانههای غربی (سند، چناب و جهلوم) را به دست آورد.
- تهدید امنیت ملی: دولت پاکستان از زمان استقلال خود همواره ملاحظات گستردهای درخصوص منابع آب ایندوس (رودخانه سند) داشته و از پیامدهای کمبود آب و بحرانهای ناشی از آن نگران بوده است. چراکه در صورت تسلط هند بر تمامیت منطقه کشمیر و بر منابع آبی ایندوس، چناب و جهلوم که در این صورت همگی از خاک دولت هند عبور خواهند کرد، هرگونه اختلال در مسیر عبور این آبها میتواند تهدید جان شهروندان، کشاورزی و به تبع آن امنیت ملی پاکستان را موجب شود. در واقع، آب رودخانههای سند، جهلوم و چناب که از سرزمین کشمیر سرچشمه میگیرند، برای کشاورزی پاکستان اهمیت حیاتی دارند و اگر کشمیر به هند ملحق شود، همین وضعیت برای سه رودخانه دیگر نیز خواهد بود و بسیاری از منابع آبی کشمیر در کنترل هند خواهد بود. آب برای امنیت غذایی و معیشت مردم پاکستان اساسی است و هرگونه اختلال در مسیر آب میتواند بحران امنیت ملی ایجاد کند.
- جایگاه نظامی و ارتفاعات راهبردی: یکی دیگر از اهمیتهای منطقه کشمیر برای دولت پاکستان و دولتهای همسایه آن، وجود ارتفاعات و موقعیتهای حساس در این منطقه است. منطقه کشمیر بخشی از رشتهکوههای پامیر بهعنوان بام جهان را تشکیل میدهد که با دارا بودن ۲۵ قله مرتفع بیش از ۱۰ هزار پایی، میتواند بر مناطق پست پیرامون خود تسلط یابد. به همین دلیل، دولتهای هندوستان، پاکستان و چین عمدتاً از نظر نظامی از منطقه کشمیر احساس خطر میکنند و تسلط هر یک از همسایگان بر آن را بهعنوان یک منبع تهدید کوتاهمدت یا بلندمدت نسبت به خود تلقی میکنند. آسیبپذیری دولت پاکستان به دلیل واقع شدن سکونتگاههای بزرگ و شهرهای بزرگ در نزدیکی این منطقه (لاهار، فیصلآباد، راولپندی، سیالکوت و اسلامآباد) از سایر کشورها بیشتر است.
در نهایت، منطقه کشمیر بهدلیل موقعیت جغرافیایی خاص، منابع آبی حیاتی و اهمیت امنیتی، برای هر دو کشور هند و پاکستان بسیار حیاتی است. این مناقشه نه تنها به مسائل سیاسی و امنیتی مربوط میشود، بلکه از نظر مذهبی و فرهنگی نیز برای هر دو کشور اهمیت زیادی دارد. بحران کشمیر، همچنان یکی از بزرگترین چالشهای منطقهای و جهانی است که حل آن نیازمند توجه و همکاری بینالمللی است.